مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
مطابقه
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
187 - 214
حوزه های تخصصی:
زبان ها و گویش های هر جامعه در شکل گیری هویت و جهان بینی افراد آن جامعه نقش بسزایی ایفا می کنند، اما اخیراً به دلایلی همچون تسلط زبان معیار و بی توجهی گویشوران بومی، زبان ها و گویش های بسیاری در انزوا و خطر فراموشی قرار گرفته اند. ازاین رو، هدف از نگارش مقاله حاضر، ثبت و حفظ یکی از این گونه های محلی در معرض خطر است. در پژوهش پیش رو، مقولات مطابقه و حالت به عنوان دو رکن اصلی رده شناسی انطباق صرفی در زبان لری خرم آبادی بررسی شدند. روش انجام کار به ترتیب شاملِ تهیه پرسش نامه 340 جمله ای، مصاحبه با 3 گویشور بومی، ثبت و ضبط، توصیف و تحلیل علمی داده ها و در آخر، استخراج الگوی دستوری مطابقه و حالت در زبان مذکور بود. یافته ها وجود الگوی «فاعلی مفعولی» را برای هر دو مقوله دستوری مطابقه و حالت نشان دادند و در نهایت، نظام رده شناسی یکدست «فاعلی مفعولی» برای ساحت انطباق صرفی در زبان لری تعیین شد.
واژه بست در کردی کلهری ایلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه بست ها واحدهای زبانی حد واسط بین واژه و وند هستند که هم بعضی از خصوصیات واژه و هم بعضی از ویژگی های وند را دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی واژه بست در گویش کردی کلهری ایلامی صورت گرفته است. این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی است که داده های آن با مراجعه به منابع متعدد گویش کردی کلهری ایلامی و نیز شم زبانی نگارندگان این تحقیق تهیه شده است. الگوهایی که برای تشخیص این واژه بست ها در این مقاله به کار برده شده اند، همان معیارهایی هستند که شقاقی (1374) برای بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در زبان فارسی از زوییکی و پولوم (1983) اقتباس کرده است. بررسی داده های این پژوهش نشان می دهد که واژه بست های این گویش عبارتند از: ضمایر شخصی پی بستی، افعال ربطی، نشانه مفعول، نشانه معرفه، نشانه نکره، نشانه ماضی بعید و نشانه مجهول. در میان این واژه بست ها، واژه بست های ضمیری (ضمایر شخصی) نقش مطابقه ای دارند. همچنین، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که می توان از الگوی زوییکی و پولوم (1983) به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب برای تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان کردی استفاده کرد. نکته تازه و دستاورد جدید این پژوهش شناسایی واژه بست « ɥ » به عنوان نشانه معین در فعل ماضی بعید و نیز استفاده از واژه بست « jâ » برای مجهول است.
جنس دستوری در زبان آمُره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی جنس دستوری در زبان آمُره ای می پردازد. آمُره ای زبان روستای آمُره از توابع خلجستان استان قُم است و در آن دو جنس دستوری مذکر و مؤنث وجود دارند. پسوند تصریفی نشانه جنس موُنث -a/-iya است. این پسوند در واژه های مختوم به همخوان به صورت -aو در واژه های مختوم به واکه به صورت -iya نمایان می شود. این نشانه ها به اسم، ضمیر، نشانه نکره، صفت و فعل برای تفکیک جنس واژه افزوده می شوند. جنس دستوری فعل، صفت، ضمیر و نشانه نکره براساس جنس هسته گروه اسمی تعیین می شود. جنس حاصل از مطابقه در مابقی اجزای جمله شیوه قاعده مندی برای تشخیص جنس اسامی است. مطابقه جنس فعل و صفت با هر نوع اسم (انسان، جاندار و بی جان) و اسامی جمع نیز مشاهده می شود. اما مطابقه در نشانه نکره تنها در اسامی مفرد منتسب به انسان ها قابل مشاهده است. مطابقه جنس فعل در فعل های زمان گذشته است. در این مطابقه با وجود این که تنها ضمیر سوم شخص مفرد نشانه تصریفی تمایز جنس را دارد و صفات و نشانه حالت تنها با این ضمیر مطابقت دارند، مطابقه جنس در حالت کُنایی فعل گذشته با همه ضمایر قابل مشاهده است. در این زبان و از نظر جنس، فعل های گذشته لازم با فاعل (همراه با نشانه حالت) و فعل های گذشته متعدی با مفعول (با نظام حالت کُنایی) مطابقه دارند.
جنس دستوری در زبان خُلُصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ویژگی جنس دستوری در خُلُصی می پردازد. این زبان از خانواده زبان های هند و آریایی است که در روستاهای «خُلوص» و «گُتاو» در استان هرمزگان بدان تکلم می شود. خُلُصی این ویژگی دستوری به ارث رسیده از زبان سندی را از دیرباز تاکنون حفظ کرده است. داده های این تحقیق با ضبط گفتار گویشوران بومی جمع آوری شده است. پس از تحلیل داده ها با توجه به رویکرد کوربت (1991)، شیوه تشخیص جنس دستوری در واژه های مشتق، مرکب و وام واژه ها تعیین شده است. یافته ها حاکی از آن است که جنس دستوری در خُلُصی در افعال و وابسته های اسمی مانند صفات (ساخت وصفی و صفت برتر)، ساخت ملکی، حروف تعریف (معرفه و نکره) و اعداد مشاهده می شود. محدودیت هایی بر مطابقه میان اسم و وابسته های آن از نظر جنس دستوری اعمال می شوند. جنسیت در افعال، تنها در صورت گذشته و مفرد مشاهده می شود و فعل ربطی «شدن» در زمان گذشته و به شکل مفرد دارای تمایز جنس دستوری مذکر و مؤنث است. در بیش تر وابسته های اسمی تنها شکل مفرد اسم تمایز جنس دستوری دارد و هسته اسمی به صورت جمع فاقد جنس دستوری است.
بررسی رده شناختی نظام مطابقه در گویش بخش آیسک (خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، توصیف و بررسی رده شناختی نظام مطابقه در گویش بخش آیسک بر اساس نظام پنج گانه کامری (1978)است. این گونه زبانی یکی از زیرمجموعه های گویش تونی است که در شمال استان خراسان جنوبی صحبت می شود و متعلق به شاخه غربی جنوبی زبان های ایرانی است. داده های پژوهش حاضر به روش میدانی مانند مشاهده و مصاحبه با گویشوران آیسکی گرد آوری شده است. تمام جملات گردآوری شده، با مشارکت حداقل 10 گویشور آیسکی 34 تا 71 ساله، به دست آمد. تحلیل داده ها نشان داد که نظام مطابقه در این گویش، دوگانه و به نمود، زمان و شخص حساس است. در جملات دارای ستاک حال، نظام مطابقه هم با فعل لازم و هم با فعل متعدی، از نوع فاعلی- مفعولی بود. این مطابقه به فعل لازم یا متعدی بستگی نداشت، بنابراین نظام مطابقه در زمان حال، به گذرائی فعل حساس نبود. نظام مطابقه در جملات دارای ستاک گذشته، چه افعال لازم و چه افعال گذشته، از نوع غیرفاعلی- مفعولی بود. در نظام فاعلی-مفعولی، فاعل در نیمی از موارد به صورت پسوند تصریفی مطابقه در فعل، صورت بندی می شد. در نظام غیرفاعلی- مفعولی نیز مطابقه با واژه بست های غیرفاعلی تجلی می یافتند و از نوع خنثی بودند.
بررسی مطابقه جنس دستوری در گویش ابیانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
245 - 278
حوزه های تخصصی:
جنس دستوری یکی از مقوله های دستوری اسم ب ه ش مار م ی آی د ک ه در بسیاری از زبان های ایرانی نو مشاهده می شود، گرچه نح وه متجل ی ش دن آن در این زب ان ه ا متفاوت است. از آنجاکه جنس دستوری ابیانه ای (از مجموعه گویش های مرکزی ایران) ارتباط منسجمی با صورتِ واژه ها ندارد و نشانگرهای صوری مشخصی (به جز برخی اسم های مختوم به واکه) برای جنس مذکر و مؤنث موجود نیست، براین اساس برای تعیین وضعیت جنس در این گویش، طبق چارچوب نظری ارائه شده توسط کوربِت، از مطابقه به عنوان مهمترین معیار تشخیص جنس استفاده شده است. مقاله حاضر با ارائه شواهد و نمونه هایی از گویش ابیانه ای که به روش میدانی و از طریق مصاحبه با چهار گویشور ابیانه ای گردآوری شده، به دنبال آن است که گستره مطابقه جنس دستوری را مشخص سازد. این بررسی نشانگر آن بوده است که مطابقه در دو سطح گروه اسمی و بند رخ می دهد. جنس دستوریِ اسم به عنوان هسته گروه اسمی، صورت صرفی برخی از اصلی ترین وابسته های خود، مانند عددِ «یک»، صفت بیانی، صفت اشاره، مسندِ مختوم به واکه /ɑ-/، عدد ترتیبی، نشانه معرفه، صفت تفضیلی و حتی کمی نمایِ «بیشتر» را تعیین می کند و از طرفی، در سطحِ بند نیز بر ویژگی مطابقه فعل با فاعل (صورت سوم شخص مفردِ ماضی) و مفعول (فقط در ساخت های ماضی) تأثیر می گذارد. همچنین، چون تمایز دو جنس مذکر و مؤنث فقط در شمار مفرد دیده می شود و در شمار جمع این تمایز منتفی است، مطابقه در ابیانه ای را باید از نوع همگرا محسوب کرد.