معارف حکمی جامعه

معارف حکمی جامعه

معارف حکمی جامعه سال 2 پاییز و زمستان 1401 شماره 5

مقالات

۱.

بررسی معنای حرفی وجود رابط و نقش آن در نظریه وحدت شخصی وجود

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود رابط وجود فی غیره نسبت وحدت شخصی معنای حرفی معنای اسمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۱
وحدت شخصی وجود، مدعای عرفان و حکمت متعالیه است. در این ادعا، کثرت وجودی عالم، انکار شده و ماسوی الله به عنوان مظاهر و تجلیات حضرت حق پذیرفته می شوند. عرفا در ادعای وحدت شخصی وجود، رویکرد شهودی دارند و منکران را به سیر و سلوک دعوت می کنند. در عرفان نظری، دلایلی عقلی برای اثبات وحدت شخصی وجود اقامه می شود. در حکمت متعالیه نیز پس از طرح تشکیک خاصی، صدرالمتالهین به وحدت شخصی وجود گرایش پیدا کرده و به اثبات آن دست زده است. در رویکرد فلسفی، دلایلی برای اثبات وحدت شخصی اقامه می شود که مهم ترین آنها، عین ربط بودن معلول است. این استدلال، دو مقدمه دارد: الف) معلول نسبت به علت، هستی بخش وجود رابط است. ب) نمی توان از وجود رابط، مفهوم اسمی گرفت. مفهوم موجود، مفهومی اسمی است و ماسوی الله به دلیل رابط بودن، قابلیت انتزاع مفهوم اسمی را ندارند. پس تنها خداوند متعال است که قابلیت اطلاق عنوان موجودیت را دارد و این یعنی وحدت شخصی وجود. مقدمه اول این استدلال، مورد اتفاق اغلب فلاسفه حکمت متعالیه است و حتی برخی از پیروان حکمت متعالیه، که منکر وحدت شخصی وجودند، مقدمه اول را قبول دارند؛ اما مقدمه دوم نادرست است و این دلیل نمی تواند وحدت شخصی وجود را اثبات کند.
۲.

پیامدهای انسان شناختی و معادشناختی دیدگاه صدرالمتألهین درباره نفس

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا نفس کثرت نوعی نفوس ملکات نفسانی انسان شناسی معادشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۵
دیدگاه های انسان شناسانه در هر نظام فلسفی، اساسی ترین و تأثیرگذارترین آرای فیلسوف به حساب می آید؛ زیرا غایت فلسفه، چیزی جز به کمال رسانیدن انسان در سیر علمی و عملی خود نیست. مدل انسان شناسی صدرا، با تفاوت های بنیادینی که با مدل های پیش از خود دارد، با ابتنا به اصولی همچون: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت اشتدادیِ وجودی و اتحاد عالم و معلوم، نفس انسان را امری جسمانی، پویا، متحرک و از همه مهم تر، خویش ساخته ارادی می داند. در چنین رویکردی، انسان ها صرفاً بر اساس فطرت اوّلیه خود، نوع واحد بوده و حیوان ناطق، جنسِ مشترکِ انواع انسانی محسوب می شود. فصلِ محصّل این معنای جنسی و محقّقِ نوع خاص، «نفس» است. اصلی ترین مواد سازنده و نسّاج نفس در مراتب مختلفِ وجودی، ادراکات، هیئآت و ملکات نفسانی است. با توجه به اختلاف ادراکات و ملکات در افراد مختلف، تفاوت نفوس انسانی از نظر ملاصدرا، تفاوتی جوهری و ذاتی بوده و انسان ها بر اساس فطرت ثانیه، دارای انواع و اجناس مختلفی خواهند بود. در این مقاله، ضمن بررسی نظرگاه صدرا در باب نفس و کثرت نوعیِ نفوس انسانی، به تبیین و تحلیل برخی از پیامدهای مهم انسان شناختی و معادشناختی آن پرداخته ایم؛ از جمله: توجیه عقلانیِ خودسازی و خودمراقبتی، تعدّد و تفاوت نسخه های اخلاقی برای تربیت افراد متناسب با مسیر حرکتیِ نفس آنها، مبنا بودن ملکات برای حقیقت و شخصیت انسانی و نیز صورت اخروی او، صعوبت توبه و تغییر ملکات، تنوع مسیرها با توجه به وحدت راه و رونده، کثرت میزان ها متناسب با شخصیت وجودی افراد، تعدد بهشت و جهنم متناسب با ملکات راسخ در افراد و... . توجه به اصول نفس شناسی صدرایی و ملاحظه انسجام و سازواری آنها، بیانگرِ توان تبیینی، توجیهی و پاسخگویی این نظام فکری به بسیاری از مسائل غامض در باب نفس خواهد بود.
۳.

بررسی انتقادی ارادی نبودن دخالت پیش فرض ها در هرمنوتیک فلسفی بر اساس نظریه ارجاع به علم حضوری

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفی پیش فرض ها فهم اختیار صعود معرفتی ارجاع به علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۷
دخالت پیش فرض ها در فرایند فهم، از اساسی ترین مسائل هرمنوتیک فلسفی به شمار می رود. در نظر قائلین به هرمنوتیک فلسفی، با توجه به نگاه پدیدارشناسانه و تحلیلی که از نحوه هستی انسان ارائه می دهند، اولاً انسان موجودی پرتاب شده در تاریخ و زمان و ثانیاً، سراسر فهم و ادراک است؛ فهمی متأثر از پیش فرض هایی که به دلیل تاریخی بودن انسان، در اختیار و گزینش او نیست. ازاین رو در پژوهشی فلسفی، با رویکردی معرفت شناسانه و با روشی تحلیلی- توصیفی، با تکیه بر نظریه ارجاع به علم حضوری استاد مصباح یزدی نشان داده شد که در بررسی انواع ادراکات انسان و تفکیک بین ادراکات حصولی و حضوری، گرچه یکسری از پیش فرض ها در روند فهم دخالت دارند، ولی این دخالت ها لزوماً به اختیار انسان است. بدین ترتیب، با ارائه تحلیل فرایند فهم انسان به کمک روش ارجاع به علم حضوری، ادعای غیر روشمند بودن فهم و در نتیجه، غیر اختیاری دانستن دخالت پیش فرض ها و نتایج حاصل از آن، همچون تعدد قرائت ها و نسبیت باطل گردید.
۴.

بررسی تناقض دو اصل پایستگی تکانه دکارت و پایستگی انرژی لایب نیتس بر اساس طبیعیات ابن سینا

کلیدواژه‌ها: جسم قوانین پایستگی ابن سینا لایب نیتس دکارت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۱
فیزیک و فلسفه، از ابتدای پیدایش فیزیک، از هم جدا نبوده اند. بنابراین، دور از انتظار نیست که در فلسفه غرب، دلالت هایی بر قوانین پایستگی فیزیک پیدا کنیم. نتایج برگرفته از دو مکتب فلسفی دکارتی و مکتب لایب نیتس، که حتی در فهم و توصیف جسم اتفاق نظر ندارند، هرکدام متصدی طرح یکی از دو قانون مهم پایستگی انرژی و پایستگی تکانه (اندازه حرکت) هستنند، که این مسئله ای جدی است. این مقاله با روش تحلیلی - استنباطی نشان خواهد داد گرچه مقدمات دو قانون پایستگی انرژی و پایستگی تکانه در فلسفه لایب نیتس و دکارت با هم ناسازگارند، اما این مقدمات به خوبی در فلسفه ابوعلی سینا کل واحدی را تشکیل می دهند.
۵.

تحلیل ارکان معرفت شناسی اشراقی و تأثیر آن در اندیشه های اسلامی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی اشراقی معرفت شناسی اشراقی اشراق عناصر اشراق نور شناخت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۳
دیدگاه اشراقی به معنای دیدگاه قائل به نقش اشراق و افاضه عالم بالا در هستی جهان و موجودات و نیز در معرفت یابی انسان، دیدگاه مهمی در هستی شناسی و معرفت شناسی اسلامی و غیر اسلامی است. جمعی از فیلسوفان و عارفان مسلمان و غیر مسلمان، مباحث معرفت شناختی خود را حول اشراق مطرح کرده اند. این مقاله می کوشد با روش توصیفی-تحلیلی و استنباطی، به تحلیل مفهوم اشراقِ شناختی و عناصر مهم آن، به منظور درک هویت این نوع اشراق (در قلمرو عقل و فوق عقل) و کشف عناصر مشترک آن در دیدگاه های اشراقی اسلامی بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که اشراقِ شناختی یا اشراق در حوزه شناخت، چیست و چه عناصری در آن نقش دارد؟ بر پایه این تحلیل، اشراق مادی و حسی، نقش زیادی در دیدگاه های اشراقی دارد و تبیین اشراق غیر مادی، از رهگذر آن انجام می شود. یکی از عناصر و جنبه مشترک این دیدگاه ها، محوریت نور و تابش نور، و دیگری باور به خداست که در نقش اشراق کننده قرار دارد. درباره چیستی اشراق، دو دیدگاه، قابل استخراج است: 1. اشراق، مقدمه معرفت است؛ 2. اشراق، مربوط به مرحله تحقق معرفت است. در دیدگاه های اشراقی، مسئله اصلی، ظهور نور از مراتب بالا بر پایین، و آشکار شدن معلوم (حقیقت) برای اشراق شونده (فاعل شناسا) است. این حقیقت، یا نور - نور غیر مادی- است یا تشبیه به نور شده و یا در اثر فعالیت نوعی نور معقول، برای انسان قابل شناخت می شود. از جمله نتایج معرفت اشراقی، علم اشراق کننده به اشراق شونده، و علم اشراق شونده به اشراق کننده نیز می باشد.
۶.

بررسی ادله وجوب تبعیت از خدا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجوب تبعیت حقِ طاعت ضرورت بالقیاس حکمت مالکیت شکر مُنعم حق و تکلیف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۲۷
حقّ، به معنای «اختیار، امتیاز و سلطه کسی بر شخص یا چیزی» به کار می رود و معنای اینکه خدا حقِّ طاعت دارد این است که وقتی طاعت الهی را با غایاتش مقایسه می کنیم، می توان عقلاً نوعی شایستگی انحصاری از آن انتزاع کرد و برای رسیدن به آن غایات، اطاعت الهی ضرورت می یابد و ما از آن، تعبیر به «وجوب تبعیّت» می کنیم. ما برای پذیرش حقِّ طاعت و وجوب تبعیّت، باید صفاتی را در خدای متعال لحاظ کنیم؛ صفاتی از قبیل علم، قدرت، عنایت و ولایت الهی. تبیین اندیشمندان از این مقوله متفاوت بوده که برخی از آنها را می توان پذیرفت و برخی دیگر قابل نقدند.