هدف از این پژوهش طراحی الگوی معماری شبکه های نوآوری بر اساس بهره مندی از مزیت حکمرانی شبکه در ایران می باشد. در این پژوهش از رویکرد آمیخته استفاده شده است؛ زیرا ابتدا با استفاده از روش اکتشافی و بررسی تعداد 64 مقاله در حوزه حکمرانی شبکه های نوآوری و حکمرانی شبکه ای تعداد زیادی پیشران در قالب تحلیل تم به دست آمده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان مرتبط با موضوع در حوزه مدیریت می باشند که به منظور رسیدن به اجماع نظری تعداد 25 نفر با روش مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب شدند و اطلاعات موردنیاز جمع آوری گردید. برای تجزیه وتحلیل داده-های کیفی و استخراج عوامل تأثیرگذار بر شبکه های نوآوری و عوامل تأثیرپذیر از آن، از روش تجزیه وتحلیل مضمون (تحلیل تم) استفاده شد. برای شناسایی روابط بین متغیرها و شبکه های نوآوری و حکمرانی شبکه، از مدل سازی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. یافته های پژوهش شامل تشریح الگوی شبکه های نوآوری با تمرکز بر بهره مندی از مزیت حکمرانی شبکه و تحلیل نتایج نفوذ- همبستگی است. یافته های پژوهش نشان دهنده این می باشد که سطح همکاری شبکه های نوآوری بر اساس بهره مندی از مزیت حکمرانی شبکه ای در دولت شبکه ای بالا، پایدار و همه جانبه است. مدت قرارداد و روابط شبکه های نوآوری بر اساس بهره مندی از مزیت حکمرانی شبکه ای افزایش پیدا می کند و پایدار می باشد. توانمندی های مدیریت در شبکه های نوآوری بر اساس بهره مندی از مزیت حکمرانی شبکه ای در حال افزایش و همه جانبه می باشد. 18 بعد برای طراحی الگوی معماری شبکه های بهره مندی از مزیت حکمرانی شبکه ای شناسایی شد. نتایج پژوهش حاکی از تأثیرگذاری ساختار شبکه و تخصصی سازی بر روابط و قراردادهای بخش عمومی و خصوصی، اکوسیستم نوآوری و درنتیجه اقتصاد پایدار دارد.
پارک های علم و فناوری عمدتا با فعالیت های مبتنی بر دانش و حل مسئله برای همه ذینفعانی که به دنبال خدمات خاص برای حل مشکلات خود هستند، سروکار دارند. این نوع طبیعت منحصر به فرد فعالیت پارک ها به علاوه ی عدم اطمینان در عملکرد و نتایج فعالیت حاصل از کار با شرکت های دانش محور به پیچیدگی فرایند ارزیابی عملکرد آنها منجر شده است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی عملکرد پارک ها، این مطالعه با هدف بررسی امکان ارزیابی عملکرد پارک های علم و فناوری با استفاده از مدل شایستگی سازمانی انجام شده است. به این منظور پرسشنامه استاندارد مدل بنیاد اروپایی کیفیت در اختیار مدیران و کارشناسان یکی از پارک های سطح یک کشور قرار گرفته و داده ها با استفاده از روش آماری z یک نمونه ای تحلیل شده است. نتایج تحلیل نشان داد این مدل می تواند شکاف های عملکردی در حوزه توانمندسازها و نتایج در پارک را به خوبی تصویر کند. در کلیه معیارها، میانگین بدست آمده از ارزیابی دارای تفاوت معنی داری با میانگین پیش بینی شده است. تحلیل آماری نشان داد این اختلافات را نمی توان تصادفی دانست و باید پذیرفت که معیارهای ارزیابی بین عملکرد فعلی و عملکرد مطلوب تفاوت واقعی را نشان می دهند. بنابراین پارک مورد نظر در تمام حوزه های توانمندسازها و نتایج به پیشرفت های نسبتاً چشمگیری نیاز دارد.
درماندگی مالی شرکتها، منجر به هدر رفتن منابع و عدم بهره گیری از فرصت های سرمایه گذاری می شود. زمانی که شرکتی دچار درماندگی مالی می شود، انتظار می رود با یکی از این دو تضاد احتمالی مواجه شود، کمبود وجه نقد در بخش دارایی های ترازنامه و یا تورم بدهی ها در سمت چپ ترازنامه. بیشتر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که موجود است، ترجیح می دهند تا وجه نقد خود را به دارایی های دیگر تبدیل کنند هرچند این پدیده ، سپر مقاومت در برابر تورم تلقی می شود، لیکن اثر ثانویه آن این است که شرکت ها در سررسید بدهی ها درمانده شده و به اعتبار سازمان لطمه وارد می شود، تاکنون از الگوهای گوناگونی برای پیش بینی درماندگی مالی استفاده شده است. الگوهای به کار گرفته شده در این زمینه کاربرد بسیار زیادی در تصمیم های فعالان بازار مالی دارد. همواره سعی شده است تا دقت پیش بینی و ارزیابی این الگوها با استفاده از روش های پیشرفته تر بهبود پیدا کند. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. نمونه آماری شامل 54 شرکت درمانده مالی و 54 شرکت سالم طی سالهای 90 تا 1400 می باشد که به منظور دسته بندی شرکتها به دو گروه مذکور، از پیش فرض ماده 141 قانون تجارت استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که الگوی طراحی شده مبتنی قابلیت پیش بینی وقوع بحران مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار را تا دو سال قبل از وقوع آن دارد. همچنین نتایج به دست آمده بهبود پیش بینی شرکت های درمانده را با ورود امتیاز کارایی به مدلها تأیید می کند، اما این بهبود چندان چشم گیری نیست.
سیاست ها و فرایند توسعه کارآفرینی شهری به عنوان هدایت گر کارآفرینان در ایجاد و رشد کارآفرینی در بستر اجتماعی شهرها هستند. کلان شهر تهران با حدود 18 شهری در راستای کاهش آسیب های اجتماعی است. روش پژوهش آمیخته با طرح متوالی- اکتشافی، روش مورد استفاده تئوری داده بنیاد در بخش کیفی و روش پیمایشی، در بخش کمّی و از نظر هدف کاربردی- توسعه ای است. جامعه آماری بخش کیفی از خبرگان، متخصصین و افراد آگاه در زمینه کارآفرینی و کارآفرینی شهری که از سوابق اجرایی در سطوح تصمیم گیری در حوزه کارآفرینی شهری برخوردار بوده است که به پرسشنامه محقق ساخته براساس اعتبارسنجی الگوی مفهومی پاسخ دادند. یافته های این پژوهش نشان داد الگوی سیاست و فرایند توسعه کارآفرینی شهری در بستر اجتماعی شهر تهران دارای 6 مؤلفه اصلی شامل؛ عوامل اجتماعی، سیاست و قوانین، اقتصاد شهری، حکمروایی خوب شهری، عوامل فرهنگی شهری و عوامل کالبدی شهری به همراه 50 زیر شاخص می باشند. همچنین در بخش کمی داده های این پژوهش به کمک آزمون معادلات ساختاری مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های تحقیق، مدیران و سیاست گذاران کارآفرینی شهری تهران می توانند، با پیاده سازی پیشایندهای مدل پژوهش و اجرای راهبردهای آن، از پیامدهای سیاست و فرایند توسعه کارآفرینی شهری در راستای کاهش آسیب های اجتماعی در بستر اجتماعی شهر تهران، بهره مند شوند. میلیون جمعیت و بیش از هزاران نفر نیروی کار، درصد بسیار بالایی از اشتغال بخش کارآفرینی کلانشهرهای کشورمان را به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی ابعاد و مؤلفه های سیاست ها و فرایند توسعه کارآفرینی است.
هوشیاری کارآفرینانه به عنوان یک ساختار ذهنی ارزشمند در حوزه ایجاد خلاقیت به عنوان مبنایی برای تشخیص فرصتها و بهره برداری از موقعیتها نقش اساسی در قصد کارآفرینانه دارد. هدف از این پژوهش شناسایی تأثیر ابعاد هوشیاری کارآفرینانه و ارتباط آن با قصد کارآفرینانه در بین دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان است. برای این منظور پس از مشخص کردن مدل مفهومی پژوهش و جامعه و نمونه آماری، اطلاعات متغیرهای پژوهش در قالب طراحی پرسش نامه و طیف لیکرت گردآوری شد و روابط بین متغیرها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی تبیین شد. نتایج نشان دادکه هوشیاری کارآفرینانه، اثر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینانه داردسه مولفه،« ارتباطات»، «ارزیابی و قضاوت» و «پایش و جستجو» نیز به عنوان عواملی برای هوشیاری کارآفرینانه مورد تایید است. با بررسی نتایج حاصل از نقش متغیرهای کنترلی بر هوشیاری و قصد کارآفرینانه تنها متغیر شرکت در دوره های کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه موثر است.
اگرچه اکوسیستم ها اساساً سیستم های تعاملی از بازیگران مستقل سلسله مراتبی و در عین حال متقابل متقابل هستند، مطالعات کمی بررسی کرده اند که چه عواملی تعاملات بین بازیگران اکوسیستم فرآیند کارآفرینی را هدایت می کند. مفهوم اکوسیستم های کارآفرینی در سال های اخیر مورد توجه گسترده ای قرار گرفته است. با این حال، تمرکز فزاینده بر اکوسیستم های کارآفرینی باعث شده است که بسیاری از مناطق ناشناخته و ناشناخته پدیدار شوند.از این رو پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی عوامل موثر بر تعامل پویای اکوسیستم های کارآفرینی فین تک با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP انجام شده است. جامعه آماری در این مطالعه 12 نفر از خبرگان دانشگاهی و فعالان در زمینه راه اندازی و توسعه فین تک بوده اند. روایی ابزار این پژوهش به دلیلی اینکه با توجه اینکه پرسشنامه برمبنای مقایسه زوجی است و طراح پرسشنامه نمی تواند در طراحی سؤالات جهت گیری خاصی را داشته باشد، فی نفسه از روایی مطلوب برخوردار است 12و ابزار گردآوردی داده ها در این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه مقایسه زوجی بوده است.نتایج حاصل از تکنیک مقایسه زوجی اهمیت نسبی هر عامل نسبت به عوامل دیگر بیانگر آن است که عوامل موثر بر پویایی اکوسیستم های فین تک ، به شرح ذیل دارای اولویت می باشند: بر اساس نتایج به دست آمده از اولویت بندی عامل انتقال سرمایه مالی و دانش با وزن نرمال (369/0)انتقال سرمایه مالی و دانش با وزن نرمال (369/0) در رتبه ی اول و پس از آن اقدامات دولتی با وزن نرمال (354/0)، مشارکت های نظارتی با وزن نرمال (311/0)، آمادگی برای کسب حمایت بستر، به ترتیب در جایگاه دوم تا ششم قرار دارند. در رتبه ی اول و عامل نگرش نسبت به تنظیم کننده ها با وزن نرمال (161/0) در کمترین رتبه قرار گرفتند.