در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، گسترش تجارت بین الملل با افزایش تقاضای مهارت و نابرابری در دستمزد همراه بوده، که این موضوع مغایر با تئوری استاپلر ساموئلسون است. بررسی های صورت گرفته در این خصوص بیان کننده آن است که فن آوری نهفته در کالاهای وارداتی سرمایه ای و واسطه ای از طریق تجارت بین الملل، مهارت محور بوده و باعث افزایش تقاضای نسبی نیروی کار ماهر می گردد. در چنین شرایطی شناسایی اثرات این گونه کالاها بر نیروی کار ماهر ایران، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مقاله، از تابع هزینه ترانسلوگ و روش رگرسیون های ظاهراً نامرتبط، برای تخمین توابع هزینه و تقاضا در کوتاه مدت و بلندمدت ایران در بازه زمانی 92- 1355 استفاده شده است. نتایج کوتاه مدت و بلندمدت، همگی انتظارات نظری را مورد تأیید قرار می دهند. اما سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه داخلی، تنها در بلندمدت بر روی اشتغال نیروی کار ماهر اثرگذار بوده است و در کوتاه مدت معنادار نمی باشد.
توریسم یک فعالیت بین رشته ای است که چندین فعالیت اقتصادی را دربرگرفته و به مهارت های متنوعی نیازمند است؛ بنابراین پیامدهای آن می تواند سایر بخش های اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. این مقاله می کوشد روابط علّی و همگرایی بین مخارج توریسم و ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) در کشورهای درحال توسعه در سال های 2011-1995 را با استفاده از آزمون علیت در چارچوب P-VECM و روش هم انباشتگی FMOLS بررسی کند.
نتایج آزمون علیت (کوتاه مدت و بلندمدت) در چارچوب P-VECM نشان می دهد در کوتاه مدت، هیچ رابطه علّی ای میان مخارج توریسم و ارزش افزوده بخش های کشاورزی و صنعت وجود ندارد، در حالی که علیت یک طرفه از مخارج توریسم به ارزش افزوده بخش خدمات وجود دارد. همچنین در بلندمدت، علیت یک طرفه از توریسم به ارزش افزوده بخش های کشاورزی و صنعت وجود دارد، درحالی که علیت دوطرفه بین مخارج توریسم و ارزش افزوده خدمات برقرار است. علاوه بر آن، نتایج بردارهای هم انباشتگی FMOLS نشان می دهد مخارج توریسم اثر مثبت و معناداری بر ارزش افزوده بخش های خدمات و صنعت داشته، اما این اثر بر ارزش افزوده بخش کشاورزی منفی و معنادار است.