سقوط اصفهان در آخرین سال های فرمانروایی صفویان به آشفتگی سیاسی در ایران منجر شد. مهمترین ویژگی ساخت سیاسی ایران در این عهد، سر بر آوردن مدعیان فرمانروایی در ولایات و ایالات بود و در این میان، خراسان به دلیل همجواری با افغانان از حساسیت زیادی برخوردار بود. از جمله رویدادهای مهم خراسان و شرق ایران در این دوره ظهور ملک محمود سیستانی و اقدامات او بود. این رویداد تاکنون بیشتر بر اساس روایت تاریخ نویسی افشاری مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر روایتی نویافته را در باره آغاز و انجام فرمانروایی ملک محمود سیستانی معرفی، و آگاهی های آن را با تاریخ نویسی افشاری مقایسه و ارزیابی می کند.
سپاه نادرشاه افشاری ترکیبی مختلط از تیره ها و عشایر گوناگون بود که حول محور شخص فرمانده انسجام یافته بودند و بالطیع با قتل نادرشاه این شیرازه نیز از هم گسست و تفرقه و وحشت و غارت سراسر اردوی او را فرا گرفت.از جمله طوایف موجود در اردوی نادر، افاغنه بودند. شاخص ترین فردی که پس از نورمحمدخان افغانی ریاست شاخه سدوزایی افاغنه را بر عهده داشت، احمدخان سدوزایی بود. وی اصالتا از مردم مولتان هند بود که نیاکان وی به قندهار و هرات مهاجرت کرده بودند. احمدخان در قندهار امیر بود که در سال 1150 نادر آنجا را گشود و وی را آزاد کرد و پس از احمدخان به فرماندهی تیر سدوزایی سپاه نادر رسید و تا مرگ پادشاه افشاری ملتزم رکاب او بود اما، پس ازگسترش غارت گری در اردوی نادر، حقوق ولی نعمت را پاس نداشت و به غارت سراپرده وی اقدام نمود.پس از نادر، افاغنه نیز همچون دیگر طوایف به موطن خود، قندهار، مراجعت کردند و از آنجا که بر سر تعیین فرماندهی که مطاع تمام تیره ها و طوایف باشد، اتفاق نظر حاصل نشد، شورا یا شبه قوریلتای «مزار شیر سرخ» در نادرآباد قندهار، شکل گرفت. تمهیدات احمدخان- که فردی باهوش و جاه طلب بود- در شکل گیری این شورا بی تاثیر نبود و همین شورا طرح حکومت وی را در انداخت و شاهین قدرت بر شانه او نشست و احمدخان با بسط قدرت خود توانست نام اولین سلطان افغانستان را برای خود رقم بزند و به نام خود سکه زد و در جنگ هایی که با مخالفان و به کابل و پیشاور و هند و خراسان داشت، قلمرو خود را بسط و گسترش داد. این مقاله به بررسی چگونگی شکل گیری و بسط حکومت احمدخان سدوزایی (خان درانی) و سرانجام کار او می پردازد.