فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تفاوت های موجود میان دو نسل والدین و فرزندان می پردازد و در تفسیر این تفاوت ها از نظریه های تغییرات اجتماعی و نوسازی اجتماعی استفاده شده است، یافته های این تحقیق با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده و با روش پیمایش در میان 150 نفر از دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر اسدآباد بدست آمده است؛ نتایج تحقیق نشان از وجود شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد، به گونه ای که بیشتر عوامل مورد بررسی دارای رابطه معناداری با میزان شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد. به طورکلی نتایج این بررسی نشان از وجود رابطه معناداری بین میزان تحصیلات والدین، ارتباط صمیمی با خانواده، ارتباط دوستان، تفاوت سنی مادران با میزان شکاف نسلی در بین دانش-آموزان داشت. در بررسی سایر عوامل مانند بعد خانوار و محل تولد والدین با میزان شکاف نسلی روابط معنادار نبود.
برساخت اجتماعی سیاست های افزایش فرزندآوری و موانع پیش رو: مطالعه ی موردی کاربران اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری به عنوان یک رفتار اجتماعی از جمله موضوعاتی است که در طول یک دهه ی اخیر به طور روزافزونی در فضای رسانه ها مطرح می شود. مقاله ی حاضر برساخت اجتماعی سیاست های افزایش فرزندآوری و تفسیر موانع پیش رو در فضای رسانه را مطالعه می کند. نمونه ی بررسی شده متشکل از 705 کاربر اینترنتی در پایگاه های خبری ایران است. روش شناسی تحقیق مبتنی بر تحلیل محتوای کمی و کیفی است. در بین اخبار مرتبط منتشر شده، 5 خبر که بیشترین مخاطب را داشتند، برای تحلیل انتخاب شدند. تحلیل محتوای کمی نظرات کاربران نشان داد که 7/95 درصد نظرات ارائه شده رویکرد انتقادی، 7/0 درصد رویکردی منفعلانه و 6/3 درصد رویکردی همراهانه در تفسیر موانع فرزندآوری داشتند. همچنین مهم ترین مقولات برآمده از تحلیل محتوای کیفی عبارت اند از «فرسایش روزافزون اعتماد نهادی و محقق نشدن سیاست های افزایش فرزندآوری»، «سوء مدیریت جمعیت فعلی»، «احساس ناامنی روانی نسبت به آینده ی فرزندان»، «عدم انسجام و ثبات در سیاست های افزایش فرزندآوری»، «تغییر نگرش ها»، « تأکید بر کیفیت به جای کمیت» و «مادی گرایی افراطی». مقوله ی نهایی نیز عبارت است «نهادینه شدن فرزندآوری پایین» که توان پوشش معنایی یافته های پژوهش را دارد. بر اساس نتایج می توان گفت که اگر چه رویکرد انتقادی کاربران در خصوص موانع پیش روی فرزندآوری به سیاست گذاری و مسئولین مربوط معطوف است، ولی تغییر نگرش و رفتار مردم نقش پررنگ تری در نهادینه شدن فرزندآوری پایین در جامعه دارد و این به معنای آن است که تحقق سیاست های افزایش فرزندآوری، نیازمند توجه سیاست گذارن به الگوهای رفتاری نهادینه شده در بین مردم است.
نگاهی جامعه شناختی به مستندهای اجتماعی کودکان و نوجوانان از سال 1358 تا 1389(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیل راهبردی وضعیت موجود در خصوص تکامل کودکان خردسال ایرانی (آنالیز SWOT) و راهبردها و فعالیت های پیشنهادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
نقش ویژگیهای سرشتی و سبکهای فرزندپروری در پیش بینی حوزه های خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش ویژگیهای سرشتی و سبکهای فرزندپروری در پیش بینی حوزه های خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی طرحواره های ناسازگار اولیه اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 397 نفر از جامعه طلاب و دانشجویان قم به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سرشت و منش (TCI-SF)، سبکهای فرزندپروی (YPI) و طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد سبکهای فرزندپروری محدودیتهای مختل (P
اقتدار افزایی و نقش آن در سلامت کودکان
حوزههای تخصصی:
نقش آموزش های اقتصادی در فرهنگ و رفتار نوجوانان
حوزههای تخصصی:
رابطه بین هوش هیجانی، سلامت روان و استرس شغلی مادران با سلامت روان دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی، سلامت روان و استرس شغلی مادران با سلامت روان دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول بوده است. به لحاظ هدف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول دبیرستان شاهد دالکی ناحیه یک شیراز در سال تحصیلی 1394-95 به تعداد 300 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و مطابق با جدول مورگان تعداد 169 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده است، که در نهایت، تعداد 140 پرسش نامه گردآوری شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی شوت و همکاران (1998)؛ پرسش نامه استرس شغلی استاینمتز(1977) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس(DASS.، لاویبوند و لاویبوند، 1995) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که بین هوش هیجانی و سلامت روان مادران با سلامت روان فرزندان رابطه ای معنادار وجود ندارد. بین استرس شغلی مادران و سلامت روان فرزندان رابطه معنادار و منفی وجود دارد. استرس شغلی مادران قادر به پیش بینی سلامت روان فرزندان می باشد.
رابطه پیوند والدینی با طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات متعددی بر نقش مؤثر شیوه های نامناسب رفتاری والدین بر شکل گیری اختلالات روان شناختی فرزندان تأکید کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه پیوند والدینی با طرحواره های ناسازگار اولیه در جامعه دانشجویی است. تعداد 281 نفر از میان دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه های شهر قم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با استفاده از پرسشنامه های پیوند والدینی و طرحواره های ناسازگار اولیه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که پیوند والدینی قوی با طرحواره های ناسازگار اولیه، رابطه منفی و معکوس و پیوند والدینی ضعیف با طرحواره های ناسازگار اولیه، رابطه مثبت و مستقیم دارد. همچنین تحلیل رگرسیون به روش گام به گام نشان داد که پیوند والدینی ضعیف به میزان قابل توجه شکل گیری و افزایش طرحواره های ناسازگار اولیه در فرزندان را پیش بینی می کند. بر این اساس، می توان توجه متخصصان را به راهنمایی و آموزش والدین به منظور بهبود کیفیت پیوند والدینی برای پیشگیری از اختلالات روان شناختی بعدی رهنمون ساخت.
تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده: مطالعه ای مقایسه ای بین خانواده های با و بدون فرزند کم توان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده های دارای کودک معلول انزوای اجتماعی و مشکلات سلامت روانی را در حد اعلای خود تجربه می کنند و نسبت به مشکلات رفتاری، اجتماعی و هیجانی آسیب پذیرترند. بر همین مبنا هدف پژوهش حاضر مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند معلول و خانواده های دارای فرزند سالم بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای می باشد. جامعه آماری آن شامل کلیه ی خانواده های دارای فرزند معلول جسمی – حرکتی و خانواده های دارای فرزند سالم شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 150 خانواده(75 خانواده دارای فرزند کم توان جسمی-حرکتی و 75 خانواده دارای فرزند سالم) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره جهت مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند کم توان و خانواده های دارای فرزند عادی نشان داد که خانواده های دارای فرزند معلول تعادل عاطفی پایین تری نسبت به خانواده های دارای فرزند عادی دارند. همچنین خانواده های دارای فرزند کم توان در الگوی ارتباطی سازنده متقابل نمرات کمتری از خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کردند و در مقابل در الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر نمرات بیشتری را نسبت به خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کرده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که خانواده های دارای فرزند کم توان در مقایسه با خانواده های دارای فرزند سالم از تعادل عاطفی پایین تری برخوردارند و در روابط خانوادگی خود بیشتر از الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر استفاده می کنند
رابطه سبک های فرزندپروری والدین و هم نشینی با همسالان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزهکاری امروزه یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی ایران است؛ زیرا مشکلات بسیاری ازقبیل قتل، خشونت، پرخاشگری، تجاوز و دیگر جرائم دوره بزرگسالی را به وجود می آورد. هم نشینی با همسالان بزهکار نیز از مهم ترین علل شناخته شده بزهکاری است که این مطالعه با هدف بررسی رابطه آن با سبک های فرزندپروری والدین انجام شده است. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان 14–19 ساله شهر تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 384 نفر از آنها برای تحقیق انتخاب شده اند. ابتدا پایایی و روایی ابزار پژوهش با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی سنجیده شد. یافته ها حاکی از آن است که دو سبک فرزندپروری سهل گیرانه و مقتدرانه 3/40 درصد از تغییرات گرایش به سمت مصرف مواد و الکل و 7/31 درصد از گرایش به سمت درگیری و نزاع را تبیین می کنند.
ازاین میان، سبک فرزندپروری سهل گیرانه اثر مثبت و سبک مقتدرانه اثر منفی بر دو متغیر وابسته داشتند. درنهایت می توان گفت سبک فرزندپروری مستبدانه ارتباطی با هم نشینی با همسالان بزهکار ندارد و سبک فرزندپروری سهل گیرانه موجب گرایش نوجوانان به همسالان بزهکار و مصرف مواد و الکل و نزاع و درگیری می شود و سبک فرزندپروری مقتدرانه مانع گرایش نوجوان به همسالان بزهکار می شود.