ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۲۷ مورد.
۳۴۲.

مسئله ما بعد الطبیعه در فلسفه کانت و هایدگر

کلیدواژه‌ها: وجود دازاین مابعدالطبیعه فاهمه شی‏ء فی نفسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰۵۰
چکیده مسئله مابعدالطبیعه به عنوان اساسی‏ترین پرسش در اندیشه کانت و هایدگر، کل نظام فلسفی آنها را تحت تأثیر قرار داد. از این رو، مسئله عمده کانت، چالش‏های اساسی عقل‏گرایی و تجربه‏گرایی با مابعدالطبیعه زمانِ او بود که باعث بطلان و شکست مابعدالطبیعه گردید. لذا تلاش عمده او نجات مابعدالطبیعه از جزمیاتی بود که گریبان‏گیر آن شده بود. هایدگر نیز مثل کانت، توجه اصلی خود را به مابعدالطبیعه معطوف کرده و مابعدالطبیعه زمان خود را دچار بحران‏های اساسی می‏دانست و درصدد بود تا به احیای دوباره اساس آن بپردازد. کانت امکان یا عدم امکان مابعدالطبیعه را به امکان صدور احکام تألیفی پیشین در آنها احاله کرد و با تبیین نحوه کارکرد مقولات حس و فهم، و نشان‏دادن این‏که اطلاق آنها تنها در عالم تجربه و پدیدار است، مفاهیم ناپدیداری و اشیاء فی نفسه را به علت این‏که مفاهیم عقلی صرف هستند، از قلمرو علم انسان خارج کرد و نشان داد که اگر ما مفاهیم عقلی را با استفاده از مقولات فاهمه برای اثبات مسائل مابعدالطبیعه مانند آزادی، خلود نفس و خدا به کار ببریم، دچار تناقض می‏شویم. پس چون مابعدالطبیعه دارای احکام غیرتجربی و تحلیلی پیشین هست، امکان کاربرد احکام تألیفی پیشین در آن وجود ندارد. بنابراین، مابعدالطبیعه به عنوان یک علم، غیرممکن و باطل است، اما به عنوان یک تمایل و استعداد طبیعی وجود آن مورد تصدیق است. این‏رو، کانت مسئله امکان هستی را در مابعدالطبیعه به پرسش از امکان وجود احکام تألیفی پیشین ارتباط داد. اما در عین حال، نحوه مواجهه هایدگر با مابعدالطبیعه تفاوت زیادی با کانت داشت؛ یعنی از آن‏جاکه وجود برای او مقام اول داشت، بحران مابعدالطبیعه را ناشی از غفلت از وجود و پرداختن به موجودات، و تغییر معنای حقیقت از انکشاف وظهور به مطابقت می‏دانست که در نتیجه آن، انسان به عنوان فاعل شناسا محور موجودات و حقیقت شده است. هایدگر سپس با طرح ویژگی‏های گوناگون وجود، بالاخص اوصاف دازاین، مانند زمان‏مندی، جهان‏مندی، زبان و غیره، درصدد احیای اساس مابعدالطبیعه بود، اما به این نتیجه رسید که احیای مابعدالطبیعه اساسا غیرممکن است و لذا باید از آن گذشت، که او با این گذشت، کل تفکر مابعدالطبیعی غرب را پشت سر می‏گذارد تا این‏که به تفکر، متفکران عهد پیش از سقراط، چون هراکلیتس و پارمنیدس برسد تا تذکر نسبت به وجود امکان‏پذیر گردد.
۳۴۳.

دریدا و کانت

۳۴۷.

نقدی بر نسبت زمان و آگاهی در اندیشه کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴۹
مفهوم زمان در تاریخ فلسفه مفهومی پیچیده و مرموز بوده است تا جایی که بعضی ارباب نظر آنرا معلوم الانیه و مجهول الماهیه خوانده اند این مقاله در صد د تفسیری اجمال یاز موقعیت مفهوم زمان در تفکر کانت است و نشان می دهد که مفهوم زمان در فلسفه جدید در اندیشه دیوید هیوم جایگاه تازه ای یافت که در اندیشه گذشتگان از این جایگاه برخودار نبود و آنگاه در فلسفه کانت اساسا آگاهی و شناخت دایر مدار زمان است و آنجا که زمان حضور نداشته باشد آگاهی نیز معنایی ندارد تحلیل نسبت آگاهی و زمان در کانت به اینجا می انجامد که کانت موجودیت را با زمان پیوند می زند و فهم موجود را بدون اتکاء به زمان ناممکن می داند.
۳۴۸.

تاریخیت در اندیشه هگل

۳۵۰.

تحلیل اراده اخلاقی از دیدگاه هگل

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۱۳۶۶ تعداد دانلود : ۸۰۳
این بحث کوششی است برای بیان نسبت اراده اخلاقی با مفاهیم مسوولیت قصد نیت خیر و بخت اخلاقی از نظر هگل و اینکه اراده اخلاقی از نظر هگل امری انضمامی است و در مسیر تحقق روان مطلق صورت می پذیرد و لذا دارای مولفه هایی است که باید شوونه خارجی فعل را نیز علاوه بر شوون درونی آن شامل می شود در این بحث به تفاوت رای هگل با کانت نیز در ماهیت اراده اخلاقی پرداخته شده است.
۳۵۱.

زیباشناسی کانت: شرح و تفسیری بر مقاله تبیین کانت از داوری زیبایی شناختی

۳۵۴.

متافیزیک و سیاست در اندیشه ی ارسطو و هگل

۳۵۶.

نقد شلر از وظیفه گرایی کانت

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان