مسألة «تشکیک»، پس از ورود به فلسفة اسلامی دچار تطوراتی شد که درنهایت در حکمت متعالیه، «تشکیک در حقیقت وجود» جای خود را به «تشکیک در ظهورات» داد، زیرا در هستی شناسی عرفانی که وجود، یک واحدشخصی و منحصر به فرد است، تشیک در مراتب جایگاهی نخواهد داشت. ""علامه طباطبائی""، علاوه بر نقدقول به تشکیک در حقیقت وجود، برای عبور از «تشکیک در مراتب» به «تشکیک در مظاهر»، استدلالی را مطرح می کند که نشان داده خواهد شد، این استدلال تام نمی باشد.
اندیشه های توماس آکوئینی و ملاصدرا با اتکا بر اعتقادات مذهبی و دینی بر شالود ة کلمة «وجود» بنا شده است. توماس در میان فلاسفة مسیحی قرون وسطی تفوق فعل وجود را بر ذات کاملاً درک کرد. درواقع آن چه برای توماس در مرتبة اول اهمیت قرار دارد، اولویت هستی و وجود است و ملاصدرا نیز در فلسفة اسلامی با قراردادن وجود (و نه موجود) به عنوان موضوع مابعدالطبیعه، انقلاب بنیادینی در تفکر اسلامی به وجود آورد. هرچند توماس و ملاصدرا، در اعتقاد به وجود اعلی و صفات او با یک دیگر اختلاف نظری ندارند، هنگام بیان و وصف و در خصوص تشریح ساختار وجود، مغایرت هایی میان آنان بروز می کند. در این مقاله کوشیده ایم به مقایسة آرا و اندیشه های این دو فیلسوف در خصوص مباحث هستی و ذات یا وجود و ماهیت بپردازیم.
این نوشتار در جستجوی حقیقت «نمو» و چگونگی رخداد آن در نبات و حیوان به رشته تحریر در آمده است. و به همین مناسبت، معنای «نمو» و دیگر واژگان مربوط، هم از لحاظ لغوی و هم از نظر اصطلاحی بررسی شده است. آنگاه، مباحث مقدماتی به میان آمده و دیدگاههای مختلف، در این باره، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نگارنده سرانجام به این نتیجه رسیده است که «نمو» حرکت مقداری است و این حرکت، نمودی از حرکتی بنیادین است که آن را «حرکت جوهری » خوانده اند. در این پژوهش، بنیانگذاران سه حوزة فلسفی مشّاء، اشراق و حکمت متعالیه بیشتر در مورد توجه واقع شده اند.