ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۴۸۲ مورد.
۳۴۴.

ارزیابی غایتمندی عالم طبیعت در فلسفه مشائی و حکمت متعالیه ‏

۳۴۷.

وجود در نگاه دو اندیشمند: پارمنیدس و ملاصدرا

۳۵۲.

مساله تطابق ذهن و عین در فلسفه مشا و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۲۳۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۱۴
پرسش اصلی مقاله این است که فیلسوفان بزرگ مشائی و حکیمان نامی حکمت متعالیه، مسئله تطابق ذهن و عین را چگونه حل می کردند و آیا راه حل آنها، مدلل و گره گشا بوده است یا نه. پرسش مذکور را در باب انحای مختلف علم، اعم از حضوری و حصولی و تصوری و تصدیقی، میتوان مطرح کرد. لکن بحث ما در اینجا محدود به علم حصولی و حوزه تصورات مرتبط به اشیای خارجی است و در این چارچوب نیز محدود به فلاسفه صاحب نام فلسفه مشائی و حکمت متعالیه است. حال با لحاظ این چارچوب میتوان گفت که اصل تطابق علم با معلوم در نظر برخی از فیلسوفان مسلمان بدیهی و در نظر برخی دیگر استدلالی فرض شده است، لکن راه حل غالب فیلسوفان مشائی مسلک و حکیمان حکمت متعالیه در باب نحوه انطباق ذهن با خارج، همان تطابق ماهوی است. به باور نگارنده این راه حل با اشکالات فراوانی موجه است. در این مقاله آن اشکالات بیان، و این باور تقویت شده است که صور ذهنی انسان، عناوین و اشباح موجودات خارجی اند و تا حدودی آنها را نشان می دهند.
۳۵۴.

مقایسه انسان شناسی ملاصدرا و یاسپرس

۳۵۸.

تفاوت جوهری نظریه فارابی و ابن رشد در تطبیق بین حکمت و شریعت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شریعت وحى معرفت وحیانى فلسفه ابن‏رشد فلسفه فارابى

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۳۳۹۶
بعد از آن که نهاد فلسفه در حوزه فرهنگ اسلامى شکل گرفت، احساس تعارض بین دین و فلسفه، اندیشمندان مسلمان را به اتخاذ مواضع مختلفى وا داشت. برخى فلسفه را ترک کردند و به مذمت آن پرداختند و تعداد انگشت شمارى فلسفه را بر دین ترجیح دادند؛ اما اندشیمندى چون فارابى نظام فلسفى نوینى را بنیان نهاد که در آن وحى به عنوان یک «معرفت» تلقى شد و مورد تبیین فلسفى قرار گرفت و آشکار شد که حکمت و شریعت سرچشمه واحدى دارند و نمى‏توانند با هم در تعارض باشند. بعد از فارابى، ابن سینا نیز نظریه او را تکمیل کرد و عناصر مهمى را به آن افزود. اما ابن رشد به واسطه جمودى که بر حقانیت مطلق فلسفه ارسطو داشت، به احیاء فلسفه ارسطویى پرداخت. فلسفه‏اى که ابن رشد احیاء نمود، با روح فلسفه اسلامى بیگانه بود و از قابلیت تبیین فلسفى وحى به عنوان معرفتى ماوراء طبیعى و غیر تجربى برخوردار نبود. وى پس از نومیدى از فلسفه خود در کتاب فصل المقال با اتکا به پیش‏فرضهاى فقهى و کلامى به تلاش براى جمع بین حکمت و شریعت دست مى‏زند. این تلاش مورد نقد این مقاله قرا گرفته است.
۳۶۰.

نقد و بررسی آراء ابن سینا و ملاصدرا پیرامون حرکات چهارگانه عرضی ‏

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان