"این مقاله به بررسی روند اعتبارات امور اجتماعی و همچنین بخش بهزیستی و تامین اجتماعی در دو دهه اخیر پرداخته و تاثیر آن را بر (رفاه ملی) مورد ارزیابی قرار داده است. نویسنده با بررسی اعتبار امور اجتماعی و مقایسه آن با سایر امور نشان می دهد که روند اعتبارات امور اجتماعی طی سالهای بعد از انقلاب رشد قابل توجهی هم از حیث سهم و هم از نظر مقدار داشته است. در ادامه بحث، نویسنده سهم اعتبارات امور اجتماعی از تولید ناخالص داخلی را بررسی کرده و پس از آن با توجه به این که بخش بهزیستی و تامین اجتماعی تنها بخشی از امور اجتماعی را تشکیل می دهد روند اعتبارات این بخش را تحلیل کرده است. نویسنده در پایان نتیجه گرفته که به رغم رشد فزاینده اعتبارات در شرایط کنونی سرانه اعتبار بهزیستی و تامین اجتماعی هر فرد ایرانی از 4 دلار فراتر نرفته که پاسخگوی نیاز شهروندان ایرانی به خدمات اجتماعی و بهزیستی نخواهد بود.
"
"این مقاله خلاصه ای است از سخنرانی برگزار شده در موسسه مطالعات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس و نویسندگان در آن با طرح سوالات و موارد انتقادی نسبت به نظریه اقتصاد ارتدوکس (نظریه اقتصاد نئوکلاسیک) دلایل و انگیزه های توجه به بحث (سرمایه اجتماعی) را توضیح می دهند و سپس با اذعان به این که مفهوم (سرمایه اجتماعی) می تواند برخی از شکافهای نظری اقتصاد نئوکلاسیک و دیدگاه های توسعه ای منتج از آن را به خوبی پر کند، به توضیح مفهوم سرمایه اجتماعی و تاریخچه این نظریه پرداخته و به اختصار دستاوردهای آن را برای توسعه برمی شمارند.
"
انجمن های داوطلبانه از منظر جامعه شناسی سازمان ها، جامعه شناسی توسعه و جامعه شناسی سیاسی بسیار اهمیت دارند. ما بر اساس شرایط اجتماعی خاص همه جوامع در حال توسعه سه نوع الگوی گذر را یافتیم، که شرایط عمومی جامعه ایران با الگوی دوم گذر متناسب است. پس با در نظر گرفتن بستر اجتماعی در حال گذر، انجمن های داوطلبانه در پنچ دسته: انجمن های نخستین، انجمن های هیئتی، انجمن های توافقی، انجمن های ترویجی و انجمن های منفعتی، قرار داده شد. در این مرحله 180 انجمن داوطلبانه حمایتی انتخاب و بررسی شدند. طی این تحقیق علاوه بر ملاک های نظری، شاخص های جدیدی برای تفکیک انجمن ها در ایران به دست آمد، که علاوه بر شرایط در حال گذر اثرات حوزه اقتصادی و سیاسی بر حوزه عمومی و نهادهای مدنی در این جامعه رانشان می دهد.
"دشوارى تعریف و تحدید معناى اصطلاحى مشارکت به اندازه اى است که گاه تا حد وارونگى و تضاد پیش مى رود. این نوشته در چند صفحه نخست کوشیده است هم معنایى و نا هم معنایى، هم معنایى ناقص و کامل لغوى واژه مشارکت را با برخى واژگان مترادف و متباین همچون انبازى، خودیارى، همکارى، تعاون، معاونت، کمک، همیارى، دگریارى و یاریگرى را در زبان فارسى مشخص سازد.
سپس با گذر از سطح معانى لغوى واژگان، در پى راه یابى به معناى اصطلاحى و جوهره مشارکت، نویسنده به ذکر تعاریفى پرداخته است، که در آن ها جوهره مشارکت یا اصطلاحاتى نظیر دموکراسى، قدرت بخشى، اختیاردهى، سازماندهى، دخالت دادن، دخالت جمعى، خوداتکایى، تعاون، خودیارى، عدم تمرکز، خودمختارى محلى و نظایر آن یکى دانسته شده است.
کار بعدى نویسنده نقد این مناسبات و کوشش در راه تبدیل و تاویل این اصطلاحات به عوامل بنیادى ترى است که بتواند خواننده را به جوهره و ماهیت اصلى مشارکت نزدیک تر کند. در پایان، نشان داده شده که پژوهشگران ایرانىِ «مشارکت کار» با وجود اختلاف آراى بسیار در مسائل پیرامونى مشارکت، با شگفتى در مورد همسانى جوهره مشارکت و یاریگرى و زیر مجموعه هاى آن (خودیارى، همیارى و دگریارى) با یکدیگر متفق القولند.
"