فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۹۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، پیامدهای معنایی تغییرات فضا را در محلة عودلاجان تهران بررسی کرده است. این محله، یکی از قدیمی ترین محلات شهر تهران است که در سال های اخیر، با هجوم منطق اقتصادی بازار، تغییرات فراوانی کرده و از یک محلة فرهنگی تاریخی به یک محدودة اقتصادی حاشیه ایِ بازار تهران، تبدیل شده است. این تغییرات فضا بافت معنایی و نشانه ای محله را هم تغییر داده است. در این تحقیق، با روش نظریة داده بنیاد، فرآیند مرگ محلة عودلاجان و این تغییر و تحولات ارزیابی شده و نظریة روش شناختی غالب این نظریه، نظریه گلیزری (1978) است. اطلاعات، با استفاده از مصاحبة نیمه ساخت یافته و مشاهدة میدانی جمع آوری شده اند و یافته ها نشان می دهند شش موضوع اصلی درهم تنیده، مراحل مرگِ محلة عودلاجان را ایجاد کرده اند. این مباحث عبارت اند از: ویرانیِ پیشینة تاریخی؛ جدال نهادها؛ رواج ناامنی؛ مردانه شدن فضا؛ زوال همسایگی و مرگ هویت محله ای. درواقع، منطق اقتصادیِ سودمحورِ بازار تهران، برای کسب مشروعیتِ حضور در این محله، هم پای بی نظمی ها و جدال نهادها عاملی بنیادی در آغاز تغییرات فضا و تسریع روند آن بوده است. این عامل، مسائل دیگر مطرح شده در این موضوعات را ایجاد یا تشدید کرده است. دراین میان، موضوع اصلی «اقتصادی کردن فعالیت های محله ای» است که هم پای منطق اقتصادی ارتباط این مباحث را محکم کرده است.
پایش رسانه ها؛ مروری بر عملکرد برخی رسانه ها در عرصه سبک زندگی
حوزههای تخصصی:
نگاهی به شبکه «من و تو»
شبکه ماهواره ای زمزمه؛ تلاشی نافرجام
معرفی برخی سایت های فعال در ارائة سبک زندگی
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر میزان روابط همسایگی مطالعه موردی شهروندان ساکن شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات گسترده در حوزه شهری باعث تغییر در سبک زندگی و الگوی رفتاری ساکنین مناطق شهرنشین و خصوصاً شبکه روابط همسایگی شده است. به گونه ای که روابط بین همسایگان در زندگی شهری از هم گسسته شده و مردم کمتر درگیر روابط همسایگی و محله ای هستند. لذا این پژوهش به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر میزان روابط همسایگی شهروندان ساکن شهر بابل می پردازد. جامعه آماری این مطالعه را کلیه خانوارهایی که در سال 93 ساکن شهر بابل بوده اند تشکیل داده است. حجم نمونه تحقیق 384 نفر بوده که از طریق نمونه گیری خوشه ای جمع آوری گردید. روش پژوهش در این تحقیق پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان داد که روابط همسایگی در این شهر کمتر از حد متوسط یا ضعیف است. اما هر قدر تعداد سال های سکونت افراد در یک محل بیشتر باشد میزان روابط همسایگی بیشتر می شود. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای مستقل تحقیق (اعتماداجتماعی (بین فردی)، حمایت اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی و دینداری) به میزان 32/0 از واریانس متغیر وابسته (روابط همسایگی) را تبیین می کنند. نتایج تحقیق نشان داده است بیشترین عامل تأثیر گذار مستقیم بر روی روابط از آن عامل دین داری و احساس امنیت دارای تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر میزان روابط همسایگی بوده اند. اما متغیر حمایت اجتماعی تاثیر مستقیمی بر روابط همسایگی نداشته بلکه دارای تاثیر غیر مستقیم بوده است.
تغییر اخلاق کسب و کار در بازار؛ مورد مطالعه: بازاریان شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه مهم بازار، در این مقاله، تغییرات اخلاق کسب و کار در بازار و عوامل مؤثر بر آن بررسی می شود. منظور از تغییر اخلاق کسب و کار، تغییر در پایبندی به قواعد اخلاق کسب و کار مبتنی بر دین اسلام، طی یک بازه زمانی شصت ساله است. مبانی نظری این تحقیق نظریه های دورکیم، وبر و دیدگاه نوسازی و روش جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق اکتشافی و روش تحلیل داده ها تحلیل مضمونی است. مشارکت کنندگان تحقیق شامل 36 نفر از چهار نسل بازاریان بودند که در سال 1394 در شهر بابل به فعالیت خرده فروشی اشتغال داشتند. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که تغییرات رخ داده در سطح فرهنگی به تدریج موجب رواج مادیگرایی و افزایش سطح توقعات در جامعه گردید. همچنین کاهش ارتباط بازاریان با مسجد، ضعف دانش دینی و کاهش پایبندی آنان به برخی از ابعاد دینداری را به همراه داشت. از سوی دیگر، تضعیف آموزش استاد شاگردی، تضعیف جایگاه نهاد مذهب در آموزش قواعد اخلاق کسب و کار، همراه با عملکرد نامطلوب سازمان های صنفی، اجتماعی شدن حرفه ای نیروهای تازه وارد را دستخوش نابسامانی نمود. در کنار این تغییرات، شرایط نامناسب اقتصادی، همراه با رشد ناهنجاری های اجتماعی حساسیت اخلاقی بازاریان را برای پایبندی به اخلاق کسب و کار کاهش داد.
مروری بر دیدگاهها، باورها و عملکرد یونیسف در مورد مشارکت کودکان
حوزههای تخصصی:
"در جوامع و قبایل سنتی توجه ویژه ای به آغاز دوره نوجوانی وجود داشت. این دوره به منزله پیش دوره بزرگسالی شامل پذیرفتن تعهدها، مسوولیت ها و اختیارات ویژه خود بود، و با مراسم خاص انجام می شد که به رسمیت شناختن نقش نوجوانان را در جامعه اعلام می داشت این رسم باستانی به مرور زمان به فراموشی سپرده شد، و احیای آن به وسطه ارزش سرمایه گذاری جامعه بر نسل توسط یونیسف در سپتامبر 2002 به رسمیت شناخته شد. بحث کلی یونیسف آن است که ساختن جامعه جهانی، و دنیایی بر اساس آرامش و صلح بدون توجه به عقاید، دیدگاه ها، و تجربیات کودکان و نوجوانان به ویژه حول و حوش مقوله هایی که موثر بر زندگی خودشان است بی معناست. به همین دلیل اعضا و همکاران یونیسف بحث های گسترده و در عین حال ویژه ای درباره علت شناسی، اپیدمیولوژی، باورها و نگرش های پیشین، حال و آینده جهانی بر مشارکت کودکان نوجوانان دارند.
"
تبیین جامعه شناختی زمینه های اجتماعی پرورش و گریز نخبگان در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخبگان رکن اساسی توسعه هر جامعه ای هستند که بدون آن ها مسیر توسعه هرگز هموار نخواهد شد. مسأله ای که جامعه ما را مورد تهدید می کند، مهاجرت نخبگان است. بر این اساس ضروری است که به منظور نگهداشت نخبگان و استفاده مناسب از ظرفیت های علمی آنان در جهت توسعه، زیرساخت ها و شرایط لازم برای پرورش و بالندگی شناسایی شود. پژوهش حاضر در راستای نیل به این هدف سعی بر مطالعه زمینه های اجتماعی پرورش و گریز نخبگان در شهر بندرعباس داشته است. روش تحقیق پیمایشی- مقطعی بوده و از ﺗکﻨیک ﭘﺮسشناﻣﺔﻣﺤﻘﻖﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺘﻔﺎدهﺷﺪه است. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده دانش آموزان نخبه پیش دانشگاهی مدارس تیزهوشان، استادان نخبه، دانشجویان استعداد درخشان دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه دولتی، پزشکان نخبه و محققان و پژوهشگران نخبه غیر دانشگاهی، به تعداد 267 نفر می باشد، که از این تعداد 140 نفر براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه بندی و انتخاب شده اند. برای بررسی رابطه متغیرهای پیش بین بر پرورش نخبگان و تمایل آن ها به مهاجرت، ازآزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه، رگرسیون چند گانه و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه نمادین، خانواده و پرورش نخبگان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی، گروه مرجع، امنیت اجتماعی و گرایش به مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی ارتباط بین هویت اجتماعی و فرهنگ شهروندی در شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توجه به فرهنگ شهرون دی، رویک ردی نوین است که بیشتر کش ورهای توسعه یافته به آن پرداخته اند و نتایج مؤثر آن در توسعه ی پایدار، رفاه و پیشرفت های فرهنگی و اجتماعی، باعث شده که کشورهای در حال توسعه نیز ضرورت آن را درک کرده و زمینه ی توسعه آنرا فراهم آورند. با توجه به اهمیت موضوع فرهنگ شهروندی، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه به دنبال بررسی ارتباط بین هویت اجتماعی و فرهنگ شهروندی در شهر تهران به عنوان هدف اصلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهر تهران می است که تعداد 600 نفر از آنها بر اساس فورمول کوکران به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته شده است. در این پژوهش به مطالعه ارتباط بین هویت ملی، هویت سیاسی، هویت فرهنگی، هویت دینی و هویت تاریخی به عنوان متغیرهای مستقل و پایبندی به فرهنگ شهروندی به عنوان متغیر وابسته پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین میزان کل هویت اجتماعی (33/0P= ) و ابعاد آن یعنی هویت ملی (32/0P= )، هویت سیاسی (34/0P= )، هویت فرهنگی (23/0P= )، هویت دینی (36/0P= ) و هویت تاریخی (39/0P=) با پایبندی به فرهنگ شهروندی ارتباط مثبت و مستقیم وجود دارد. همچنین متغیرهای پژوهش به طور کلی توانسته اند به میزان 32/0 تغییرات متغیر پایبندی به فرهنگ شهروندی را تبیین معنادار کنند (R2=0.32).
مشارکت در سور و سوگ جمعی
حوزههای تخصصی:
جهان نمادین ایرانیان
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۸۳
حوزههای تخصصی:
وحدت اساسی
حوزههای تخصصی:
نیم قرن نبرد دیدگاه ها (بررسی علل مغایرت دیدگاه ها درباره همکاری و ناهمکاری ایرانیان از منظر روش شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از نیم قرن است که پیرامون همکاری و ناهمکاری ایرانیان با ادعاهای به شدت مغایری مواجه ایم که هیچ یک قصد کرنش در برابر دیگری را ندارد. مسأله اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه های مغایر موجود پیرامون همکاری و ناهمکاری ایرانیان از منظر روش شناختی و توضیح علل مغایرت دیدگاه ها از روزن روش شناختی است.
روش انجام این پژوهش، از نوع کیفی و اسنادی و به طور خاص به روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی بوده است. جمعیت آماری این پژوهش شامل همه پژوهش هایی است که در آن پیرامون وضعیت همکاری در جامعه ایران اظهارنظر شده است. اگرچه اختلاف دیدگاه ها براساس آرای مارکس، مانهایم، تریگ و... می تواند ناشی از جایگاه اجتماعی اقتصادی و منافع صاحب نظران باشد، در این پژوهش به دلیل تمرکز بر متون موجود، به بازتاب آن ها در شیوه انجام پژوهش و نحوه دستیابی به دیدگاه در چارچوب متون خود صاحب نظران بسنده شده است.
برمبنای یافته های پژوهش دو گزاره نظری، به عنوان عوامل اساسی برای توضیح این مغایرت ها، از منظر روش شناختی، آشکار می شود: «ضعف در روش انجام پژوهش» و «نبود جامعه علمی نقاد».