در این مقال نخست به شرح حال زندگى توفیق الحکیم پرداخته، سپس انگیزهء علاقه ى او نسبت به نمایش و نمایش نامه نویسى را از نظرگذرانده و در این رهگذر به انواع نمایش هم دورهء او در مصر اشارت مى کنیم و آنگاه تحولات و ابتکارات فکرى او را در نمایش نامهء عربى به ویژه نمایش نامهء مصرى مورد پژوهش قرار مى دهیم و در ادامه ى گفتار، سیر نمایش نامه نویسى وى را به مراحلى چند دسته بندى نموده و آثار او را بر مى شمریم.
این مقاله با هدف معرفی یکی از شخصیت های بزرگ ولی گمنام در عرصه تعزیه سرایی در ایران به نام میرزا محمد روحانی معروف به «میر انجم» و متخلص به «انجم» به رشته تحریر درآمده است. ابتدا زندگی میر انجم بررسی می شود. سپس با ذکر نمونه هایی از شاهکار هنری و ادبی او شیوه شاعری اش ارزیابی می شود. در ادامه ویژگی های نسخه های تعزیه های این شاعر تعزیه سرا همراه با شواهدی از مجموعه قدمگاه انجم که بخشی از اثر فاخر اوست، تبیین می شود و به دنبال آن درونمایه های مجالس تعزیه های او با استفاده از نمونه های شعری مشخص می گردد. در خاتمه نیز ویژگی های زبانی تعزیه ها تجزیه و تحلیل می شود.
ضربان های گفت وگویی، به عنوان بنیادی ترین واحدهای قابل تشخیص کنش های زبانی، بخش عمده ای از یک متن نمایشی را تشکیل می دهند. در مقالة حاضر، قصد داریم با مطالعه ویژگی های این تمهیدات زبانی، پاسخی برای سؤال اصلی خود، مبنی بر نحوة عملکرد آن ها در توسعة سبک نمایش نامه نویسی تجربی محمد یعقوبی، بیابیم. چارچوب نظری بحث، تلفیقی از مطالعات زبان و سبک شناسی درام «پُل کاستانیو» و «ویمالا هرمان» است. روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی– تحلیلی و نمونه کاوی است و با بررسی مستقیم متون، امکان تحلیل کیفی نمونه های مطالعاتی، به کمک شاخص های عملیاتی تعریف شده مهیا شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در سبک تجربه گرایانة نمایش نامه های یعقوبی، توجه عمده ای به زبان و کارکردهای متنوع دلالتگرهای زبانی شده است. او با بهره گیری از تمهیدات متفاوتی در نگارش گفت وگو، ضربان های گفت وگویی را در سطوح گسترده ای از دلالت های زبانی و فرازبانی به کار برده و از آن ها به عنوان عاملی برای «تأکید»، «تعلیق»، «انقطاع» و «تأثیر» بر شیوه های پایان بندی آثار خود استفاده کرده است؛ با این تفاوت که رفته رفته، کارکرد و نحوه به کارگیری این تمهیدات زبانی مشخص تر و با مضمون اثر نیز همسازتر شده اند.
پیشگامان نمایشنامه نویسی در مشرق زمین که در قرن نوزدهم میلادی به نوشتن نمایشنامه هایی به سبک اروپایی آن پرداختند، در آغاز با برخی مسائل مواجه بودند که از آن جمله است، وظیفه نمایش و کاربرد آن. در این پژوهش، موضوع یاد شده در کشورهای بلاد شام و به طور ویژه لبنان و سوریه و همچنین ایران و ترکیه عثمانی که در نمایشنامه نویسی و اجرای نمایش در مشرق پیشگام بودند، مورد بررسی قرار گرفته است.
پیشگامان تئاتر با تاکید بر ضرورت وجود نمایش در کشورهایشان، معتقد بودند که نمایش صرفا یک هنر برای سرگرمی نیست بلکه از آن فراتر می رود و وظایف دیگری بر عهده این هنر و نوع ادبی است.
آنان به فایده نمایش در جوامع و تاثیر آن بر ملتها ایمان داشتند و آن را از برترین انواع ادبی و هنری به شمار می آوردند و تاکید می کردند که تئاتر خدمت بزرگی به کشورهایشان ارائه می کند و یک هنر متعالی است. از نظر آنان، تئاتر می تواند در تهذیب سرشت مردم، اصلاح جان هایشان و روشن کردن عقلشان و همچنین در بهبود اخلاق اجتماعی مؤثر باشد و به طور کلی تئاتر را علاوه بر بعد سرگرمی، دارای وظیفه و رسالتی در جوامع می دانستند.