جهاد با نفس (5)
آرشیو
چکیده
متن
شیخ حر عاملی1 باب چهارم از ابواب جهاد النفس وسایل الشیعه را باب استحباب اتصاف به صفات نیک نامیده و در آن 31 حدیث آورده است. در این حدیثها بسیاری از صفات پسندیده بر شمرده شده است که جمع شمارگان آنها به بیش از 200 میرسد.
ما در این نوشتار برخی از صفات خوب نامبرده شده در این باب را تا حدی شرح میدهیم و به نام بردن برخی دیگر ـ برای رعایت اختصار و حوصلهی خوانندگان محترم ـ بسنده میکنیم.
حدیث 1. از امام صادق(ع) گزارش شده که فرموده است: خداوند متعال پیامبرش را به صفات نیک برجستهای متصف کرده بود، شما هم خود را بیازمایید چنانچه آن صفات را در خود میبینید، خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آنها را در شما تقویت کند؛ و آن صفات اینهاست: یقین، قناعت، شکیبایى، شکر، بردبارى، خوش اخلاقى، گشاده دستى، غیرت، شجاعت و جوانمردى. امام(ع) در این حدیث از 10 صفت نیک نام برده است.
حدیث 2. امام باقر(ع) میفرماید: پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: یا على! تو را به داشتن صفاتی سفارش میکنم، بکوش که چنین باشی و سپس فرمود: خدایا علی را [در این تلاش] یاری کن:
یکم: راستگویى؛ هیچگاه حتی یک دروغ از دهانت خارج نشود.
دوم: پرهیزکارى؛ هرگز به خود جرأت خیانت مده.
سوم: خوف از خدا؛ از خدا آنچنان پروا کن که گویا او را میبینى.
چهارم: گریهی فراوان بر اثر خشیت از خدا. (خشیت؛ ترس همراه با تعظیم است).
پنجم: جان و مالت را فدای دینت کن.
ششم: سنتهای مرا در نماز و روزه و صدقه به کار بند. سنت من در نماز؛ خواندن 50 رکعت نماز در هر شبانه روز است.
توضیح: در برخی روایات نافلهی عشا که دو رکعت است و چون نشسته خوانده میشود یک رکعت به حساب میآید جزء نافلههای شبانه روزی به شمار نیامده و مجموع آنها 33 رکعت (صبح 2 رکعت، ظهر 8 رکعت، عصر 8 رکعت، مغرب 4 رکعت و شب 11 رکعت) دانسته شده است، که چون با 17 رکعت نمازهای واجب شبانهروزی جمع گردد، عدد 50 به دست میآید.
سنت من در روزه؛ سه روز در هر ماه (پنجشنبه اول و چهاشنبه وسط و پنجشبه آخر) را روزه گرفتن است.
سنت من در صدقه این است که هر چه میتوانی صدقه بدهی تا آنجا که مردم بگویند اسراف میکنی در حالی که صدقه دادن اسراف نیست.
] یا على[ بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب؛ بر تو باد به نماز ظهر؛ بر تو باد به خواندن قرآن در هر حال...
حدیث 3. امام صادق(ع) از پدرانش: روایت کرده است که از سفارشهای پیامبر اکرم9 به حضرت علی(ع) این بود که: یا على سه چیز در دنیا و آخرت از صفات بزرگواری است: گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است و ارتباط با کسی که با تو قطع رابطه کرده است و بردبارى نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده است.
حدیث 4. امام صادق(ع) فرموده است: بزرگواری در 10 صفت است، اگر میتوانی آنها را به دست آور. این صفات نیک گاهی در پدر هست و در فرزند نیست و گاهی ـ بر عکس ـ در فرزند هست و در پدر نیست و گاهی در برده هست و در آزاد نیست ]پس بود و نبود این صفات در هر کس، بستگی به تلاش و کوشش خود او در اتصاف به آنها دارد [. این صفات عبارت است از: ناامیدی واقعی از مردم، امانتدارى، صله رحم، پذیرایی از میهمان، غذا خوراندن به گرسنهای که درخواست غذا میکند، جبران نیکیهای دیگران، راستگویى، جانبداری همسایگان و دوستان؛ و حیا که از همه بالاتر است.
حدیث 5. امیر المؤمنین(ع) پس از ارایه تعریفی از اسلام میفرماید: مؤمن دین خود را از خدا میگیرد، نه اینکه رأی و سلیقه خود را در دین داخل کند.
حدیث 6. امام صادق(ع) از پیامبر خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت فرموده است: لباس اسلام حیاست، زینت آن وفاست، جوانمردی آن عمل صالح است، ستون آن پرهیزکارى است و همانگونه که هر چیزی پایهای دارد؛ پایه اسلام محبت ما اهل بیت است.
حدیث 7. حضرت عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) از پدرانش از امیر المؤمنین(ع) و او از پیامبر(ص) نقل میکند که فرموده است: عرصهی اسلام قرآن، نور آن حکمت و حفاظ آن کار نیک است و یاوران آن من و اهل بیت من هستیم و شیعیان ما نیز چنیناند.
حدیث 8. در این حدیث امام صادق(ع) شناخت و معرفت، عمل صالح، تصدیق و پذیرش حقایق و بالأخره تسلیم در برابر حقتعالی را چهار گزینهی به هم پیوسته دانسته است که هر کدام کاستی داشته باشد، بقیه را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
حدیث 9. هم او7 فرموده است: سزاوار است مؤمن دارای هشت خصلت باشد: در شداید آرام، در گرفتاریها شکیبا، در فراوانی شاکر و به آنچه خدا روزی او کرده است قانع باشد، به دشمنان ستم نکند ] تا چه رسد به دوستان[، بار خود را بر دوش دوستان نیندازد، بدنش از او سختی بیند و مردم از دست او در آسایش باشند. دانش دوست اوست، بردبارى وزیر اوست، عقل فرمانده قوای اوست، مدارایی برادر اوست و نیکوکاری پدر اوست.
حدیث 10. در این حدیث امیر المؤمنین(ع) بنابر آنچه امام صادق(ع) از او گزارش میکند برای اسلام چهار رکن بر میشمرد: توکل بر خدا، واگذاری کارها به او، رضا به قضای او و تسلیم در برابر امر او.
حدیث 11. امام باقر(ع) میفرماید: از امیر المؤمنین(ع) دربارهی ایمان سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند متعال ایمان را بر چهار پایه قرار داده است: صبر و یقین و عدل و جهاد.
حدیث 12. امام سجاد(ع) فرموده است: مؤمن سکوت میکند تا ] از گزند سخن نادرست[ مصون بماند، سخن میگوید تا ]از سخن به جا[ بهره برداری کند، دربارهی امانتی که به دستش سپرده شده است با دوستان ]هم[ سخن نمیگوید] تا چه رسد به دشمنان و بیگانگان[، ادای شهادت را از افراد ]دور[ هم دریغ نمیدارد، هیچ کار نیکی را برای اینکه مردم ببینند انجام نمیدهد؛ همچنان که هیچ کار پسندیدهای را به خاطر کم رویی فرو
نمی گذارد، چنانچه از او ستایش شود. از آنچه دربارهی او میگویند نگران میشود و از آنچه ستایش کنندگان
نمی دانند استغفار میکند، سخن کسی که او را ] کاملاً[ نمیشناسد ]و از او ستایش میکند[ موجب غرور او نمیشود و از برشماری کارهایش ]از سوی خداوند متعال[ در هراس است.
حدیث 13. امام موسی بن جعفر7 در حدیثی بلند بالا به هشام بن الحَکَم میفرماید: هشام!
امیر المؤمنین(ع) بارها فرموده است: با چیزی خدا پرستش نشده است که بهتر از عقل باشد و عقل انسان کامل نباشد مگر اینکه در او چند صفت باشد: کفر و شر در او نباشد، مردم به او امید رشد و نیکی داشته باشند، اهل بخشش باشد، پرگویی نکند، سهم خود را از دنیا همان بداند که بتواند با آن زندگی کند، تا زنده است از آموختن علم سیر نشود، نزد او ذلت در راه خدا از عزت در راه غیر خدا محبوبتر باشد، فروتنی را از اشرافیگری دوستتر بدارد، اندک کار خوب دیگران را بزرگ و کار نیک فراوان خود را اندک بشمارد، همه را بهتر از خود ببیند و خود را از همه بدتر و نکتهی اصلی همین است.
حدیث 14. امام صادق(ع) فرموده است: مؤمن پای دین که به میان آید نیرومند است، با نرم خویی
دور اندیش است، ایمانش از روی یقین است، آزمند فهمیدن است، در پیمودن راه حق سرزنده است، نیکوکار و درستکردار است، علم او به حلم آمیخته است، مدارا خو اما زیرک است، به جا بخشنده است، در توانگری میانه رو و در تنگدستی آراسته ظاهر است، در قدرتمندی گذشت دارد، با خیر خواهی برای مردم خدا را اطاعت کند، در هیجان شهوت خود نگهدار و در علاقهمندیها تقوا پیشه است، حریص بر جهاد در راه خداست، نماز را در گرما گرم کار ]به موقع[ به پا دارد، در سختی شکیبا و در شداید آرام و در ناگواریها استوار و در فراوانی شاکر است، غیبت نمیکند، کبر نمیورزد، قطع رحم نمیکند، نه ولنگار است و نه خشن و سنگدل، چشم او در اختیارش است و به آنچه نباید بنگرد نمینگرد، شکم او آبروی او را نمیبرد و عورت او بر او چیره نشود، به مردم حسد نمیورزد، کسانی او را سرزنش کنند اما او کسی را سرزنش نمیکند، اسراف نمیکند، ستمدیدگان را یاری میکند، به تهیدستان ترحم میکند، جانش از او در سختی است و مردم از او در آسایشاند، رغبتی در جاه و مقام دنیوی ندارد و از گمنامی نگران نباشد، مهم در نظر مردم چیزی است که به آن رو آوردهاند و او مهم دیگری دارد که به آن میاندیشد، در حکم او نقص، در رأی او سستی و در دین او تباهی دیده نمیشود، هر کس با او مشورت کند به وی رهنمود میدهد و کمک خواه را کمک میکند و از هرزه گویی و نادانی گریزان باشد.
حدیث 15. پیامبر اکرم9 در پاسخ به حضرت علی(ع) که از صفت مؤمن جویا شده بود فرموده است: بیست صفت است که اگر مؤمن آنها را نداشته باشد ایمانش کامل نیست. یا على! خلق و خوی مؤمنان این است که در وقت نماز آماده نمازند، زکات مال خود را زود بپردازند، به حج خانه خدا میروند، در ماه رمضان روزه دار، گرسنه بینوا را اطعام کنند، بر سر یتیم ] از روی مهرورزى[ دست میکشند، جامههای خود را تمیز دارند ... هرگاه سخن بگویند دروغ در سخنشان راه نیابد، هرگاه وعده دهند تخلف نکنند، هرگاه امین شمرده شوند خیانت نکنند.... عابدان شب و شیران روزند، روزها روزه بگیرند و شبها شب زندهداری کنند، همسایهای را نمیآزارند و همسایه از ناحیه ]کسان[ آنان ]هم[ آزار نمیبیند، با نرمی راه میروند، به خانههای بیوه زنان ] برای کمک رسانى[ سر میزنند و جنازهها را تشییع میکنند؛ خدا ما و شما را از پرهیزکاران قرار دهد.
توضیح: جملهی آخر کنایه از این است که یکی از صفات لازم برای مؤمن پرهیزکارى است.
حدیث 16. امام صادق(ع) فرموده است: شیعیان علی(ع) سابقاً معروف بودند به اینکه افرادی شکم فرو رفته، خشک لب، مهربان، دانشمند، بردبار و اهل عبادتاند. شما ]شیعیان امروز هم[ با سرمایه تشیع، پرهیزکار و کوشا باشید.
حدیث 17. هم او7 میفرماید: مؤمن، خردمند است و نادانی نمیکند و اگر با او از روی نادانی رفتار شود عاقلانه برخورد میکند، به کسی ستم نمیکند و اگر به او ستم شود گذشت میکند، بخل نمیورزد و اگر به او بخل شود صبر پیشه میسازد.
حدیث 18. او7 همچنین میفرماید: مؤمن آن است که کسب و کارش (درآمدش) پاک وپاکیزه، خلق و خویش نیکو و باطنش سالم باشد، مال اضافی خود را انفاق کند و سخن اضافی خود را نگه دارد، مردم از شر او در امان باشند و منصفانه با مردم رفتار نماید.
حدیث 19. امام باقر(ع) از امیرالمؤمنین(ع) روایت میکند که آن حضرت فرموده است: شیعیان ما کسانیاند که در راه ولایت ما بذل و بخشش دارند، به خاطر دوستی با ما یکدیگر را دوست دارند، برای زنده کردن امر ما به دید و بازدید یکدیگر میروند، در خشمناکی ستم به کسی روا ندارند و در رضامندی اسراف نکنند. وجودشان برای همسایگان مایهی برکت و برای همراهان و همکاران و همنشینان مایهی آرامش است.
حدیث 20. از رسول الله 9 نقل شده که فرموده است: سه خصلت است که در هر کس باشد ایمان او کامل است: در رضامندی به باطل نگرود، در حالت خشم از حق عدول نکند و در قدرتمندی به آنچه حق او نیست دست دراز نکند.
حدیث 21. امام صادق(ع) از امیر المؤمنین(ع) روایت کرده که آن حضرت فرموده است: دینداران را نشانههایی است که با آنها شناخته میشوند: راستگویى، امانتدارى، وفای به عهد، صله رحم، ترحم بر ضعیفان، کم پیگیری زنان، نکوکاری فراوان، حسن همجوارى، گشاده خُلقى، پیروی از علم و از آنچه انسان را به خداوند عزوجل نزدیک میکند. مؤمن چنین است که نفسش گرفتار او است و مردم از او در آسایشند، شب هنگام صورت بر خاک میگذارد و با اعضای شریف بدن خود سجده و با خالق خویش برای نجات از آتش نجوا میکند. هان! اینگونه باشید.
توضیح: کم پیگیری زنان که یکی از نشانههای دینداران شمرده شد، ترجمه قلّة المراقبة للنّساء است. احتمالاً ـ بلکه ظاهراً ـ مراد این است که نباید در مراقبت از زنان سختگیری وسواس گونه داشت. با این تفسیر، این دستور تعبیر دیگری از آنچه در نامهی امیر المؤمنین(ع) به امام مجتبی7 آمده است میباشد. آنجا که امام میفرماید: و إیاک و التّغایُرَ فی غیر موضع غیرة، فإنّ ذلک یدعو الصحیحة إلی السَّقَم و البریئة إلی الرّیب: از غیرت ورزی نابجا و ناشی از بدگمانی و سؤظن ـ در امر زنان ـ بپرهیز که این رفتار، زنان بی عیب را مسأله دار و پاکان را آلوده میکند([1]).
حدیث 22. امام باقر(ع) میفرماید: از پیامبر(ص) پرسیده شد که بهترین بندگان خدا کیاناند؟ حضرت فرمود: کسانی که هرگاه خوبی کردند شاد شوند و هرگاه بدی از آنان سر زد استغفار کنند و هرگاه بخششی به آنها شد سپاس گویند و هرگاه گرفتار شوند صبر پیشه کنند و هرگاه خشم کنند درگذرند.
حدیث 23. همچنین پیامبر اعظم(ص) فرموده است: بهترین شما خردمنداناند. گفته شد یا رسول الله! خردمندان کیاناند؟ حضرت فرمود: آنان کسانیاند که خلق و خوی نیکو داشته باشند، بردبار باشند، به خویشاوند خود رسیدگی کنند، ]به ویژه[ به پدران و مادران خود خوبی کنند، از همسایگان و یتیمان احوالپرسی و دلجویی کنند، اطعام کنند، به هر کس برسند سلام کنند و شبانگاه که مردم در خواب غفلتاند آنان برای نماز به پا خیزند.
حدیث 24. امام صادق(ع) از امام سجاد(ع) گزارش میکند که فرموده است: نشانه کمال دین مسلمان این است که دربارهی چیزی که به او مربوط نیست سخن نگوید، جدال نکند، بردبار، شکیبا و خوش اخلاق باشد.
حدیث 25. ابو حمزهی ثمالی از امام زین العابدین(ع) نقل میکند که فرموده است: از جمله اخلاق مؤمن این است که ] به اهل و عیال خود[ در تنگدستی به قدر توان انفاق میکند و در فراوانی بر برگ و بار آنان میافزاید و منصفانه با مردم رفتار میکند و همواره در سلام کردن پیشگام است.
حدیث 26. مفادی مشابه حدیث 20 دارد.
حدیث 27. امام صادق(ع) فرموده است: شیعه ما کسی است که در سخن گفتن بی اندازه صدا بلند نکند، اختیار دشمنی ورزی او با کسی از دست او خارج نشود، ما را آشکارا نستاید (تا کینه دشمنان بر انگیخته نشود)، با عیبگوی ما همنشینی نکند، با دشمن ما ستیزه نکند و درگیر نشود، مؤمنی را که ببیند اکرام کند و از نادان دوری گزیند...
حدیث 28. پیامبر(ص) بنابر گزارش امام صادق(ع) فرموده است: آیا نمیخواهید بگویم شبیه ترین شما به من کیست؟ گفتند: چرا یا رسول الله! حضرت فرمود: خوش اخلاق ترین شما و نرمخوترین شما و خوشرفتارترین شما به خویشاوندان خود و با محبت ترین شما به برادران دینی خود و صبورترین شما در راه حق و خشم فرو برندهترین شما و آسان گیر ترین شما در گذشت از دیگران و با انصاف ترین شما در حال رضا و خشم.
حدیث 29. امام صادق(ع) فرموده است: مؤمن بار بردار دیگران است و بر دوش کسی باری نمینهد، زندگی خود را خوب اداره میکند و از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
حدیث 30. امام رضا(ع) فرموده است: مؤمن، مؤمن حقیقی نیست مگر اینکه در او سه خصلت باشد که اولی از آنها روش الهی است، دومی روش پیامبر و سومی روش ولی و امام است. سنت و روش خدایی راز نگهداری است؛ چنانکه خداوند میفرماید: )عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أحَدًا ? إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(([2]). سنت و روش پیامبر خدا مدارا کردن با مردم است، خداوند عزوجل پیامبرش را امر به مدارا کردن با مردم کرده و فرموده است: )خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ(([3]) و سنت ولی خدا شکیبایى در برابر مشکلات و ناراحتیهاست.
حدیث 31. از پیامبر اکرم 9 نقل شده است که جبرییل بر آن حضرت نازل شد و گفت یا رسول الله! خداوند هدیهای به وسیلهی من برای شما فرستاده که آن را تاکنون به هیچکس نداده است.
پیامبر(ص): آن چیست؟
جبرییل: شکیبایى و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از شکیبایى چیست؟
جبرییل: رضا و خشنودی و بهتر از آن .
پیامبر(ص): بهتر از رضا و خشنودی چیست؟
جبرییل: زهد و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از زهد چیست؟
جبرییل: اخلاص و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از اخلاص چیست؟
جبرییل: یقین و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از یقین چیست؟
جبرییل: توکل بر خداوند عزوجل.
پیامبر(ص): توکل بر خدا چیست؟
جبرییل: توکل عبارت است از ناامیدی مطلق از خَلق و علم به اینکه مخلوق ]بی اذن خالق[ نه نفعی میرساند و نه زیانی و نه عطایی میتواند داشته باشد و نه منعى. هر بنده ای که چنین عقیدهای پیدا کند جز برای خدا کاری انجام نمیدهد و به کسی جز خدا امید ندارد و از کسی جز خدا نمیترسد و آزمند کسی جز خدا نخواهد بود؛ و این است توکل...
ادامه دارد ...
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، نامه 31.
.[2] الجن (72) : 26 و 27.
.[3] الأعراف (7) : 199.
ما در این نوشتار برخی از صفات خوب نامبرده شده در این باب را تا حدی شرح میدهیم و به نام بردن برخی دیگر ـ برای رعایت اختصار و حوصلهی خوانندگان محترم ـ بسنده میکنیم.
حدیث 1. از امام صادق(ع) گزارش شده که فرموده است: خداوند متعال پیامبرش را به صفات نیک برجستهای متصف کرده بود، شما هم خود را بیازمایید چنانچه آن صفات را در خود میبینید، خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آنها را در شما تقویت کند؛ و آن صفات اینهاست: یقین، قناعت، شکیبایى، شکر، بردبارى، خوش اخلاقى، گشاده دستى، غیرت، شجاعت و جوانمردى. امام(ع) در این حدیث از 10 صفت نیک نام برده است.
حدیث 2. امام باقر(ع) میفرماید: پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: یا على! تو را به داشتن صفاتی سفارش میکنم، بکوش که چنین باشی و سپس فرمود: خدایا علی را [در این تلاش] یاری کن:
یکم: راستگویى؛ هیچگاه حتی یک دروغ از دهانت خارج نشود.
دوم: پرهیزکارى؛ هرگز به خود جرأت خیانت مده.
سوم: خوف از خدا؛ از خدا آنچنان پروا کن که گویا او را میبینى.
چهارم: گریهی فراوان بر اثر خشیت از خدا. (خشیت؛ ترس همراه با تعظیم است).
پنجم: جان و مالت را فدای دینت کن.
ششم: سنتهای مرا در نماز و روزه و صدقه به کار بند. سنت من در نماز؛ خواندن 50 رکعت نماز در هر شبانه روز است.
توضیح: در برخی روایات نافلهی عشا که دو رکعت است و چون نشسته خوانده میشود یک رکعت به حساب میآید جزء نافلههای شبانه روزی به شمار نیامده و مجموع آنها 33 رکعت (صبح 2 رکعت، ظهر 8 رکعت، عصر 8 رکعت، مغرب 4 رکعت و شب 11 رکعت) دانسته شده است، که چون با 17 رکعت نمازهای واجب شبانهروزی جمع گردد، عدد 50 به دست میآید.
سنت من در روزه؛ سه روز در هر ماه (پنجشنبه اول و چهاشنبه وسط و پنجشبه آخر) را روزه گرفتن است.
سنت من در صدقه این است که هر چه میتوانی صدقه بدهی تا آنجا که مردم بگویند اسراف میکنی در حالی که صدقه دادن اسراف نیست.
] یا على[ بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب؛ بر تو باد به نماز ظهر؛ بر تو باد به خواندن قرآن در هر حال...
حدیث 3. امام صادق(ع) از پدرانش: روایت کرده است که از سفارشهای پیامبر اکرم9 به حضرت علی(ع) این بود که: یا على سه چیز در دنیا و آخرت از صفات بزرگواری است: گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است و ارتباط با کسی که با تو قطع رابطه کرده است و بردبارى نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده است.
حدیث 4. امام صادق(ع) فرموده است: بزرگواری در 10 صفت است، اگر میتوانی آنها را به دست آور. این صفات نیک گاهی در پدر هست و در فرزند نیست و گاهی ـ بر عکس ـ در فرزند هست و در پدر نیست و گاهی در برده هست و در آزاد نیست ]پس بود و نبود این صفات در هر کس، بستگی به تلاش و کوشش خود او در اتصاف به آنها دارد [. این صفات عبارت است از: ناامیدی واقعی از مردم، امانتدارى، صله رحم، پذیرایی از میهمان، غذا خوراندن به گرسنهای که درخواست غذا میکند، جبران نیکیهای دیگران، راستگویى، جانبداری همسایگان و دوستان؛ و حیا که از همه بالاتر است.
حدیث 5. امیر المؤمنین(ع) پس از ارایه تعریفی از اسلام میفرماید: مؤمن دین خود را از خدا میگیرد، نه اینکه رأی و سلیقه خود را در دین داخل کند.
حدیث 6. امام صادق(ع) از پیامبر خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت فرموده است: لباس اسلام حیاست، زینت آن وفاست، جوانمردی آن عمل صالح است، ستون آن پرهیزکارى است و همانگونه که هر چیزی پایهای دارد؛ پایه اسلام محبت ما اهل بیت است.
حدیث 7. حضرت عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) از پدرانش از امیر المؤمنین(ع) و او از پیامبر(ص) نقل میکند که فرموده است: عرصهی اسلام قرآن، نور آن حکمت و حفاظ آن کار نیک است و یاوران آن من و اهل بیت من هستیم و شیعیان ما نیز چنیناند.
حدیث 8. در این حدیث امام صادق(ع) شناخت و معرفت، عمل صالح، تصدیق و پذیرش حقایق و بالأخره تسلیم در برابر حقتعالی را چهار گزینهی به هم پیوسته دانسته است که هر کدام کاستی داشته باشد، بقیه را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
حدیث 9. هم او7 فرموده است: سزاوار است مؤمن دارای هشت خصلت باشد: در شداید آرام، در گرفتاریها شکیبا، در فراوانی شاکر و به آنچه خدا روزی او کرده است قانع باشد، به دشمنان ستم نکند ] تا چه رسد به دوستان[، بار خود را بر دوش دوستان نیندازد، بدنش از او سختی بیند و مردم از دست او در آسایش باشند. دانش دوست اوست، بردبارى وزیر اوست، عقل فرمانده قوای اوست، مدارایی برادر اوست و نیکوکاری پدر اوست.
حدیث 10. در این حدیث امیر المؤمنین(ع) بنابر آنچه امام صادق(ع) از او گزارش میکند برای اسلام چهار رکن بر میشمرد: توکل بر خدا، واگذاری کارها به او، رضا به قضای او و تسلیم در برابر امر او.
حدیث 11. امام باقر(ع) میفرماید: از امیر المؤمنین(ع) دربارهی ایمان سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند متعال ایمان را بر چهار پایه قرار داده است: صبر و یقین و عدل و جهاد.
حدیث 12. امام سجاد(ع) فرموده است: مؤمن سکوت میکند تا ] از گزند سخن نادرست[ مصون بماند، سخن میگوید تا ]از سخن به جا[ بهره برداری کند، دربارهی امانتی که به دستش سپرده شده است با دوستان ]هم[ سخن نمیگوید] تا چه رسد به دشمنان و بیگانگان[، ادای شهادت را از افراد ]دور[ هم دریغ نمیدارد، هیچ کار نیکی را برای اینکه مردم ببینند انجام نمیدهد؛ همچنان که هیچ کار پسندیدهای را به خاطر کم رویی فرو
نمی گذارد، چنانچه از او ستایش شود. از آنچه دربارهی او میگویند نگران میشود و از آنچه ستایش کنندگان
نمی دانند استغفار میکند، سخن کسی که او را ] کاملاً[ نمیشناسد ]و از او ستایش میکند[ موجب غرور او نمیشود و از برشماری کارهایش ]از سوی خداوند متعال[ در هراس است.
حدیث 13. امام موسی بن جعفر7 در حدیثی بلند بالا به هشام بن الحَکَم میفرماید: هشام!
امیر المؤمنین(ع) بارها فرموده است: با چیزی خدا پرستش نشده است که بهتر از عقل باشد و عقل انسان کامل نباشد مگر اینکه در او چند صفت باشد: کفر و شر در او نباشد، مردم به او امید رشد و نیکی داشته باشند، اهل بخشش باشد، پرگویی نکند، سهم خود را از دنیا همان بداند که بتواند با آن زندگی کند، تا زنده است از آموختن علم سیر نشود، نزد او ذلت در راه خدا از عزت در راه غیر خدا محبوبتر باشد، فروتنی را از اشرافیگری دوستتر بدارد، اندک کار خوب دیگران را بزرگ و کار نیک فراوان خود را اندک بشمارد، همه را بهتر از خود ببیند و خود را از همه بدتر و نکتهی اصلی همین است.
حدیث 14. امام صادق(ع) فرموده است: مؤمن پای دین که به میان آید نیرومند است، با نرم خویی
دور اندیش است، ایمانش از روی یقین است، آزمند فهمیدن است، در پیمودن راه حق سرزنده است، نیکوکار و درستکردار است، علم او به حلم آمیخته است، مدارا خو اما زیرک است، به جا بخشنده است، در توانگری میانه رو و در تنگدستی آراسته ظاهر است، در قدرتمندی گذشت دارد، با خیر خواهی برای مردم خدا را اطاعت کند، در هیجان شهوت خود نگهدار و در علاقهمندیها تقوا پیشه است، حریص بر جهاد در راه خداست، نماز را در گرما گرم کار ]به موقع[ به پا دارد، در سختی شکیبا و در شداید آرام و در ناگواریها استوار و در فراوانی شاکر است، غیبت نمیکند، کبر نمیورزد، قطع رحم نمیکند، نه ولنگار است و نه خشن و سنگدل، چشم او در اختیارش است و به آنچه نباید بنگرد نمینگرد، شکم او آبروی او را نمیبرد و عورت او بر او چیره نشود، به مردم حسد نمیورزد، کسانی او را سرزنش کنند اما او کسی را سرزنش نمیکند، اسراف نمیکند، ستمدیدگان را یاری میکند، به تهیدستان ترحم میکند، جانش از او در سختی است و مردم از او در آسایشاند، رغبتی در جاه و مقام دنیوی ندارد و از گمنامی نگران نباشد، مهم در نظر مردم چیزی است که به آن رو آوردهاند و او مهم دیگری دارد که به آن میاندیشد، در حکم او نقص، در رأی او سستی و در دین او تباهی دیده نمیشود، هر کس با او مشورت کند به وی رهنمود میدهد و کمک خواه را کمک میکند و از هرزه گویی و نادانی گریزان باشد.
حدیث 15. پیامبر اکرم9 در پاسخ به حضرت علی(ع) که از صفت مؤمن جویا شده بود فرموده است: بیست صفت است که اگر مؤمن آنها را نداشته باشد ایمانش کامل نیست. یا على! خلق و خوی مؤمنان این است که در وقت نماز آماده نمازند، زکات مال خود را زود بپردازند، به حج خانه خدا میروند، در ماه رمضان روزه دار، گرسنه بینوا را اطعام کنند، بر سر یتیم ] از روی مهرورزى[ دست میکشند، جامههای خود را تمیز دارند ... هرگاه سخن بگویند دروغ در سخنشان راه نیابد، هرگاه وعده دهند تخلف نکنند، هرگاه امین شمرده شوند خیانت نکنند.... عابدان شب و شیران روزند، روزها روزه بگیرند و شبها شب زندهداری کنند، همسایهای را نمیآزارند و همسایه از ناحیه ]کسان[ آنان ]هم[ آزار نمیبیند، با نرمی راه میروند، به خانههای بیوه زنان ] برای کمک رسانى[ سر میزنند و جنازهها را تشییع میکنند؛ خدا ما و شما را از پرهیزکاران قرار دهد.
توضیح: جملهی آخر کنایه از این است که یکی از صفات لازم برای مؤمن پرهیزکارى است.
حدیث 16. امام صادق(ع) فرموده است: شیعیان علی(ع) سابقاً معروف بودند به اینکه افرادی شکم فرو رفته، خشک لب، مهربان، دانشمند، بردبار و اهل عبادتاند. شما ]شیعیان امروز هم[ با سرمایه تشیع، پرهیزکار و کوشا باشید.
حدیث 17. هم او7 میفرماید: مؤمن، خردمند است و نادانی نمیکند و اگر با او از روی نادانی رفتار شود عاقلانه برخورد میکند، به کسی ستم نمیکند و اگر به او ستم شود گذشت میکند، بخل نمیورزد و اگر به او بخل شود صبر پیشه میسازد.
حدیث 18. او7 همچنین میفرماید: مؤمن آن است که کسب و کارش (درآمدش) پاک وپاکیزه، خلق و خویش نیکو و باطنش سالم باشد، مال اضافی خود را انفاق کند و سخن اضافی خود را نگه دارد، مردم از شر او در امان باشند و منصفانه با مردم رفتار نماید.
حدیث 19. امام باقر(ع) از امیرالمؤمنین(ع) روایت میکند که آن حضرت فرموده است: شیعیان ما کسانیاند که در راه ولایت ما بذل و بخشش دارند، به خاطر دوستی با ما یکدیگر را دوست دارند، برای زنده کردن امر ما به دید و بازدید یکدیگر میروند، در خشمناکی ستم به کسی روا ندارند و در رضامندی اسراف نکنند. وجودشان برای همسایگان مایهی برکت و برای همراهان و همکاران و همنشینان مایهی آرامش است.
حدیث 20. از رسول الله 9 نقل شده که فرموده است: سه خصلت است که در هر کس باشد ایمان او کامل است: در رضامندی به باطل نگرود، در حالت خشم از حق عدول نکند و در قدرتمندی به آنچه حق او نیست دست دراز نکند.
حدیث 21. امام صادق(ع) از امیر المؤمنین(ع) روایت کرده که آن حضرت فرموده است: دینداران را نشانههایی است که با آنها شناخته میشوند: راستگویى، امانتدارى، وفای به عهد، صله رحم، ترحم بر ضعیفان، کم پیگیری زنان، نکوکاری فراوان، حسن همجوارى، گشاده خُلقى، پیروی از علم و از آنچه انسان را به خداوند عزوجل نزدیک میکند. مؤمن چنین است که نفسش گرفتار او است و مردم از او در آسایشند، شب هنگام صورت بر خاک میگذارد و با اعضای شریف بدن خود سجده و با خالق خویش برای نجات از آتش نجوا میکند. هان! اینگونه باشید.
توضیح: کم پیگیری زنان که یکی از نشانههای دینداران شمرده شد، ترجمه قلّة المراقبة للنّساء است. احتمالاً ـ بلکه ظاهراً ـ مراد این است که نباید در مراقبت از زنان سختگیری وسواس گونه داشت. با این تفسیر، این دستور تعبیر دیگری از آنچه در نامهی امیر المؤمنین(ع) به امام مجتبی7 آمده است میباشد. آنجا که امام میفرماید: و إیاک و التّغایُرَ فی غیر موضع غیرة، فإنّ ذلک یدعو الصحیحة إلی السَّقَم و البریئة إلی الرّیب: از غیرت ورزی نابجا و ناشی از بدگمانی و سؤظن ـ در امر زنان ـ بپرهیز که این رفتار، زنان بی عیب را مسأله دار و پاکان را آلوده میکند([1]).
حدیث 22. امام باقر(ع) میفرماید: از پیامبر(ص) پرسیده شد که بهترین بندگان خدا کیاناند؟ حضرت فرمود: کسانی که هرگاه خوبی کردند شاد شوند و هرگاه بدی از آنان سر زد استغفار کنند و هرگاه بخششی به آنها شد سپاس گویند و هرگاه گرفتار شوند صبر پیشه کنند و هرگاه خشم کنند درگذرند.
حدیث 23. همچنین پیامبر اعظم(ص) فرموده است: بهترین شما خردمنداناند. گفته شد یا رسول الله! خردمندان کیاناند؟ حضرت فرمود: آنان کسانیاند که خلق و خوی نیکو داشته باشند، بردبار باشند، به خویشاوند خود رسیدگی کنند، ]به ویژه[ به پدران و مادران خود خوبی کنند، از همسایگان و یتیمان احوالپرسی و دلجویی کنند، اطعام کنند، به هر کس برسند سلام کنند و شبانگاه که مردم در خواب غفلتاند آنان برای نماز به پا خیزند.
حدیث 24. امام صادق(ع) از امام سجاد(ع) گزارش میکند که فرموده است: نشانه کمال دین مسلمان این است که دربارهی چیزی که به او مربوط نیست سخن نگوید، جدال نکند، بردبار، شکیبا و خوش اخلاق باشد.
حدیث 25. ابو حمزهی ثمالی از امام زین العابدین(ع) نقل میکند که فرموده است: از جمله اخلاق مؤمن این است که ] به اهل و عیال خود[ در تنگدستی به قدر توان انفاق میکند و در فراوانی بر برگ و بار آنان میافزاید و منصفانه با مردم رفتار میکند و همواره در سلام کردن پیشگام است.
حدیث 26. مفادی مشابه حدیث 20 دارد.
حدیث 27. امام صادق(ع) فرموده است: شیعه ما کسی است که در سخن گفتن بی اندازه صدا بلند نکند، اختیار دشمنی ورزی او با کسی از دست او خارج نشود، ما را آشکارا نستاید (تا کینه دشمنان بر انگیخته نشود)، با عیبگوی ما همنشینی نکند، با دشمن ما ستیزه نکند و درگیر نشود، مؤمنی را که ببیند اکرام کند و از نادان دوری گزیند...
حدیث 28. پیامبر(ص) بنابر گزارش امام صادق(ع) فرموده است: آیا نمیخواهید بگویم شبیه ترین شما به من کیست؟ گفتند: چرا یا رسول الله! حضرت فرمود: خوش اخلاق ترین شما و نرمخوترین شما و خوشرفتارترین شما به خویشاوندان خود و با محبت ترین شما به برادران دینی خود و صبورترین شما در راه حق و خشم فرو برندهترین شما و آسان گیر ترین شما در گذشت از دیگران و با انصاف ترین شما در حال رضا و خشم.
حدیث 29. امام صادق(ع) فرموده است: مؤمن بار بردار دیگران است و بر دوش کسی باری نمینهد، زندگی خود را خوب اداره میکند و از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
حدیث 30. امام رضا(ع) فرموده است: مؤمن، مؤمن حقیقی نیست مگر اینکه در او سه خصلت باشد که اولی از آنها روش الهی است، دومی روش پیامبر و سومی روش ولی و امام است. سنت و روش خدایی راز نگهداری است؛ چنانکه خداوند میفرماید: )عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أحَدًا ? إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(([2]). سنت و روش پیامبر خدا مدارا کردن با مردم است، خداوند عزوجل پیامبرش را امر به مدارا کردن با مردم کرده و فرموده است: )خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ(([3]) و سنت ولی خدا شکیبایى در برابر مشکلات و ناراحتیهاست.
حدیث 31. از پیامبر اکرم 9 نقل شده است که جبرییل بر آن حضرت نازل شد و گفت یا رسول الله! خداوند هدیهای به وسیلهی من برای شما فرستاده که آن را تاکنون به هیچکس نداده است.
پیامبر(ص): آن چیست؟
جبرییل: شکیبایى و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از شکیبایى چیست؟
جبرییل: رضا و خشنودی و بهتر از آن .
پیامبر(ص): بهتر از رضا و خشنودی چیست؟
جبرییل: زهد و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از زهد چیست؟
جبرییل: اخلاص و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از اخلاص چیست؟
جبرییل: یقین و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از یقین چیست؟
جبرییل: توکل بر خداوند عزوجل.
پیامبر(ص): توکل بر خدا چیست؟
جبرییل: توکل عبارت است از ناامیدی مطلق از خَلق و علم به اینکه مخلوق ]بی اذن خالق[ نه نفعی میرساند و نه زیانی و نه عطایی میتواند داشته باشد و نه منعى. هر بنده ای که چنین عقیدهای پیدا کند جز برای خدا کاری انجام نمیدهد و به کسی جز خدا امید ندارد و از کسی جز خدا نمیترسد و آزمند کسی جز خدا نخواهد بود؛ و این است توکل...
ادامه دارد ...
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، نامه 31.
.[2] الجن (72) : 26 و 27.
.[3] الأعراف (7) : 199.