آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

 یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملت های مبتلا به حکومت های فاسد و دربند قدرت های بزرگ می کنم، اما به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید؛ همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید، و از آن حفاظت و پاسداری نمایید؛ و در راه آن، که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید؛ و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید نهراسید که (... إن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أقْدَامَکُمْ. و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آن ها کوشا باشید؛ و دولت و مجلس را از خود بدانید و چون محبوبی گرامی از آن نگه داری کنید.
شرح:
حضرت امام(ره) در ادامه ی نگرانی پیشین ـ تأثیرپذیری مردم و به ویژه جوانان از تبلیغات انحرافی دشمن و تأثیرگذاری منافقان بر روند سالم امور ـ به نگرانی دوم خود در مورد بی تفاوتی مردم نسبت به انقلاب اسلامی و سستی آنان در مسیر حرکت و شکسته شدن قداست و عظمت آن که نشانه ی تأثیرگذاری تبلیغات سم آگین است، اشاره می کند و به دلیل اهمیت ویژه ی این مورد سه گروه را مورد خطاب قرار می دهد و در واقع سه گروه را مسؤول حفظ و حمایت انقلاب اسلامی می داند: ملت شریف ایران، نظام سیاسی و حکومتی جمهوری اسلامی و همه ی ملت های دربند و مظلوم.
حضرت امام(ره) در این فراز با خطاب به ملت ایران قدرشناسی از انقلاب اسلامی، حفاظت و پاسداری از آن، کوشش در راه آن، نهراسیدن از مشکلات پیش پا، همکاری با دولت در رفع مشکلات و یگانگی و هم دلی با مسؤولان را از آنان می طلبد.
در نگاه حضرت امام(ره)، انقلاب اسلامی نعمتی است که با جهاد عظیم مردم و خون هزاران جوان برومند تحقق یافته است و در واقع انقلابی که در ایران اسلامی رخ داد نتیجه ی هزار و چهارصد سال رنج و درد و محرومیت و مظلومیت و تبلور رنج میلیون ها انسان درد کشیده و خون های به ناحق ریخته است که امروز به ثمر نشسته و بر داده است. اگر کسی به قرآن و پیام آورش عشق می ورزد و اگر کسی به اهل بیت پیامبر: دل سپرده و سر بر راه آنان نهاده است و اگر کسی از رنج های جان کاه حضرت امیر(ع) و حضرت زهرا(س) در دل خود آتشی افروخته دارد و اگر کسی صدای سیلی و تازیانه را بر تن نحیف حضرت زهرا(س) می شنود و یا صدای ناله های حضرت امیر(ع) را در بالای منبر کوفه احساس می کند و یا صفیر تیرهایی را که بر تن بی جان امام حسن مجتبی(ع) نشانه رفت، می شنود و چه می گویم! اگر کسی صحنه ی کربلا را هنوز در پیش رو دارد و بر دردهای آن روز خونبار اشک سرخ می ریزد، نمی تواند نسبت به انقلاب اسلامی بی تفاوت باشد. او باید این انقلاب را همچون عزیزترین امور قدرش را بداند.
قدرشناسی از یک نعمت، معنای گسترده ای دارد و مفاهیم بسیاری را در ذهن انسان می پرورد. اگر کسی قدر نعمتی را بداند به تناسب عظمت آن نعمت، برای حفظ آن می کوشد و از دستبرد اهریمن پاسداری اش می کند. همه ی نعمت ها امانت الهی هستند و ارزش امانت ها متناسب با ارزش صاحبان آن هاست. اگر نعمتی امانت الهی شد؛ امانت همه ی هستی است، امانت همه ی انسان های وارسته است، امانت همه ی کسانی است که در راه خدا گام نهاده اند، راستی آیا می توان قدر چنین نعمتی را شناخت و برای او قیمتی شایسته تعیین نمود؟!
حضرت امام(ره) پس از توصیه به قدرشناسی و پاسداری و کوشش در راه انقلاب اسلامی ـ که مفاهیمی کلی هستند ـ تأکید می نماید که از مشکلات این راه نهراسید و در حلّ آن ها با مسؤولان حکومتی مشارکت نمایید و دولت و مجلس را از خود بدانید، این ها چند مصداق مشخّص از جلوه های قدرشناسی است و ما باید محاسبه کنیم تا چه حد فرهنگ خدمت و ایثار و همکاری با نهادهای حکومتی را در خود پرورش داده ایم؟! تا چه حد مشکلات حکومت را مشکل خود شمرده و صادقانه و دلسوزانه برای حلّ آن ها تلاش می کنیم؟ تا چه حد نمایندگان مجلس و اعضای دولت را از خود دانسته و در سپردن امانت انقلاب به آن ها و انتخاب افراد دلسوز و شایسته و کاردان و متعهد دقت می کنیم؟
انقلاب اسلامی و حکومت دینی که امروز در جامعه ی ما حاکم است، ادامه حاکمیت نبوی و علوی و زمینه ساز حاکمیت عدل حضرت مهدی است و همان ولایت الهی است که بدون آن هیچ عملی مقبول نیست و هیچ گامی قابل توجیه نیست. اگر کسی به این حاکمیت معترف نباشد، حتی اگر بین رکن و مقام عبادت کند و در خون خود بغلتد پشیزی ارزش ندارد.
دشمن در گذشته اصرار داشت تا دین اسلام را موقتی و محدود به زمان پیامبر(ص) بشمارد و به پیروانش نوید ابتر بودن پیامبر خدا(ص) را می داد و امروز نیز اصرار دارد تا ولایت و حاکمیت دین خدا را در ائمه معصومین: منحصر نماید و غیبت آنان را دلیل تعطیلی حاکمیت دین قلمداد کند. این است که دو راه بیش وجود ندارد: یا اعتقاد به مرگ دین و ابتر بودن قیام پیامبر اکرم(ص) و یا حیات دین در سایه ولایت الهی. اگر امروز حاکمیت دین و ولایت الهی را در قالب حاکمیت دینی نپذیریم، به مرگ دین گردن نهاده ایم و در این صورت فرقی ندارد که در مسجد و حسینیه نماز بخوانیم و روضه برپا کنیم و یا در فرهنگ سراهای غرب ساخته، ساعت های فراغت خود را با آهنگ غربی و شرقی سپری کنیم.
عده ای که مترجم شیطانند و زمینه ساز اغواگری های او، تلاش می کنند؛ یا دین را در عصر پیامبر اکرم(ص) محدود کنند و یا اعتقاد به ولایت را عقیم و جامد سازند! به راستی آیا ولایتی که ملاک و معیار همه چیز است فقط به معنای دوستی است و یا اعتقاد به این که در گذشته ی تاریخ بایستی ائمه معصومین: حاکم باشند و دیگران نباشند؟ آیا باید امروز یا به یاد خاطرات خوش گذشته ـ که البته جز چند سال محدود نیز تجلی نیافت ـ دل خوش نمود و یا به امید آینده ای نامعین انتظار مرگ را کشید و زندگی و جان و مال و ناموس مسلمانان را به پسند سیاستمداران هوسباز سپرد؟!
قدر مردم را بدانید
متن:
و به مجلس و دولت و دست اندر کاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمت گزاری به آنان، خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستم دیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاری های آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید؛ و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید؛ و حکومت های طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند محکوم نمایید. البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است .
شرح:
در این فراز حضرت امام(ره) بخش دوم وصیت خود به ملت شریف ایران را ذکر می کند و حاکمیت سیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی را مورد خطاب قرار داده، نگرش اسلامی و دینی به حکومت و قدرت سیاسی و رابطه بین قدرت سیاسی و مردم را تبیین می نماید.
بر اساس مبنای حقوقی که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 216 نهج البلاغه مشخص فرموده است؛ حضرت امام(ره) از یک سو به مردم توصیه نمود تا قدر حکومت اسلامی را بدانند و چون محبوبی گران قدر از آن نگه داری نمایند، و از سوی دیگر به مسؤولان حکومت که نماد و تجسم حاکمیت هستند، توصیه می فرماید تا قدر مردم را بدانند و حریم مقدس آنان را ابزار سیاست بازی و قدرت طلبی خود قرار ندهند و از آنان نردبانی برای ارتقای خود دست و پا نکنند و این باور را در خود ایجاد کنند که خدمتگزار مردمند. قدرت سیاسی در فرهنگ دینی؛ یعنی خدمتگزاری خادمانه؛ یعنی نوکری؛ یعنی آماده بودن برای هرآنچه که در رشد و اعتلای جامعه تأثیر دارد؛ یعنی از هیچ کار کوچک و بزرگی برای راحتی و فلاح جامعه ابا و امتناع نداشتن؛ یعنی یک عبادت بسیار بزرگ که هیچ عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین نیست.
کارمند و کارداری که متعهد به یک خدمت سیاسی شده و جزیی از حاکمیت سیاسی جامعه به حساب می آید؛ همانند اجیری نیست که در مقابل حقوقی مشخص، ساعت مقرری را فعالیت نماید، بلکه مانند سربازی است که تمام وقت در خدمت مردم قرار دارد و هرگاه نیازی باشد سراز پا نشناخته و آماده ی خدمت باشد. حضرت امام حسین(ع) می فرماید: وَاعْلَمُوا أنّ حَوائِجَ النَّاسِ إلَیکُم مِنْ نِعَمِ اللهِ عَلَیْکُمْ، فَلاَ تَمُلُّوا النِّعَمَ فَتُحَوِّرَ نِقَماً)؛ بدانید که روی آوردن مردم به شما در نیازهای خود از نعمت های خدا است که بر شما روی آورده، از رویکرد نعمت ها دلتنگی نشان ندهید تا مبادا به عذاب تبدیل شود.
نکته دیگر این که در خدمت به مردم، نسبت به محرومان و مستضعفان تعهد ویژه ای داشته باشد؛ زیرا که آنان صاحبان اصلی انقلاب و پیشگامان حرکت های آزادی بخش بوده اند و حضور میلیونی آنان موجب پیروزی انقلاب اسلامی گردید؛ گرچه عده ای تلاش می کنند تا با پشتوانه مادی و سرمایه های بادآورده ی خود و از راه نفوذ در فرهنگ و هنر و ساختن فیلم و سریال و دیگر ابزارهای تبلیغی و رسانه ای و از روی شیطنت یا خیانت، خیزشگاه انقلاب اسلامی را در خانه های اشرافی و بالای شهر و آلوده به فرهنگ حیوانی غرب وانمود نمایند، اما همانان نیز خوب و بهتر از دیگران می دانند و شاهدان امر در جای جای این کشور پهناور حاضرند که اولین و تا آخرین جوانان حاضر در صحنه انقلاب و دفاع، همانان بودند و هستند که با مساجد و هیأت های مذهبی انس داشته و دارند. و همه می دانیم که اینان چه تیپ و گروه از افراد و طبقات جامعه هستند. اینان همان هایند که امروز در برابر حیله های مرموز دشمن دلشوره دارند و با دیدن مظاهر غرب گرایی و رفاه زدگی؛ همچون مارگزیده بر خود می پیچند و خون دل می خورند و در خانه های چهل، پنجاه متری بدون حیاط و فضای مناسب زندگی می کنند، بر روی زمین خشک و حداقل یک تکه موکت نمدی می نشینند و بر کنار سفره ای ساده و بی تکلف زانو می زنند، اما به راستی چنین خانه هایی را چند بار در طول سال از سیمای انقلاب و دیگر رسانه های فرهنگ ساز مشاهده می کنیم. در صورتی که همه می دانیم اگر همین خانه های مختصر و با صفا نمی بود و نباشد، شمال شهرنشینان مرفه و غرب دیدگان خود باخته و مدعیان شعارهای ملی گرایی با همه ی یال و کوپالشان تنها یک لقمه ی چپ صدام می شدند و نوبت زحمت ارباب نمی رسید و مگر ندیدیم کویت را که در یک نیم روز همه چیز از دست داد. ما نباید به خاطر دلخوشی عده ای که حتی یک روز رنج گرسنگی و جنگ ندیده و نچشیده اند همه ی دستاوردهای مستضعفان و محرومان و ستم دیدگان را نثار کسانی بکنیم که نه به دین اعتقاد دارند، و نه انقلاب را باور دارند، و نه برای کشور ایران حاضر به فداکاری و ایثارند.
حضرت امام(ره) پس از این توصیه ی بسیار مهم و قابل توجه، از کارگزاران حکومت اسلامی می خواهد تا خود را از مردم بدانند و مردم را نیز همانند خود بدانند و مبادا همانند حکومت های ستمگر و طاغوتی که برای چپاول و غارت به قدرت روی می آورند، خود را طبقه ی ممتاز برخوردار شمرده و به مردم با چشم تحقیر و بیگانه بنگرند.
کارگزاران حکومت اسلامی باید با عمل و رفتار خود و نه برای خودنمایی و نیرنگ، شیوه های حکومتی ظالمانه و مردم گریز را محکوم نموده و فرهنگ شایسته ی مردم گرایی و مردم داری نبوی و علوی را به عنوان شیوه ی مقبول و سنت ستوده ی حکومت اسلامی فراگیر سازند و در چنین شرایطی می توان پیروزی نهایی را برای این معجزه ی الهی انتظار داشت.
یورش بر سرکردگان ستم
متن:
و اما به ملت های اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید؛ و حکومت های جائر خود را در صورتی که به خواست ملت ها، که خواست ملت ایران است، سرفرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که مایه ی بدبختی مسلمانان، حکومت های وابسته به شرق و غرب می باشند. و اکیداً توصیه می کنم که به بوق های تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنند که منابع ابرقدرت ها تأمین شود.
شرح:
در این فراز که آخرین نکته از بند سوم و در پاسخ به توطئه ی ناکارآمدی انقلاب اسلامی است یک دنیا سخن نهفته است. اولاً: حضرت امام(ره) از شیوه ی تهاجمی که همواره در رأس اقدامات سیاسی دینی ایشان بود، بهره می جوید و می فرماید: اگر بناست دشمن در اثر تبلیغات، نیروهای خود را از درون مسلمانان برگزیند، چرا ما از همین نیروهای بالفعل برای نشانه گیری پایگاه های دشمن استفاده نکنیم؟! اگر بناست مسلمانان درون نظام در اثر تبلیغات مسموم به صورت ستون پنجم برای دشمن کار کنند، چرا ما نتوانیم این همه مسلمانان متعهد در سراسر جهان را علیه منافع شیطانی استکبار بسیج کنیم؟! و اگر ما بر مبنای اصول الهی اسلام ناب محمدی(ص) انرژی های فعال و متراکم امت اسلامی را در جهت پیروزی اسلام و رسوایی مکر و نیرنگ و فریب به کار نگیریم، کج اندیشانی با تشویق شیطان بزرگ به صحنه می آیند تا بر مبنای قواعد جاهلی و تبلیغ اسلام آمریکایی و خنثی نمودن انرژی های فعال موجب سرشکستگی مسلمانان شوند.
ثانیاً: عده ای که امروز در درون نظام اسلامی تنها خود را می بینند و به تناسب منافع باندی، یا حداکثر ملی و وطنی خود تلاش می کنند تا سد سازش با شیطان بزرگ را بشکنند و قبح ارتباط با این بیمار مزمن و خطرناک را توجیه کنند، باید بدانند که با این کار بیشترین خدمت را به استکبار نموده و امیدی را که با ظهور انقلاب اسلامی در دل مستضعفان پدید آمده به یأس می کشانند و این نهایت رذالت و خیانت است. استکبار جهانی حدود سی سال است تلاش می کند تا این نور امید را که بر دل محرومین تابیده و در لبنان و فلسطین به بر نشسته است، خاموش کند و چه حماقتی از این بالاتر که خدای ناکرده از درون همین نظام و توسط تربیت یافتگان ناخلف همین جامعه عقده فرو خوردگانی خاموشی این نور الهی را نشانه گیرند!
نکته سوم این که امروز تمامی درد و رنجی را که مسلمانان می کشند به آمریت استکبار و مباشرت حکامی است که متأسفانه از طرق مختلف و با عناوین گوناگون بر کشورهای اسلامی حاکمند و تحقیقی پر دامنه لازم است تا انگیزه و علل و عوامل به قدرت رسیدن آنان بررسی شود. یقیناً راحت ترین و کوتاه ترین راه برای دستیابی به بازار و ثروت کشورهای اسلامی، کانالیزه شدن روند دستیابی به قدرت در این کشورهاست؛ زیرا دشمن با وارد نمودن نیروهای نشان دار و بی نشان خود در این کانال ها، آنان را در مسیر قدرت قرار داده و به تدریج بر امور کشورهای اسلامی مسلط می شود و با این نگرش است که بسیاری از تلاش های استکبار برای شناسنامه دار نمودن و تعریف پذیر نمودن تشکیلات سیاسی و تشکل های صنفی در کشورهای اسلامی توجیه می گردد. و چهارمین نکته این که حضرت امام(ره) در این فراز نیز تذکر همیشگی خود را تکرار می کند که دشمن با انواع دسیسه ها تلاش می کند تا پای بندی به اسلام را در باور مردم مسلمان تضعیف نماید. ساده ترین شکل این دسیسه ها تحریف حقایق و وارونه ارائه دادن آن هاست تا در مرحله ی بعد با ایجاد شبهه و شک و تردید و سپس با افترا و دروغ و تهمت و اگر نتوانست با توهین و تحقیر و طنز و بالاخره با سانسور خبری و کانالیزه نمودن اطلاعات و ایجاد سد و مانع در روند سریع و صحیح حقایق اسلام و انقلاب اسلامی و با صدها شیوه ی دیگر تلاش دارد تا حقیقت را از مردم کتمان نموده و اسلام را از صحنه خارج سازد.
آخرین و مهم ترین نکته آن است که این فراز گوشه ای از نگاه فراملی و فرا منطقه ای به انقلاب اسلامی است. حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی ایران را بخشی از یک حرکت فراگیر و بین المللی عدالت جهانی باور داشت و بحث وحدت امت اسلامی و نیز جهان مستضعفان را از این دیدگاه مطرح می فرمود. باور حضرت امام(ره) این بود که اگر اسلام آن گونه که هست، معرفی شود؛ نه تنها ایده آل و آرزوی همه ی جوامع اسلامی است، بلکه تمامی انسان های تشنه ی سعادت و کمال و گریزان از ظلم و استکبار به آن روی می آورند. او می فرمود: باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آن گونه که هست، به دنیا معرفی نمایید. وقتی ملت ها اسلام را شناختند، قهراً به آن روی می آورند. و در همین وصیت نامه می فرماید: چهره ی نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نمایید؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ی ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمی های دوستان خود نمایی نماید، اسلام جهان گیر خواهد شد. و ایران اسلامی باید پرچم دار معرفی چنین اسلامی باشد؛ چرا که هزار و اندی سال است که تفکر اسلام ناب مدعی پاسداری از ولایت حقه ی الهی و تداوم رسالت نبوی و مقابله با سیاست قریشی و اموی بوده است، و اگر نبود جانفشانی های حضرت علی(ع) و فرزندان و شیعیان آن حضرت؛ امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت، و اگر کسی انقلاب اسلامی و مبانی اساسی آن را منحصر در ایران بداند و یا آن را خواسته ی درصدی از مردم ایران بشمارد و انقلاب را در خانواده های مسلمان حزب اللهی محصور نماید؛ در این صورت نمی تواند وحدت اسلامی مورد نظر حضرت امام(ره) را شعار خویش قرار دهد.

تبلیغات