سال هاست که عده ای در اقتصاد ایران بر اساس یک سری تحلیل های مکانیکی، حسابداری یا استفاده از نظریات پایه مالیه بین الملل و اقتصاد کلان (که در جای خود درست، اما مبتنی بر فروض خاص هستند) استدلال می کنند که اگر نرخ ارز بالا رود، صادرات افزایش می یابد، شتاب می گیرد و آثار آن مشکلات کلان اقتصادی را حل می کند، اما در سه دهه گذشته شاهد بودیم که با همین منطق ساده نرخ ارز بالا رفت، اما صادرات غیرنفتی شتاب نگرفت و از سطح کالاهای سنتی کشاورزی و محصولات اولیه پتروشیمی و میعانات گازی و خام فروشی های فلزی فراتر نرفت. افزون بر محدودیت های فنی، محدودیت های ساختاری، نهادی و مدیریتی مانع تحقق شتاب صادرات شده است. ازاین رو برای ارتقا و شتاب صادرات باید ساختارهای پولی و مالی را شفاف کرد و دنباله رو بخش تولید قرار داد و فعالیت های بخش نامولد را محدود کرد. در این صورت است که فضای کسب وکار برای تولید کیفی آماده می شود. مسلماً در کنار این اقدامات، شکل گیری رقابت پذیری فنی، تدوین و اجرای راهبردهای تجاری و تولید کالاهای استاندارد با کیفیت بالا و قابل رقابت با تولیدات بین المللی لازم است. وقتی این امور محقق شد، علامت دهی قیمت ها به متغیرهای حقیقی ازجمله علامت دهی نرخ ارز به صادرات غیرنفتی موضوعیت می یابد و فعال می شود.