آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۶

چکیده

مدیریت تقاضا یکی از مهم ترین ابزارهایی است که استفاده از آن در شرایط فعلی صنعت برق کشور، ضروری به نظر می رسد. این امر مستلزم پژوهش هایی است که با هدف بررسی اعمال چنین سیاست هایی انجام می شوند و به ارزیابی نتایج استفاده از شیوه های مختلف مدیریت تقاضا می پردازند. پژوهش حاضر با استفاده از یک مدل بهینه یابی تعادل جزئی مقید برای صنعت برق کشور به دنبال بررسی اثرات اعمال سیاست های مدیریت تقاضا بر آرایش تولید نیروگاه های کشور، هزینه های تولید و در نهایت قیمت های سایه ای در طرف عرضه برق می باشد. به این ترتیب دو سناریو در کنار سناریوی مرجع معرفی می شوند. در سناریوی مرجع مدیریت تقاضا اعمال نشده و نتایج آن برای مقایسه نتایج دو سناریوی دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. در دو سناریوی دیگر یکی سیاست پیک سایی اعمال می شود یعنی 10 درصد از مصرف پیک به طور مستقیم کاهش می یابد و در سناریوی دوم 10 درصد از مصرف ساعات پیک به ساعات غیرپیک منتقل می شود. بر اساس نتایج به دست آمده تغییرات تقاضا در ساعات پیک منجر به تغییر در آرایش تولید شده و از سهم نیروگاه های فسیلی می کاهد. علاوه بر این هزینه های تولید با جابه جایی مصرف به ساعات غیرپیک کاهش یافته و در نهایت قیمت های پیک و آف پیک با جا به جایی بار به یکدیگر نزدیک می شوند.

تبلیغات