هدف اساسی پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های اثرگذار سیاست گذاری مبتنی بر بازار کار در آموزش عالی ایران بود. روش پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد و ابزار گرداوری داده ها مصاحبه باز بود. روش نمونه گیری پژوهش هدفمند و شامل 40 نفر از پژوهشگران و صاحب نظران در سطوح وزارت علوم تحقیقات و فناوری و دانشگاه های سه استان کردستان، همدان و سیستان و بلوچستان انتخاب شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل تم در قالب کدهای باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. فرض اصلی پژوهش، سیاست گذاری مبتنی بر بازار کار در آموزش عالی در دو بعد عمودی و افقی بود. سیاست گذاری عمودی مبتنی بر بازار کار ازجمله؛ فرهنگ سازی کار، اصلاح ساختارهای بازار و دانشگاه، نیازسنجی بر اساس بازار کار، اصلاح قوانین (آموزش، پژوهشی، جذب اساتید) مبتنی بر بازار کار، حمایت دولت از تولید دانش و کالای داخلی، تبلیغات ایده های دانشگاهی در راستای بازار کار، سیاست گذاری کلان مبتنی بر بازار کار، سیاست گذاری خرد مبتنی بر بازار کار می باشد و سیاست گذاری افقی مبتنی بر بازار شامل؛ تغییر برنامه درسی مبتنی بر اقتصاد در دانشگاه ها، ارتباط صنعت و دانشگاه، تربیت دانشجوی کارآفرین در بازار کار، سیاست کارورزی و مهارت آموزی، کاربرد فناوری اطلاعات در بازار کار و دانشگاه، توجه به مسائل آموزشی مبتنی بر اقتصاد، تبدیل نیروی انسانی به سرمایه انسانی، تغییر نظام ارزیابی در دانشگاه بود. درنهایت با استفاده از یافته های پژوهش، مدلی تحت عنوان مدل سیاست گذاری مبتنی بر بازار کار ارائه گردید.