آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

این مقاله، چکیده‏اى است از گزارشى که بنیاد پژوهشى هریتیج در 29 آگوست 2003 مطابق با 7 شهریور 1382 تهیه و در مطبوعات آمریکا، به قلم دکتر آریل کوهن، به چاپ رسانده است. این گزارش اطلاعات تازه‏اى از چگونگى تأسیس، هدف‏ها، ساختار، اعتقادات، میزان نفوذ، گستره فعالیت و. . . حزب تحریر اسلامى ارائه مى‏کند، و سرانجام خطراتى که این حزب براى منافع آمریکا، به ویژه در آسیاى مرکزى (زادگاه حزب) دارد، را تشریح، و رهنمودهایى را براى مقابله با حزب، در اختیار مقامات کاخ سفید قرار مى‏دهد.

متن

حزب التحریر الاسلامى (حزب اسلامى آزادى‏خواه) یک سازمان سیاسى اسلامى است که تشکیلات آن در چهل کشور جهان فعالیت مى‏کند. با این وصف، این حزب، در هیچ کشورى، دفتر قانونى و مکان رسمى براى فعالیت هایش در اختیار ندارد؛ زیرا هدفى را که این حزب دنبال مى‏کند، جهاد با آمریکا، سرنگونى رژیم‏هاى وابسته و ایجاد یک حکومت مذهبى به جاى آن‏ها بر اساس شریعت و خلافت اسلامى است. گسترش جهانى حزب التحریر به ویژه در اروپاى غربى و نیز در اغلب کشورهاى داراى دولت خودکامه و سازمان‏هاى پلیسى زیرزمینى(مخفى)، امرى قابل توجه است. رهبرى حزب هم، در مناطق بزرگ و نیز در کشورها و مکان‏هاى محلى، همواره ناشناخته است.
خط مشى حزب در راستاى جهانى کردن اسلام است. این ایدئولوژى، مدل غربى تعمیم سکولاریسم و اندیشه‏هاى تساهلى و جدید را به چالش مى‏طلبد. ویژگى اصلى حزب و حربه آن، کلام بلیغ و آتشین جهاد است؛ جهاد با سرمایه‏دارى ظالمانه، رژیم‏هاى سیاسى وابسته، آمریکا و متحدانش و هم‏چنین، کشورهاى سازش‏کار مسلمان. قبل از واقعه 11 سپتامبر، رهبران حزب، آمریکا را تنها متهم مى‏کردند که قصد دارد سلطه‏اش را بر جهان اسلام تحمیل کند، اما بعد از 11 سپتامبر، حزب مدعى است که آمریکا بر ضد مسلمانان جهان اعلام جنگ کرده است. این حزب در آسیاى مرکزى در حال رشد فزاینده‏اى است، و از این رو، فضاى سیاسى سکولار حاکم در منطقه، رو به تحلیل است. به همین دلیل، آمریکا براى مبارزه با گسترش این حزب در آسیاى مرکزى در صدد تشویق دموکراسى و مشارکت سیاسى است، زیرا فقدان سیاست‏هاى دموکراتیک، نبود فعالیت سازمان‏هاى غیردولتى معتبر و فقدان آزادى بیان، ممکن است هزاران جوان را براى پیوستن به حزب ترغیب نماید. به علاوه، آمریکا به سبب منافع مهمى که در آسیاى مرکزى دارد، درپى ترغیب دولت‏هاى محلى به متلاشى کردن اسلام تندرو و جایگزین کردن نمونه‏هاى دیگرى از اسلام بى‏خطر است. برخى از این منافع عبارت‏اند از: 1ـ دست‏یابى به پایگاه‏هاى نظامى براى حمایت از عملیات در افغانستان؛ 2ـ جلوگیرى از گسترش سلاح‏هاى کشتار جمعى و تکنولوژى تولید آن 3ـ دست‏یابى به منابع طبیعى شامل نفت و گاز منطقه. به هر روى، حزب التحریر الاسلامى تهدیدى آشکار براى منافع آمریکا، دست‏کم در منطقه آسیاى مرکزى است. این حزب بین پنج تا ده هزار عضو دارد که هسته اصلى آن را تشکیل مى‏دهد. به علاوه، حامیان زیادى را در آسیاى مرکزى و در کشورهاى ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان، جلب نموده و عملیات خود را تا منطقه نفتى قزاقستان گسترش داده است. افزون بر آن، بیش از ده هزار عضو فعال در پاکستان، سوریه، ترکیه و اندونزى دارد و دست‏کم پانصد نفر از اعضاى آن در حال حاضر فقط در ازبکستان پشت میله‏هاى زندان به سر مى‏برند.
شیخ تقى‏الدین النبهانى فلسطینى، بنیان‏گذار حزب، فتوا داده است که هر مسلمانى باید تلاش کند حکومت اسلامى ایجاد گردد. النبهانى معتقد است یک خلیفه به عنوان رهبر مذهبى و سیاسى، جانشینى براى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم است و باید مردى را به عنوان امیر یا فرمانده نظامى تعیین نماید تا اعلام جهاد نموده و بر ضد کافران از جمله ایالات متحده بجنگد. برحسب بینش سیاسى حزب، چنان‏چه چنین حکومتى شکل گیرد، تفاوت‏هاى قومى، قبیله‏اى، منطقه‏اى و ملى موجود را به رسمیت نخواهد شناخت. سازمان النبهانى، از آغاز فعالیت خود، صبغه ضد صهیونیستى داشت که مروج اولیه آن، حاج امین الحسینى، مفتى اعظم و شهید بیت‏المقدس بود. النبهانى که در زمان الحسین، در دادگاه استیناف اسلامى در بیت‏المقدس کار مى‏کرد، همکار حاج امین به شمار مى‏رفت. خالد حسن، یکى از مؤسسان الفتح، وابسته به سازمان آزادى بخش فلسطین(ساف)نیز، در بین بنیان‏گذاران حزب التحریر دیده مى‏شود. همان‏طور که شیخ اسد تمیمى نیز، جزء پایه‏گذاران این حزب است که بعدها رهبرى روحانى جهاد اسلامى را بر عهده گرفت. النبهانى هم‏چنین، از اعضاى حزب اخوان المسلمین بود، که این حزب یک سازمان بنیادگراى زیرزمینى محسوب مى‏شود که در سال 1928 در مصر توسط حسن البناء تأسیس گردید و در سراسر دنیاى اسلامى گسترش پیدا کرد، و برپایى حکومت اسلامى را ترویج مى‏نماید. النبهانى هنگامى که در دانشگاه الازهر قاهره درس مى‏خواند به حزب اخوان المسلمین پیوست اما بعد، از این حزب خارج شد، زیرا احساس مى‏کرد حزب، جهت‏گیرى درست خود را از دست داده است.
به هر صورت، این حزب تلاش مى‏کند تا از نفوذ خود استفاده نماید و دولت‏هاى اسلامى را وادار نماید که دست رد به سینه آمریکا زده، در جنگ آن با تروریسم شرکت نکنند. حزب، بیرون راندن شهروندان آمریکایى و غربى، از جمله دیپلمات‏هاى غربى را از کشورهایى که بر آنان نفوذ دارد، دنبال مى‏کند، و لغو قراردادها و توافق‏نامه‏هاى موجود با دولت‏ها را تشویق مى‏نماید. این حزب خطاب به مخاطبین خود چنین اعلام داشته است: اى مسلمانان! وظیفه شرعى شما حکم مى‏کند تا از آمریکاییانى که شما را خرد و خفیف نموده‏اند، دورى نمایید؛ زیرا آمریکا داراى ارزش‏هاى متعالى نیست که شایستگى آن را داشته باشد تا به شما بگوید از او حمایت کنید و یا بگوید با که بجنگید، در حالى که شما صاحب یک رسالت الهى هستید، شما کسانى هستید که براى بشریت هدایت و نور به ارمغان آورده‏اید. خداوند با این کلمات شما را توصیف نموده است: «شما بهترین مردمانى هستید که براى خیر و صلاح بشریت به دنیا آمدید، شما مردمانى هستید که امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنید و به خدا ایمان دارید».(1) جهاد هم امرى شرعى است، در حقیقت آن یک وظیفه است و در رأس نظام اخلاقى اسلامى قرار دارد. همان‏طور که خداوند متعال مى‏فرماید: «و مجهز نمایید آن‏چه را که در توان دارید از نیرو و تجهیزات تا با آنان که دشمن خدا و دشمن شما هستند، بجنگید».(2) مسلمانان!قانون شریعت به شما این اجازه را نمى‏دهد که آمریکا، هر چیزى را که مى‏خواهد به شما تحمیل کند و شما هم آن را بپذیرید. شما مجاز نیستید دستورهایش را اطاعت کنید، یا به او کمکى نمایید، اعم از این‏که آن کمک، اطلاع‏رسانى یا اجازه استفاده از امکانات قلمروتان مانند فضا یا آب‏هاى کشورتان باشد. شما اجازه ندارید پایگاه نظامى در اختیار آمریکا قرار دهید، و هم‏چنین، حق همکارى در فعالیت‏هاى نظامى وى را ندارید. شما مجاز نیستید با آن‏ها متحد گردید، یا به آن‏ها وفادارى کنید، زیرا آنان دشمنان اسلام و مسلمین هستند. خداوند در این باره مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، دشمنان من و خودتان را به دوستى نگیرید. آن‏ها از حقیقتى که شما به آن ایمان آورده‏اید، روى تافته‏اند»(3)، و آن‏چه آمریکا و انگلیس انجام مى‏دهند، چیزى جز دشمنى آن‏ها با امت اسلام نیست. آن‏ها دشمنان شما هستند. آمریکا و متحدان وى فقط سعى مى‏کنند تا منابع دنیاى اسلام را غارت و استثمار نمایند.
حزب در مبارزه و جهاد با آمریکا، استراتژى خود را به سه مرحله تقسیم مى‏کند: 1ـ به صحنه‏آوردن مردمى که به ایده و شیوه حزب اعتقاد دارند، تا بتواند گروه حزبى تشکیل دهد (عضوگیرى، تبلیغات و ایجاد شبکه‏ها)؛ 2ـ ارتباط و تعامل با امت اسلامى، تا مردم بتوانند اسلام را درک کرده، دستورهاى آن را اجرا نمایند (اسلامى کردن)؛ 3ـ تأسیس حکومت اسلامى، تحقق بخشیدن به احکام اسلام به طور عام و جامع و ابلاغ پیام آن به جهانیان (قیمومیت انقلابى و جهاد). به هر حال، حزب با صراحت اعلام مى‏کند که جهاد تا روز قیامت ادامه دارد. بنابراین هر موقع که دشمنان بى‏دلیل به یک کشور اسلامى حمله کنند، بر شهروندان مسلمان آن کشور واجب است دشمن را از خاک خود بیرون کنند. از این رو، هر وقت که یک مفتى مسلمان براى اعتلاى کلمه اللّه‏ اعلام جهاد و مردم را براى آن بسیج نماید، اعضاى حزب التحریر به عنوان مسلمان در حد توان خود در آن کشور که فراخوانى همگانى براى جهاد صورت مى‏گیرد، شرکت خواهند نمود. هم‏چنین، حزب تلاش مى‏کند در ساختارهاى دولتى نفوذ کرده، مسئولان دولتى و افسران نظامى را بر مبناى اعتقاد خود تغییر دهد. خط مشى حزب به طور صریح اظهار مى‏دارد که این حزب اقامه گردیده تا حمایت افراد متنفذ را با در نظر گرفتن دو هدف جلب نماید: هدف اول، تأمین نیازهاى روحى از طریق برپاداشتن دعا براى رهایى از مصیبت و گرفتارى، و هدف دوم، در دست گرفتن قدرت براى ایجاد خلافت و تحقق اسلام.
توصیه
به عقیده بنیاد هریتیج، آن‏چه آمریکا و متحدان وى در جنگ با تروریسم یا در واقع، در جنگ با اسلام، باید بدانند، آن است که حزب التحریر یک خطر رو به رشد در آسیاى مرکزى است. براى ایجاد یک استراتژى جامع و رویارویى با نفوذ حزب، آمریکا باید دامنه اطلاعات خود در مورد حزب را گسترش دهد؛ این کار باید هم در اروپاى غربى، و هم در مناطق دور مانند آسیاى مرکزى، پاکستان و اندونزى صورت گیرد. اطلاعات مهمى که باید به دست آید درباره کشورهاى حامى، رهبرى، بودجه، اهداف، استعدادها، خط مشى فعلى، ارتباط با گروه‏هاى تروریستى خشن و میزان نفوذ در ساختار دولتى مى‏باشد. در این مورد، کمیته اطلاعاتى آمریکا باید با انگلیس، سازمان اطلاعات روسیه، پاکستان، اندونزى و کشورهاى آسیاى مرکزى کار کند. آمریکا باید از رسانه‏هاى داخلى حمایت کند، تا نمونه‏هاى منفى اجراى احکام شریعت را گزارش و بزرگ کنند؛ نمونه‏هایى مانند قطع کردن اعضاى بدن براى جرایم کوچک مثل نوشیدن الکل که در چچن، افغانستان، عربستان سعودى و دیگر کشورها اعمال شده است. پیامدهاى جنگ داخلى جهادگونه مثل جنگ در الجزایر که صد تا دویست هزار کشته به جاى گذاشت، نیز باید تبلیغ شود. گزارش‏هاى مثبت از غرب نیز باید حمایت شود.
________________________________________
1ـ آل‏عمران / 110.
2ـ انفال / 60.
3ـ ممتحنه / 1.

 

تبلیغات