آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری سطح پنج و توانمندسازی ساختاری با تعالی سازمانی مدارس به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی است. جامعه آماری آن متشکل از همه معلمان ابتدایی استان فارس به تعداد 16264 نفر است که از این جامعه، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و براساس فرمول کوکران، نمونه ای 375 نفری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چهار پرسش نامه رهبری سطح پنج چم آسمانی (1386)، توانمندسازی ساختاری کردنائیج و همکاران (1394)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) و تعالی سازمانی عمارلو (1396) استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آنها به ترتیب 96/0، 93/0، 94/0 و 91/0 به دست آمد. روایی سازه پرسش نامه ها نیز به وسیله تحلیل عاملی تأییدی تعیین شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار SPSS و lisrel انجام شد. نتایج نشان داد متغیر رهبری سطح پنج رابطه مستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس دارد، رهبری سطح پنج به واسطه توانمندسازی روان شناختی، رابطه غیرمستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با تعالی سازمانی مدارس دارد، متغیر توانمندسازی ساختاری، رابطه مستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس دارد و توانمندسازی ساختاری به واسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با تعالی سازمانی مدارس دارد. برای بهبود مستمر و تعالی سازمانی مدارس، پیشنهاد می شود مسئولان آموزش وپرورش در کنار انتخاب رهبران سطح پنج برای مدیریت مدارس، با تفویض اختیار و توانمندکردن معلمان در ساختار رسمی مدرسه، احساس شایستگی، استقلال و اثرگذاری در امور مدرسه را برای معلمان فراهم کنند.

تبلیغات