مقدمه : هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سازش یافتگی بر اساس مثلث شناختی و باورهای غیر منطقی در بین زوجین بود روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زوج های جوان در شهر سمنان در سال 1399 بود که از آن میان به روش نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای و داوطلبانه 382 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری زن و شوهر گراهام بی اسپنیر، پرسشنامه مثلث شناختی بکهام و همکاران و پرسشنامه باورهای غیر منطقی اهواز بود. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: مدل یابی روابط ساختاری میان متغیرهای مثلث شناختی و باورهای غیرمنطقی با سازش یافتگی زناشویی به صورت مستقیم برازندگی خوبی نشان داد. ضریب مسیر مستقیم بین مثلث شناختی و سازش یافتگی زناشویی منفی و معنادار بود (001/0 =P). همچنین ضریب مسیر مستقیم بین باورهای غیر منطقی و سازش یافتگی زناشویی منفی و معنادار بود (001/0 =P). نتیجه گیری: باورهای غیر منطقی درباره رابطه زوجی که از الگوهای فکری منفی و تحریف شده ناشی می شود و خطاهای کلی در تفکر که حاصل ادراکات تحریف شده هستند، موجب خشم، افسردگی، جر و بحث مداوم و ناسازگاری با همسر می گردد. از این منظر شناسایی و پرداختن به عوامل مذکور، درک عمیق تری از سازش یافتگی زناشویی ارائه می نماید. پیشنهاد می گردد متخصصین در یک بستر درمانی مؤثر به متغیرهای مذکور در قالب پروتکل های درمانی بپردازند.