مقدمه: بیماری های مزمن، یکی از بزرگ ترین چالش های سیستم بهداشتی سراسر جهان محسوب می شود که هزینه های مالی، روانی و جسمی زیادی را به همراه دارد. با توجه به تداوم این بیماری ها و افزایش تمایل بیماران به مراقبت های غیربیمارستانی، فرآیند مراقبت گری احتمالا بر کیفیت زندگی و سلامت عمومی اعضای خانواده خصوصاً مراقب اصلی تاثیر می گذارد. لذا این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی، سلامت عمومی و راهبردهای مقابله ای مراقبین بیماران مزمن انجام شد. روش: این پژوهش به صورت یک مطالعه نیمه آزمایشی (پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل) طراحی و اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مراقبین افراد مبتلا به بیماری سرطانی در بیمارستان شهدای تجریش و مراقبین بیماران مبتلا به بیماران ام اس ثبت شده در انجمن ام اس تهران تشکیل می دادند. یک نمونه کل ۴۵ نفری به صورت داوطلب انتخاب و در دو گروه مداخله آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها در دو وهله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های سلامت عمومی، مقیاس راهبردهای مقابله ای و پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که هر سه مداخله رفتاردرمانی شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانست نسبت به گروه کنترل تاثیر معنی داری در میانگین متغیرهای وابسته تحقیق ایجاد نماید. همچنین مداخله رفتاردرمانی شناختی نسبت به دو روش دیگر، تغییرات بارزتری در نمره سلامت عمومی، کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای مراقبین داشت. نتیجه گیری: اثربخشی هر سه مداخله رفتاردرمانی شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت عمومی، راهبردهای مقابله ای و کیفیت زندگی مراقبین بیماران، مورد تایید است. مداخله رفتاردرمانی شناختی، نسبت به دو روش مداخله دیگر ارجحیت داشته و واقعیت درمانی کمترین میزان اثر را نشان داد.