در سال های اخیر، صندوق های بازنشستگی به یکی از مهم ترین چالش های اقتصادی کشور تبدیل شده اند به گونه ای که گسترده تر شدن ابعاد این چالش از طریق فشار بر بودجه دولت و در مواردی، ایجاد پیامدهای امنیتی و اجتماعی، چاره جویی برای حل بحران را به یکی از دغدغه های اصلی سیاست گذاران و کارشناسان تبدیل کرده است. این مقاله بر آنست تا به آسیب شناسی صندوق های بازنشستگی با تکیه بر ادبیات اقتصاد مالی و نظریه نمایندگی پرداخته و ابعاد مختلف چالش حکمرانی در صندوق های بازنشستگی را واکاوی کند. چالش اصلی حکمرانی در صندوق های بازنشستگی را می توان در اثربخش نبودن سازوکارهای بیرونی حکمرانی دانست که نیاز به کارآمد بودن سازوکارهای درونی حکمرانی و به طور خاص، هیئت امنای صندوق را دوچندان می کند. به علاوه، با توجه به آسیب شناسی انجام شده، برخی تجارب و راهکارهای بالقوه برای اصلاح ساختار حکمرانی در صندوق های بازنشستگی ارائه می گردد.