هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نوع جهتگیری هدفی و خودکارامدپنداری دانشآموزان و ارتباط آنان با میزان اضطراب ریاضی در دانشآموزان پایه دوم دوران متوسطه رشتههای نظری است. برای انجام این پژوهش، تعداد 580 نفر از دانشآموزان دختر و پسر رشته ها ی نظری (ریاضی، تجربی، انسانی ) دبیرستان های دولتی پنج منطقه از مناطق بیست گانه تهران که با روش خوشه ای تصادفی نمونه گیری شدهاند، شرکت داشتند. برای جمعآوری اطلاعات مربوط به میزان اضطراب ریاضی دانشآموزان از مقیاس اضطراب ریاضی بتز استفاده شده است و برای اندازه گیری میزان خودکارامدپنداری دانش آموزان از پرسشنامه خودکارامدی بندورا و نیز برای تشخیص نوع جهت گیری هدف دانش آموزان از پرسشنا مه مستقل، آزمون همبستگی t جهتگیری هدفی استفاده شده است. برای تحلیل دادهها از روش های آماری پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان اضطراب ریاضی دانشآموزان پایه دوم دبیرستان در رشتههای مختلف نظری (ریاضی، تجربی و انسانی ) تفاو ت معنادار داشته است اما بین شرکتکنندگان از نظر میزان اضطراب تفاوت جنسیتی دیده نمی شود . با این حال ، اضطراب ریاضی با جهتگیری هدفی مهارت مدار (اجتنابی و گرایشی) رابطه منفی و با جهتگیری هدفی عملکردمدار (اجتنابی و گرایشی) رابطه مثبت معناداری نشان میدهد. همچنین بین جهتگیری هدفی و خودکارامدی دانشآموزان رابطه وجود دارد و می توان براساس نوع جهت گیری هدفی و میزان خودکارامدی دانشآموزان بخشی از اضطراب ریاضی در آنان را پیشبینی کرد.