معرفت با موانع و آفاتی مواجه است که ازجمله آنها گناه است. از آیات و روایات چنین برمی آید که محرومیت از دستیابی به معرفت، زوال و وارونگی آن از آثار سوء و تبعات منفی گناهان است. گناه باعث می شود انسان با یک چرخش معکوس، نیک را بد و بد را نیک و افعال زشت خود را زیبا بپندارد.
درباره چگونگی وارونگی معرفت، تبیین های مختلفی قابل ارائه است. براساس معارف اسلامی شیطان از طریق نفوذ در عواطف و احساسات در افکار تصرف می کند و با به کارگیری ابزار ادراکی به تدبیر باطن فرد می پردازد و معارف و حقایق را وارونه جلوه می دهد.
انجام مکرر گناه باعث می شود قوه عاقله به اسارت هوای نفس درآید و ابزار دست شیطان شود. در این حالت، قوه واهمه و خیال در جایگاه عقل قرار می گیرند و آدمی دچار مغالطه بینشی می گردد و امر باطل، موهوم و خیالی را حق می انگارد که این همان وارونگی شناخت است.