مطالب
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۸۰ مورد.
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
333 - 351
حوزه های تخصصی:
جاذبه های معماری، به مثابهٔ ذخایر ارزشمندی از فهم انسان از مکان، متنوع و گوناگون هستند که، با توجه به اقلیم، کارکرد و مواد و مصالح ساخته شده، جذابیت های فراوانی برای دیده شدن دارند. فهم تجربه ادراک شدهٔ بازدیدکنندگان فرایندی مهم در ادامهٔ حیات جاذبه های معماری به منزلهٔ مقصد است. فهم این که مکان چگونه در بازدیدکنندگان و تجربه های آن ها تأثیر می گذارد بسیار ارزنده است؛ چراکه گردشگران و بازدیدکنندگان، با تحلیل تجربه خود، داوران نهایی قضاوت دیدار هستند. هدف تحقیق حاضر بررسی چگونگی تأثیر تجربهٔ بازدیدکننده در مسجد جامع عتیق اصفهان به مثابهٔ موزهٔ معماری اسلامی - ایرانی در توسعهٔ گردشگری معماری و همچنین شناسایی عوامل مؤثر در تجربه است. روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعهٔ آماری این تحقیق بازدیدکنندگان مسجد جامع عتیق اصفهان هستند. برای تعیین تعداد نمونهٔ تحقیق، تعداد 217 نفر به روش تصادفی ساده و براساس جدول مورگان به دست آمد. جمع آوری اطلاعات به وسیلهٔ پرسش نامه انجام و پایایی ابزار تحقیق با کسب آلفای 842/0 تأیید شد. به منظور تحلیل داده ها، از آزمون هم بستگی اسپیرمن، رگرسیون و تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج آزمون هم بستگی و رگرسیون نشان می دهد بین تجربهٔ بازدیدکنندگان مسجد جامع عتیق و توسعهٔ گردشگری معماری رابطهٔ مثبت و معناداری وجود دارد و متغیر تجربهٔ بازدیدکننده توسعهٔ گردشگری معماری را پیش بینی می کند. همچنین، با استفاده از آزمون تحلیل عاملی، هشت عامل به منزلهٔ عوامل اثرگذار در تجربهٔ بازدیدکننده و توسعهٔ گردشگری معماری شناسایی شدند.
آثار چوبی باقی مانده از مسجد جامع بَرزُک، مطالعه کتیبه های نویافته و معرفی هنرمندی از تبار ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
87 - 98
حوزه های تخصصی:
ابوزید ابن محمد ابن ابوزید ازجمله هنرمندان کاشی ساز و سفالگر کاشان است که بیشترین رقم های باقی مانده بر روی آثار سده های میانه به او تعلق دارد. باوجود دامنه دار بودن کار هنری در برخی خاندان های هنرمند و صنعتگر کاشان در سده های میانه همچون خاندان ابوطاهر، تاکنون اطلاعاتی دقیق از هنرمند دیگری از تبار ابوزید به دست نیامده است. لذا این پرسش قابل طرح است که آیا فرد یا افراد دیگری از تبار او به کار هنری اشتغال داشته اند یا خیر؟ این مقاله با مطالعه آثار چوبی باقیمانده و ناشناخته از مسجد جامع برزک در پی شناسایی و معرفی هنرمند دیگری از خاندان یادشده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی تحلیلی و با رویکرد تاریخی است و مطالعات آن به صورت میدانی شامل مراجعه به محل نگهداری آثار و مستندسازی آنها و همچنین مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است. در ادامه، داده های به دست آمده از مطالعات میدانی و ازجمله خوانش کتیبه ها با مطالعات پیشین مقایسه و یافته ها تحلیل شده است. نتیجه مطالعات نشان می دهد که در سال 705 ه ق هنرمندی که در ساخت مسجد جامع برزک شرکت داشته است و دست کم به کار خطاطی و حکاکی روی چوب مسلط بوده خود را با نام محمدبن ابوزید معرفی کرده و در کتیبه منحصر بفردی، نسبش را تا ابوزید ابن محمد نیای خود برمی شمارد.
خاتم شاهی و قدرت ازلی: کیفیت تأثیر شاه عباس اول در وضعیت اجتماعی و سیاسی مسجد جامع اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
۹۰-۷۹
حوزه های تخصصی:
شاه عباس اول مانند بسیاری از پادشاهان دیگر، توجهی خاص به مساجد جامع داشت. وی پس از انتخاب اصفهان به پایتختی، سعی در مرمت بازار و مسجد قدیم داشت که با مخالفت زمین داران آن زمان مواجه شد. سپس، تصمیم به احداث میدان نقش جهان گرفت و مسجد جامع عباسی را به عنوان مسجد جامع جدید شهر، برپا ساخت. در این مقاله، دو مؤلفه اصلیِ مشخصه مساجد جامع، نماز جمعه و اعتکاف، مورد بررسی قرار گرفته اند و هدف مقاله، شناخت وضعیت مسجد جامع عتیق، به لحاظ اجتماعی و سیاسی، پس از احداث مسجد شاه است. روش این مقاله، تفسیری- تاریخی بوده و از منابع نوشتاری درجه اول و دوم برای حصول نتیجه استفاده شده است. نماز جمعه به کمک فتوای علمای برجسته شیعه در دوره صفویه احیا و اولین نماز، در مسجد جامع عتیق اصفهان برگزار شد. شاه عباس، پس از اتمام ساخت مسجد شاه، نماز جمعه را از جامع عتیق به مسجد شاه منتقل کرد و این مسجد در دوره های پس از او نیز محل اصلی اقامه نماز جمعه شد. بحث بر سر جواز برگزاری اعتکاف نیز در همین دوره، موجب کشمکش بسیاری میان فقها بود. علمای هم عصر شاه عباس درباره اعتکاف فتواهایی صادر کردند که به موجب آن، در مساجد دیگری چون مسجد شیخ لطف الله، مراسم اعتکاف برگزار می شد. به این سبب، اعتکاف نیز در انحصار مسجد جامع عتیق نماند. شاه عباس اول با انگیزه اقتصادی و تلاش برای رونق بخشیدن به کانون جدید خود در شهر اصفهان، میدان نقش جهان و مسجد شاه را برپا ساخت و برای مقابله با رقبای این کانون، میدان کهنه و مسجد جامع عتیق، کوشید. نتیجه این کوشش او آن بود که مسجد جامع عتیق در سایه مسجد شاه قرار گرفت و فعالیت های مذهبی، سیاسی و اجتماعی مخصوص مساجد جامع مانند؛ نماز جمعه و اعتکاف، از این مسجد به جامع عباسی انتقال یافتند.
بررسی تطبیقی نقوش گچبری محراب در دوره سلجوقیان و ایلخانیان با مقایسه دو مورد محراب مسجد شاه ابوالقاسم یزد (سلج وقی) و محراب مسجد جامع ابرکوه(ایلخ انی)
حوزه های تخصصی:
در معماری ایران، تزئینات همیشه نقشی مهم را ایفا نموده اند و به دلیل منع شرعی صورتگری در دین اسلام، نقوش قرار دادی و انتزاعی جهت تزئین مساجد به وجود آمدند. اهمیت وجودی محراب و ضرورت مذهبی آن باعث شد که هنرمندان مسلمان، قبل از اجزای دیگر مسجد، به آن پرداخت کنند و برای تزئین آن از نقوش گیاهی و هندسی و کتیبه های قرآنی با شیوه های مختلف از جمله گچبری با نهایت دقت و ظرافت به کار برده که در این بین دوره سلجوقیان و ایلخانیان، نقطه عطفی در رشد و پیشرفت و اوج هنر گچبری و تزئین محراب به شمار می رود. در دوره سلجوقی این هنر راه تکامل خود را پیموده که از مشخصات این دوره کنده کاری و برجسته کاری و برش های عمیق همراه با استفاده فراوان از خط کوفی و ترکیب با انواع نقوش هندسی و گیاهی و فشردگی آن ها را می توان نام برد که ارزش این هنر و تنوع نقوش در این عهد باعث شد تا در دوره ایلخانیان، محراب های گسترده با انواع نقوش پرکار و پرپیچ و خم و انواع گره های هندسی و اسلیمی ها با شیوه های برجسته ، برهشته ، زبره ، مطبق و مجوف که قبلا در دوره سلجوقیان ابداع شده بود ، با مهارت تمام اجرا شود و این هنر را به اصلی ترین هنر دوره ایلخانیان تبدیل کرده و آن را به اوج کمال مطلوب برساند. بنابر تحقیقات انجام شده، در این مقاله ضمن بررسی عناصر تزئینی در محراب های گچبری دوره سلجوقیان و ایلخانیان عناصر تزیینی دو محراب گچبری شده مسجد شاه ابوالقاسم یزد، در دوره سلجوقی و مسجد جامع ابرکوه در دوره ایلخانی، مورد بررسی و تطبیق قرار داده می شود .
نگرش های دسترس پذیر در حفاظت از مسجد جامع عتیق تهران بر مبنای نگرش سنجی از ذی مدخلان حفاظت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
79 - 107
حوزه های تخصصی:
توجه به نگرش ها و نحوه مواجهه ذی مدخلان در حفاظت از میراث معماری، به عنوان عاملی تأثیرگذار در کیفیت فرایندهای حفاظتی مطرح است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف کاربست تحلیل نگرش های دسترس پذیر ذی مدخلان مسجد جامع عتیق تهران و به منظور ارزیابی بخشی از نسبت میان جامعه مرتبطین اثر با جریان حفاظت به انجام رسیده است. احصاء داده های کیفی در باب نگرش های دسترس پذیر گروه های مختلف ذی مدخل در حفاظت از اثر معماری یادشده با اتکا به راهبرد نظری زمینه یابی و پرسشگری غیرساختاریافته به انجام رسیده است. مخاطبان و دامنه ادراکات، گرایش ها و نیازهای ایشان نسبت به اثر و فرایند حفاظت از آن در ۱۸ محور کلی و ۱۹ محور جز ئی مورد طبقه بندی و تحلیل قرار گرفته و امکان مقایسه و تحلیل کمی داده ها متناسب با انواع ذی مدخلان را ایجاد نموده است. نتایج پژوهش بیانگر تسلط عمومی موضوعات کالبدی بر اذهان مصاحبه شوندگان است. همچنین افتراق نظر قابل توجهی در معانی، اولویت ها و گرایش های گروه های مختلف نسبت به موضوع حفاظت قابل مشاهده است. در تحلیل سطوح مختلف دسترس پذیری نیز، «مدت زمان مرمت کالبدی» و «تمیز/مرتب بودن» به عنوان موضوعات دارای بیشترین قابلیت تاثیرگذاری در نگرش های ارائه شده توسط مخاطبان مطرح شدند.
تبیین الگوی انتخاب رنگ در طراحی عناصر مبلمان شهری برمبنای رویکرد زمینه گرایی (مطالعه موردی: خیابان مسجد جامع یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲
۱۰۲-۹۱
حوزه های تخصصی:
رنگ مفهومی است که شناخت ویژگی ها و تأثیرات آن بر انسان، مسیری برای دستیابی به فضاهای مطلوب شهری ایجاد می کند. اهمیت این مسئله زمانی افزایش می یابد که مبلمان شهری این عنصر مهم ساختار شهری به لحاظ رنگی، آشفته و نابسامان دیده می شود. ازآنجا که عناصر مبلمان شهری از اصلی ترین اجزای شکل دهنده منظر شهری در مقیاس خرد به شمار می رود، استفاده مناسب از عامل رنگ می تواند محیط های شهری دلپذیری را پدید آورد. هدف این پژوهش، ایجاد نوعی حس وحدت با محیط های شهری و آفرینش شهرهای انسان گراست. ازاین رو، در بررسی پیش رو زمینه های مختلف شهری مدنظر قرار گرفته اند. پرسشی که در این راستا مطرح می شود اینست: ارتباط بین رنگ عناصر مبلمان شهری و بستر استفاده از آنها در فضای شهری چگونه است؟ برهمین مبنا، این نوشتار گامی درجهت بیان اهمیت موضوع رنگ و چگونگی استفاده از آن در مبلمان شهری است که با روش توصیفی- تحلیلی و شیوه تحقیق اسنادی به توسعه چارچوبی عمومی برای طراحان پرداخته است. در این پژوهش، خیابان مسجد جامع یزد مطالعه موردی قلمداد می شود؛ و شیوه جمع آوری و ارزیابی اطلاعات مشاهده، تکمیل پرسش نامه و مطالعات میدانی است. نتیجه یافته های این مطالعه نشان داد که عواملی مانند پارامترهای عملکردی، فرهنگی، زیبایی شناسانه، ارگونومی، احساسی و محیطی بر روند انتخاب رنگ در طراحی عناصر مبلمان شهری تأثیر می گذارند. بنابراین، تهیه چارچوبی که بتواند چگونگی استفاده از رنگ ها و خصوصیات آنها را در تجهیزات شهری جمع بندی و خلاصه کند، مسئله اساسی این پژوهش به شمار رفت. در پایان مقاله، الگویی برمبنای رویکرد زمینه گرایی به منظور انتخاب رنگ، درک بهتر و استفاده متخصصین طراحی و مهندسان در زمینه های مرتبط پیشنهاد شده که این الگوی رنگی، تلاشی در جهت بهره وری هدفمند به کارگیری رنگ در طراحی عناصر مبلمان شهری است.
بررسی تغییرات تزئینات کاشی در نمای ایوان جنوبی مسجد جامع عتیق اصفهان پس از اقدامات مرمتی سال های 30- 1317(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد جامع عتیق اصفهان علاوه بر دارا بودن ارزشهای تاریخی و معماری، از نظر انواع مداخلات مرمتی در طی تاریخ، نیز حائز اهمیت است. چند دهه اول قرن حاضر نقطه عطفی در تاریخ مرمت ایران و مسجد جامع به شمار می آید. این سال ها آغاز مرمت نوین در ایران بود و این مداخلات الگوی مداخلات بعدی نیز قرار گرفتند. از این رو بررسی و مرور این مداخلات در بهبود مرمت امروز در جهت رعایت اصول مرمتی همچون حداقل مداخله و رعایت اصالت تاریخی اهمیت دارد. در مورد ایوان جنوبی مسجد جامع عتیق اصفهان، با توجه به اینکه گزارش مرمتی موجود نیست، پرسش های این پژوهش این گونه مطرح شدند که پیش از مرمت های سال های 30-1317 تزئینات نمای ایوان جنوبی (صفه صاحب) چه آسیب هایی داشت؟ در این بازه زمانی چه مداخلات مرمتی صورت گرفت؟ و این مداخلات بر مبنای اصول مرمت نوین چگونه ارزیابی می شوند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های پژوهش ابتدا اسناد تاریخی تصویری از نمای ایوان جنوبی مسجد جامع جمع آوری شدند. همچنین از منابع کتابخانه ای مطالب مربوط به کاوش و مداخلات مرمتی در مسجد جامع طی دوره معاصر مطالعه شدند. سپس با روش قیاس تطبیقی- تحلیلی بر اساس میزان آسیب و ریختگی کاشی ها ترتیب زمانی اسناد تصویری مشخص شد. در مرحله بعد اسناد تصویری تاریخی با تصاویر وضع موجود مقایسه شدند و تغییرات آن استخراج شدند. از مهمترین یافته های پژوهش حاضر نام خطاط کتیبه ایوان است که به نام محمد رضا اصفهانی خطاط معروف صفوی بوده و طی مرمت حذف شده است. با بررسی مداخلات مرمتی این دوره می توان چنین استنباط کرد میزان مداخلات، بیش از حد ضرورت و تا حدی سلیقه ای بوده است و به نظر می رسد مداخلات صورت گرفته بدون بررسی تصاویر و اسناد سال های پیشین و وضعیت قبل تر بنا بوده است. همچنین اصول مرمت نوین از جمله حداقل مداخله، مستندنگاری و حفظ شواهد تاریخی رعایت نشده است.
کتیبه های خط کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی اصفهان: سنجش اصالت تاریخی از طریق کاوش در عکس های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
5 - 30
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به شناسایی و سنجش اصالت تاریخی کتیبه های خط کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی (شاه یا امام) اصفهان، از طریق جستجو و کاوش در عکس های تاریخی، اختصاص یافته است. جلوخان مسجد جامع عباسی اصفهان چندین کتیبه به خط کوفی معقلی دارد؛ اما تاکنون در هیچ تحقیقی در باب اصالت تاریخی آنها بحث نکرده اند. در این تحقیق این کتیبه ها شناسایی و با کاوش در عکس های تاریخی در باب اصالت آنها بحث شده است.این تحقیق در سه گام به انجام رسیده است. در گام اول عکس برداری جامعی از جلوخان این بنا انجام شده است. سپس با نشاندن عکس ها در کنار یکدیگر و تصویری تخت از بدنه های جلوخان این بنا عرضه شده و ۴۶ کتیبه کوفی معقلی این جلوخان شناسایی و جای آنها را روی تصویر تخت معین و نشانه گذاری شده است. سپس نقشه ای دو بعدی از روی تصویر تخت وضع موجود بنا تهیه شده و جای همه کتیبه های کوفی معقلی جلوخان در این نقشه نشان داده شده است. در گام دوم عکس های تاریخی به دست آمده از جلوخان مسجد جامع عباسی شناسایی و به ترتیب تاریخ منظم شده است. سپس عکس های تاریخی بر روی نقشه یادشده نشانده و روشن شده است که کدام کتیبه های کوفی معقلی جلوخان این بنا در طی زمان آسیب دیده یا فروریخته و بعداً مرمت شده است. گام دوم این تحقیق نشان می دهد که کدام کتیبه ها تا پیش از مرمت سال ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ش بر بدنه های جلوخان مسجد باقی بوده و با احتمال بیشتری اصیل است و کدامشان قطعاً اصیل نیست. در گام سوم وضع کتیبه هایی که تا پیش از مرمت سال ۱۳۱۵ بر بدنه جلوخان باقی بوده اند، با وضع امروزشان مقایسه و نشان داده شده است که کدامشان قطعاً اصیل است و کدامشان قطعاً اصالت تاریخی ندارد. این تحقیق نشان می دهد که از ۴۶ کتیبه کوفی معقلی جلوخان مسجد جامع عباسی، ۳۴ کتیبه از نظر تاریخی اصیل اند، ۱۱ کتیبه قطعاً تا پیش از مرمت ۱۳۱۵ش از دست رفته بوده اند و از این رو اصیل نیستند، و اصالت تاریخی ۱ کتیبه نیز محتمل است.
بازشناسیِ سیر تحولات فضایی-کالبدی در شبستان قِبلی مسجد جامع نایین؛ (بازخوانی تحلیلیِ آسمانه محراب بر طبق اسناد نویافته مرمتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
مسجد جامع نایین به عنوان یکی از مساجد شبستانی قرون اولیه به همراه مسجدجامع فهرج، تاریخانه دامغان و جامع اولیه اصفهان همواره توسط محققان در حوزه بررسی تاریخ معماری این سرزمین، مطرح شده است. این مسجد یکی از آثار فاخر و با ارزش معماری اسلامی ایران بوده و در طول حیات خود، تغییرات گسترده ای را تجربه کرده است. بر خلاف تزیینات گچبری مسجد که همواره مورد توجه محققان این حوزه بوده است، سازه های تاقی و سیر تحولات فضایی –کالبدی این مسجد موضوع کمتر تحقیقی به شمار می رود. هدف تحقیق حاضر پس شناخت آسمانه محراب(سازه و معماری)، مطالعه و تحلیل سیر تحولات فضایی –کالبدی به وقوع پیوسته در شبستان قبلی وتأثیر این تحولات بر کلیت مسجد جامع نایین است. روش تحقیق استفاده شده، اسنادی و تفسیری-تاریخی است. همچنین ضمن انجام مصاحبه های عمیق تلاش می-شود اطلاعات پایه به دوطریق اسنادی و مشاهده عینی تحلیل گردد. شایان ذکر است برخی اسناد استفاده شده در این تحقیق برای اولین بار منتشر می گردند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که آسمانه محراب در شبستان قبلی در گونه پوششهای پتکانه قرار می گیرد. در قرن هشتم هجری نطام ارتفاعی این شبستان دچار تغییر شده و با ساخت کمرپوشهای شرقی و غربی، تاقهای آن افزایش ارتفاع پیدا می کند. از آن زمان تاکنون بر اثر این دگردیسی کالبدیِ شبستان، کارکرد جلوه بصری آسمانه محراب در جهت تقویت امتداد قبله، کمرنگ گشته و به آن خدشه وارد شده است. دستاودرهای تحقیق تا حد بسیاری ابهامات موجود در زمینه لایه های تاریخی این مسجد را، بخش هایی که تاکنون نادیده انگاشته شده-اند، کاسته است.
بررسی نماد انگور و ماهیت آن در قرآن همراه با انعکاس در گچبری های مسجد جامع نایین و کاخ المشتی
ادیان باستانی بر پایه رسوم های آیینی برای سپاسگزاری از نعمت های خدا، همواره محصولات زراعی خود را که شامل انگور، انجیر، انار و زیتون و... بود، به معابد می بردند تا شاید مورد توجه و لطف خدا قرار گیرند. از جمله، مراسم تبرک انگور در قدیم در تاکستان ها انجام می شد و سپس سهمی هم به پرندگان اختصاص می یافت. انگور در اساطیر ایرانی، نمادی برای خون انسان که نیروی اصلی حیات است، شمرده می شد. همچنین درخت انگور در اسطوره ها، نماد خرد است. یک شاخه درخت انگور، نماد ایزدان، کشاورزی، باروری و مظهر زندگی و بی مرگی است. در آیین میترایی، یکی از نقوش مورد استفاده، خوشه های انگور است. این نمادها و نقش های انگور می توانند به اشکال مختلف ظاهر شوند. ما در تمدن هیتی نیز با یکی از این نقش ها برخورد می کنیم. در نقاشی متعلق به تمدن هیتی، هدیه پادشاه مشروب مقدس، به خدا حک شده است. در تمدن یونان، هدف آن این بود که خدا دیونیسوس را با نماد انگور نشان دهند. در اساطیر یونان، انگور نماد باروری است. وقتی به تاریخ نگاه می کنیم، می توان گفت که انگور به طور کلی نمادی از فراوانی و ثروت است. به همین دلیل، اگر بپرسید منظور از یک خوشه انگور چیست، می توان گفت که عموماً در مکان هایی که ثروت و فراوانی زیاد است، استفاده می شود. پاسخ های متعددی برای این سوال وجود دارد که نشان خوشه انگور به چه معناست؟ که در این مقاله با روش تحقیقی-توصیفی، به بررسی این نماد در ادیان مختلف پرداخته و سپس با توجه به قراین و مدارک موجود در گچبری های مسجد جامع نایین، مورد مقایسه با کاخ المشتی در اردن بپردازیم. لذا این پژوهش سعی در اثبات این فرضیه دارد که مفاهیمی نظیر باروری، حیات، قدرت، پیروزی و امثال آن در نقوش به کار رفته در معماری دو بنا اشتراک دارند.
بررسی تطبیقی مساجد با نگاهی معطوف به مسجد جامع شوشتر و مساجد هم عصر آن به عنوان معماری ایرانی - اسلامی
حوزه های تخصصی:
در گذشته، در همه ادیان و مذاهب و در همه آبادی ها و شهرهای کهن، شاخص ترین ساختمان، نیایشگاه بوده است که نمایانگر آن مذهب در آن شهر یا آبادی بوده که از همه اندام های دیگر شهری نمایان تر و چشمگیرتر است. پس از اسلام هم مهمترین ساختمان شهر مسجدها بودند. مسجد مرکز ثقل بنای شهرها در دوره اسلامی بود و معماری آن متناسب با شرایط اقلیمی، مصالح در دسترس و تحت تاثیر سنن و خصوصات محلی ساکنان هر منطقه شکل می گرفت.مسجد پایگاهی است فرهنگی که انسان موحد و مسلمان در آنجا در ابعاد مختلف حیات فردی و در مسائل سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، و حتی نظامی و دفاعی و دیگر ابعاد حیات سلیم بشری، آموزش می بیند، آن هم آموزش های اولی و پایه ای که بر اساس آن پرورده می شود، می بالد، مجال ورود به عرصه ی پر جنجال زندگی را پیدا می کند و با سلاح تقوا و پارسایی به معنای کامل و صحیح کلمه و با نوعی مصونیت فکری و عقیدتی و با پیراستگی و وارستگی های لازم با اشتغال در هر سِمَت و مقامی در صراط مستقیم تکامل انسانی قرار می گیرد. در این مقاله سعی بر این است که پس از معرفی مسجد جامع شوشتر به بررسی تطبیقی مسجد جامع و مساجد هم عصر آن پرداخته شود.
تحلیل اهمیت-عملکرد ویژگی های مکان های تاریخی ایران از دید گردشگران خارجی (مورد مطالعه عالی قاپو و مسجد جامع اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر صنعت گردشگری در جهان به سرعت گسترش یافته است؛ اما علی رغم قابلیت های منحصر به فرد ایران در زمینه جاذبه های طبیعی و تاریخی، اطلاعات و آمارها حاکی از عدم موفقیت این صنعت در ایران است. به نظر می رسد یکی از دلایل این امر بی توجهی به نیازها و اولویت های گردشگران است. هدف این پژوهش بررسی اهمیت–عملکرد ویژگی های عالی قاپو و مسجد جامع اصفهان از دید گردشگران خارجی می باشد. بدین منظور پرسشنامه ای متشکل از 21 ویژگی مکان های تاریخی، برای سنجش اهمیت و عملکرد از هر ویژگی طراحی و سپس بین گردشگران خارجی بازدید کننده از مکان های مذکور توزیع شد. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل اهمیت-عملکرد (IPA) و آزمون های مقایسه ای بررسی شد. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی است و از نظر شیوه انجام پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی-پیمایشی جای می گیرد. یافته های این پژوهش نشان داد که ویژگی های پاکیزگی، مناسب و راحت بودن سرویس های بهداشتی، علائم راهنمایی و چند زبانه، اطلاعات کتبی پیشینه مکان تاریخی و ارائه نقشه مربوط به مکان اهمیت بالایی برای گردشگران برخوردار است؛ ولی نتایج مربوط به عملکرد، نشان از پایین بودن رتبه این ویژگی ها درمکان های مورد مطالعه بود. همچنین، راحتی و آسانی خرید بلیط، قیمت بلیط، معماری مکان تاریخی، منحصربه فرد بودن مکان تاریخی، امنیت و رفتار افراد نسبت به گردشگران، چشم انداز و مناظر اطراف بنای تاریخی، از اهمیت بالایی برخوردار بوده و مکان ها نیز در این زمینه ها عملکرد بالایی داشته اند.
فضاهای عمومی در بناهای مذهبی و عملکردهای آن ها از منظر نظریه مکان سوم؛ نمونه موردی: فضای جلوخان مسجد جامع قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
225 - 239
حوزه های تخصصی:
فضاهای عمومی معاصر به صورت مناسبی تمامی نیازهای انسان را پاسخ نمی دهند و زندگی اجتماعی در آن ها آن گونه که باید در جریان نیست. تا جایی که این فضاها صرفاً به عاملی ارتباط دهنده بین مبدأ و مقصد تقلیل یافته اند. پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی و شناسایی عوامل تأثیرگذار در جهت تقویت کارکرد این فضاها بپردازد و نگاه ویژه ای دارد تا آموزه ها و اندیشه های معماری و شهرسازی را به بار نشاند. هدف این پژوهش رسیدن به تعیین چارچوب راهبردی جهت دستیابی به فضای جلوخان طبق نظریه مکان سوم و ارائه طرح پیشنهادی جهت ارتقاء فضای جلوخان برای رسیدن به مفهوم مکان سوم در فضای جلوخان مسجد جامع قزوین بوده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که اولویت بندی شاخص ها در فضاهای عمومی بناهای مذهبی از منظر نظریه مکان سوم در نمونه موردی جلوخان مسجد جامع قزوین چگونه است. این تحقیق ازنظر ماهیت ترکیبی است و بر اساس مؤلفه های کمی به دست آمده، استدلال کیفی صورت گرفته و سپس پیشنهاد ها طراحی ارائه شده است. به منظور تبدیل عوامل به شاخص های قابل اثرگذار در طراحی، پرسشنامه ای تنظیم شد که در مرحله ی اول از ۲4 عامل تأثیرگذار به روش دلفی اطلاعاتی از بین 20 نفر از متخصصین جمع آوری شد و با تحلیل پرسشنامه ها در نرم افزار SPSS مهم ترین عوامل تأثیرگذار استخراج شد. در مرحله ی دوم تحلیل پرسشنامه این عوامل به 14 عامل رسید که مهم ترین شاخص های تأثیرگذار طراحی محسوب می شود و اولویت بندی بین آن ها صورت گرفت. در پایان پس از واکاوی نظریه مکان سوم و بررسی شاخص ها، اولویت های طراحی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی اجتماعی در فضای جلوخان مسجد جامع قزوین ارائه شد و قابل تعمیم به سایر فضاهای عمومی با ماهیت فضایی مشابه است؛ در انتها راهکارهای طراحانه در نمونه ی موردی معرفی گردید.
بررسی حس تعلق به مکان در بناهای مذهبی-تاریخی در راستای افزایش تعامل ساکنین محله با بنا (نمونه موردی: مسجد جامع اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
85 - 100
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که منجر به محیط های با کیفیت می شود و انسان خود را جزئی از آن می داند و به آن احترام می گذارد. حس تعلق در معماری برآیند سه عامل فرد، دیگران و محیط می باشد که این حس شامل عواملی چون ادراک فرد از محیط، متغیرهای اجتماعی همچون نمادها، نشانه ها و کالبد بنا است و دارای سطوح مختلفی می باشد که شامل "رضایتمندی"، "رجحان مکانی"، "شناخت مکانی"، "نمادگرایی"، "تعلق مکانی"، "دلبستگی به مکان" و "تعهد به مکان" است. در راستای شناخت میزان حس تعلق افراد به مساجد تاریخی، مسجد جامع اصفهان به عنوان نمونه ای شاخص انتخاب شده است. این مسجد یکی از شاهکارهای معماری در دوران مختلف می باشد و در طول ایام دستخوش تغییراتی گشته است امّا همچنان به عنوان فضایی مناسب برای عبادت مورد استفاده افراد زیادی قرار می گیرد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد که با استفاده از پرسشنامه و توزیع آن در مسجد جامع اصفهان، سطوح مختلف حس تعلق به مکان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که نمادگرایی بیشترین رتبه و شناخت مکانی پایین ترین رتبه را در میان سطوح مختلف دارد و در میانه این دو، مابقی سطوح حس تعلق قرار می گیرند امّا رجحان مکانی در میان پاسخ آزمودنی ها را نمی توان به عنوان یک عامل تأثیرگذار در نظر گرفت. لازم به ذکر است تفاوت معنا داری در زمینه رجحان مکانی در میان مردان و زنان نسبت به مسجد جامع اصفهان وجود دارد و همچنین نمادگرایی به عنوان مهمترین عامل در میان قشر تحصیل کرده و متخصص شناخته می شود.
بررسی عوامل موثر بر تصویر ذهنی شهروندان از بافت فرسوده و راهکارهای بهبود آن (نمونه موردی بافت فرسوده اطراف مسجد جامع قم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری صرف نظر از گونه های متفاوت آنها محصول برخی کم توجهی های مدیریت شهری است که در طول زمان به صورت پهنه ای از شهر درآمده که فاقد پایداری و استحکام لازم کالبدی بوده ، دسترسی مناسبی برای خانه های آنها بوجود نیامده و از کمبود شدید خدمات رنج می برند . به همین دلیل با توجه به کیفیت پایین زندگی در بخشهایی از آنها محل سکونت اقشار محروم و مهاجران روستایی و بعضاً غیر ایرانی شده ودر نهایت به مکان های ناامن و با ناهنجاریهای فراوان اجتماعی در پایین ترین سطح کیفیت محیطی تبدیل شده اند . آنچه در کشور ما امر مداخله، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده را با مشکل روبرو کرده فقدان یک استراتژی مشخص متکی به شناسایی گونه های بافت فرسوده و عزم جدی مدیریت شهری برای نوسازی و بهسازی آنها بوده است. در بسیاری از عرصه ها بهسازی بافت و اقدام خرد و مشارکتی با مردم ساکن در آن، شیوه بسیار مطلوب و پایداری را ارائه می دهد که می تواند در طول دوره کوتاه مدت صورت پذیرد. شهر قم به واسطه داشتن حدود 1074 هکتار بافت تاریخی و فرسوده یکی از شهرهایی است که به وضوح با مساله فرسودگی روبروست و بافت مسکونی اطراف مسجد جامع قم، به واسطه موقعیت ویژه و همچنین واقع شدن در محدوده مرکزی و تاریخی شهر قم و فرسودگی این محدوده با مشکلات خاصی روبروست. یافته ها نشان داد بررسی میزان موافقت ساکنین نشان می دهد که 32 درصد با تخریب و نوسازی بناها کاملا ً موافقند 23 درصد موافقند، 20 درصد تا حدودی موافقند و کسانی هستند که به این محدوده علاقه دارند و قصد ادامه زندگی در محدوده را دارند. 15درصد از ساکنین محدوده با تعمیر و بازسازی محدوده موافق اما با تخریب و نوسازی مخالفند 10 درصد نیز از هرگونه تغییری در ابنیه و ساختمان های محدوده ناراضی هستند.
مطالعه تطبیقی تزئینات و اجزای ساختار محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون اشترجان با منبر چوبی مسجد جامع نائین در قرن هشتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
109 - 127
حوزه های تخصصی:
وجوه اشتراک بین نقوش به کار رفته در یک حرفه و صنعت در میان یک خاندان، باعث تأثیرگذاری تعدادی از آن نقوش بر صعنت و حرفه یی دیگر از آن خاندان می شود. شاهدی از این مدعا را، در میان هنرمندان گچ بر و نجار کرمانی در قرن هشتم هجری می توان ملاحظه نمود. وجود خاندان هنرمند گچ بر کرمانی که چند نسل در نقاط مختلف به سفارش بزرگان و حاکمان، کارهای شاخص گچ بری از خود بر جای گذاشته اند، باعث تأثیر گذاری بر سایر حرف و صنایع آن خاندان، همچون نجاری شد. بازشناسی و شناخت ویژگی های بصری محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون اشترجان و منبر چوبی مسجد جامع نائین و همچنین مطالعه تطبیقی نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون با منبر چوبی مسجد جامع نائین اهداف اصلی این پژوهش است. در این راستا، سوالاتی که در این مقاله پاسخ داده می شود؛ 1. چه ویژگی های بصری را، می توان برای محراب امامزاده ربیعه خاتون و منبر مسجد جامع نائین، در قرن هشتم هجری برشمرد؟ 2. چه وجوه اشتراکی بین نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب امامزاده ربیعه خاتون با منبر مسجد جامع نائین وجود دارد؟ روش یافته اندوزی بر پایه مطالعات میدانی، و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، به تحلیل داده های به دست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. دستاوردهای حاصل از این پژوهش؛ تعدادی از نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون همانند؛ مشابهت در قاب های احاطه کننده نقوش، فرم قرارگیری اسلیمی ها، کاربرد گل ختایی چندپَر، استفاده از نوعی اسلیمی ساده، کاربرد فرم دایره ای شکل، مشابهت در فرم تیزی قوس طاق نما و مماس بودن آن با خطوط محیطی لچکی، اختصاص یافتن دیواره های سمت راست به کتیبه هنرمند سازنده محراب/منبر و سمت چپ به کتیبه تاریخ ساخت محراب/منبر، فشردگی و شلوغی زمینه کتیبه ها؛ مشابه و قابل قیاس با نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های منبر چوبی مسجد جامع نائین است.
پیر حمزه سبزه پوش (بررسی تطبیقی کتیبه ها و نقوش تزیینی دو محراب گچبری مسجد جامع و بقعه پیر حمزه سبزه پوش (عزیز الدین نسفی) ابرکوه استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
25 - 38
حوزه های تخصصی:
محراب های گچبری ایران از نظر هنری و سابقه ی تاریخی دارای جایگاه ویژه ای هستند. مدیریت و ساماندهی این محراب ها که بیشتر مربوط به قرون ششم تا هشتم هجری قمری می باشند، توسط هنرمندانی رقم خورده که اوج هنر خود را در تزیین مکانی به کار گرفته اند که محل خضوع و خشوع انسان در برابر خالق بزرگ است. سبک های متنوع چه در شیوه اجرا و چه در ابداع کتیبه ها و نقوش که بعضاً سابقه ی نقوش ساسانی در آنها عینیت دارد، جزء شاهکارهای هنری به حساب آمده که بخش عمده ای از آنها در مناطق مرکزی ایران پخش هستند. در این مقاله که به صورت میدانی و کتابخانه ای کار شده است، دو نمونه تاریخی ارزشمند شهرستان ابرکوه در استان یزد شامل محراب مسجد جامع ابرکوه، مربوط به قرن هشتم هجری قمری و بقعه پیر حمزه سبزه پوش یا عزیز الدین نسفی متعلق به قرن ششم هجری، مورد بررسی قرار گرفته و تفاوت ها و شباهت ها را مورد تحقیق قرار داده ایم. با توجه به فاصله دویست ساله دو محراب و قرار داشتن در موقعیت جغرافیایی واحد، تزیینات انجام شده در این دو محراب می تواند ما را در شناخت ویژ گی های زیبایی شناسانه این دوره ها یاری دهد.
بررسی گوناگونی شیوه های اجرای آرایه های گچی قالبی بناهای تاریخی دوره قاجار شهر یزد، با تکیه بر مطالعه موردی تزئینات محراب شبستان شاهزاده در مسجد جامع کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های نقش کنده در گِلابه (اسگرافیاتو) شهر بروجرد (بر اساس سفال های مکشوفه از محوطه مسجد جامع و لایه های بافت قدیم شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
121 - 133
حوزه های تخصصی:
طبق منابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی، شهر بروجرد از سده های نخست اسلامی همواره به عنوان یک مرکز شهری مطرح بوده است. مسجد جامع «عتیق»، کهن ترین بنای تاریخی شهر بروجرد است که طبق کاوش های باستان شناسی و شاخصه های معماری، آثار و شواهدی از قرون نخستین اسلامی تا عصر حاضر در آن قابل شناسایی است. طی چند فصل کاوش باستان شناسی در این مسجد که بیش تر با اهداف مرمتی و معماری انجام شده است نمونه های فراوانی از قطعات سفالی عمدتاً مربوط به سده های میانی اسلامی در محوطه این بنای کهن شناسایی شده است. در سال های اخیر و با اجرای برخی پروژه های عمرانی و گودبرداری ساختمانی در محدوده بافت قدیم شهر بروجرد، شواهد و مدارک قابل تأملی از لایه های فرهنگی و تاریخی نمایان شده که نمونه های شاخصی برای مطالعه سفال دوره اسلامی در منطقه است. مقاله پیش رو با هدف طبقه بندی و گونه شناسی سفال نقش کنده در گِلابه حاصل از کاوش های مذکور و تطبیق آن با نمونه های مشابه، در صدد پاسخ به این سؤالات است: 1 سفال های نقش کنده در گِلابه مورد مطالعه از چه ویژگی های فنی برخوردارند؟ 2 سبک هنری نمونه های مورد مطالعه با کدام الگوهای هنری شناخته شده این گونه سفالی، قابل مقایسه اند؟ در انجام پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تطبیق میدانی یافته های این حوزه با سایر مناطق صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سفال نقش کنده در گِلابه رایج ترین گونه سفالی سده های 7 4 ه.ق. منطقه بوده است. از نظر شکل، مضامین نقوش و فنون لعاب دهی از تنوع قابل توجه ای برخوردار و دارای وجوه اشتراک فنی و هنری با سفال های دیگر مناطق هم عصر به ویژه غرب ایران هستند..
تعیین جایگاه مکان های تاریخی ایران با تحلیل اهمیت/ عملکرد ویژگی ها و رویکرد نقشه ادراکی از دید گردشگران خارجی (مطالعه ی :تخت جمشید، عالی قاپو و مسجد جامع اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران با دارا بودن قابلیت های منحصر به فردی مانند جاذبه های طبیعی و تاریخی فراوان، توانایی زیادی برای توسعه گردشگری دارد و برای جذب بیشتر گردشگران، نیاز به شناسایی نقاط قوت و ضعف این قابلیت ها دارد. هدف این پژوهش تعیین جایگاه مکان های تاریخی ایران و شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها از دید گردشگران خارجی است با رویکرد نقشه ادراکی است. این پژوهش از نظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری داده ها در زمره پژوهش های توصیفی– پیمایشی جای می گیرد. جامعه آماری این پژوهش، گردشگران خارجی است که از مکان های تاریخی تخت جمشید، عالی قاپو و مسجد جامع اصفهان بازدید نموده اند. بر اساس ادبیات نظری، پرسشنامه ای متشکل بر 23 ویژگی مکان های تاریخی، برای سنجش اهمیت و عملکرد از هر ویژگی در سه مکان مذکور طراحی شد. داده های گردآوری شده به وسیله نرم افزار SPSS16 تحلیل و با استفاده از نرم افزار( R2009a )MATLAB نقشه ادراکی ترسیم شد. با اجرای تحلیل عاملی اکتشافی، این ویژگی ها در هفت عامل اصلی خلاصه و با بکارگیری تحلیل اهمیت–عملکرد، نقشه ادراکی سه مکان تهیه شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که جایگاه این مکان ها تقریبا شبیه به هم است. عامل بهداشتی و عامل اطلاعاتی از نقاط ضعف اصلی و عامل جذابیت مکان تاریخی و عامل دسترسی از نقاط قوت هر سه مکان است. همچنین، هر سه مکان در عامل های امکانات خوردنی، استراحت، و موسیقی دارای ضعف هستند.