مطالعات میان رشته ای تمدنی انقلاب اسلامی
مطالعات میان رشته ای تمدنی انقلاب اسلامی سال دوم زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 8) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی اگرچه در فضای بحث معرفت شناختی مطرح شده است اما لوازمی در خود دارد که متناسب با آن می توان از یک نگاه خاص به انسان و به تبع آن استنباط یک انسا ن شناسی فلسفی و عملی و در شکل خاص خود، یک انسان شناسی تجربی و پراگماتیک صحبت کرد. اهمیت این لوازم برآمده از نظریه ادراکات اعتباری وقتی روشن می شود که آن را با مباحث کانت در باب انسان شناسی پراگماتیک و چهار استعداد مهم انسان در آن که شامل استعداد حیوانیت، فنی، عملی و اخلاقی می شود، تطبیق داد و از خلال چنین مقایسه ای یک بازخوانی از نگاه انسان شناسانه علامه طباطبایی بنا بر لوازم و امکاناتی که نظریه ادارکات اعتباری دارد، انجام گیرد. بنابراین در پژوهش حاضر در ذیل ارائه تبیینی از آموزه های انسان شناسی پراگماتیک کانت، به جست وجو و استخراج و استنباط مؤلفه های آن در مباحث انسان شناسانه نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی می پردازیم و بدین ترتیب راه برای بازخوانی نظریه انسان شناسی عملی ، پسینی و تجربی علامه بر مبنای ادراکات اعتباری فراهم می شود.
مروری بر فلسفه سیاسی آگامبن در نسبت با رابطه دولت مدرن و سوژه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با تکیه بر بینش آگامبن، چگونگی عملکرد دولت مدرن به عنوان یک دستگاه در نسبت با سوژه انسانی را بررسی می کند؛ عملکردی که به منظور اداره و کنترل افراد، شبکه پیچیده ای از روابط قدرت و فناوری ها را در بر می گیرد. بر همین اساس نگارندگان با توجه به مفاهیم «زندگی برهنه»، «وضعیت استثنایی» سعی در تعین بخشی به انقیاد سوژه انسانی از سوی قدرت حاکمیتی و تعلیق هنجارهای قانونی به عنوان نقدی اساسی بر ماهیت دولت مدرن دارند. پژوهش حاضر سعی دارد با روش اسنادی به این سوال پاسخ دهد که با رویکرد هستی شناسانه، بنا بر فلسفه سیاسی آگامبن، دولت مدرن و سوژه انسانی چه نسبتی با یکدیگر برقرار می کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که آگامبن با وارد کردن نقدهای عمیق به ماهیت دولت مدرن، خواستار بازنگری در ساختارهای سیاسی و احیای حیثیت و حقوق ذاتی سوژه انسانی است؛ در اندیشه وی، دولت باید بر اساس اشکال فراگیر شهروندی استوار باشد که انسانیت اساسی همه افراد را حمایت می کند، نه ایجاد مقوله هایی از طرد و زندگی برهنه. دولت مدرن از مکانیسم های کنترل و نظارت برای تداوم اقتدار خود، حتی به قیمت از دست دادن آزادی های فردی، استفاده می کند. آگامبن ضمن نقد ماهیت دولت مدرن، خواستار بازاندیشی ساختارهای سیاسی و احیای کرامت انسانی در جامعه است
انسان حاضر، انسان غایب؛ بررسی و تحلیل حضور سایبری انسان در تمدن دیجیتال مبتنی بر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات سریع و چشمگیر فناوری اطلاعات منجر به تغییرات فراوانی در حیات انسان گردیده است. در اثر این تغییرات پر سرعت تمدن دیجیتال در عصر ما محقق شده که در این تمدن دیجیتال انسان مجازی ظهور یافته است. یکی از ابعاد مهم انسان مجازی که در این مقاله قصد بررسی و تحلیل آن را داریم، حضور سایبری است که انواع و درجات مختلفی دارد. حضور سایبری متکی به ارکانی است که از مهم ترین آن ها کنش و تعامل است. بر اساس حکمت متعالیه بسط حضور انسان در عالم، در یکی از قالب های اتحاد علم و عالم و یا اشتداد وجودی رخ می دهد و همچنین این بسط حضور متکی به چیزی غیر از وجود انسانی نیست. اما حضور سایبری با توجه به اتکای همه جانبه ای که به غیر دارد نمی تواند همان حضوری باشد که در معنای سنتی آن می شناسیم. از طرفی با توجه به اینکه فضای سایبر در ذیل عالم اعتبار و اعتبار استخدام شکل می-گیرد و به این دلیل سبب مشغولیت به غیر و فرو رفتن بیش تر انسان در عالم اعتبار و غفلت از خود می شود، همواره حضور سایبری همراه نشانه های یک حضور غایبانه مانند آگاهی کمتر، غفلت از اطراف، حواس پرتی و... است. با این حال نمی توان از نقش پررنگ فضای سایبر در تقویت و مستعد کردن برخی قوای انسانی و خصوصا قوه ی خیال چشم پوشی نمود. مقاله ی حاضر از دسته ی پژوهش های بنیادی(نظری) است که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
معناشناسی هنر در نسبت با انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هنر» در کدام ساحت از مقوّمات معناشناختی خود، می تواند پذیرای وصف یا قید انقلاب اسلامی باشد؟ این پرسشی است که مطالعه و بررسی های نویسنده حول آن شکل می گیرد. پاسخ به این پرسش از ابعاد متنوعی قابل طرح است؛ اما این مقاله با رویکرد فلسفی کلامی با روش توصیفی تحلیلی در پی حل مسئله بوده است. تبیین ها، ارزیابی و نتایج آنها در دو بخش تدارک شده است. مهمترین محور این مقاله در پاسخ به این پرسش فرعی است که چه مصنوعی با چه مشخصّاتی، هنر تلقی شده و از غیر آن متمایز می گردد؟ در عین تحفظ بر مهمترین نظریه های معناشناختی هنر، می توان تحلیل جدیدی از معنای هنر ارائه نمود که مبتنی بر ادراکات اعتباری و امر اعتباری در فلسفه اسلامی است. در گام دوم با تکیه بر تعریف فوق، تبیین قاعده مند از پیوند دو مقوله «هنر» و «انقلاب اسلامی» ممکن می شود و می توان از مهمترین لوازم و نتایج این نسبت سخن گفت.
نظام تأمین نیاز؛ رویکردی میان رشته ای به حل مسائل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان حوزه اجتماع عموما و جامعه شناسان خصوصا متکفل مطالعه مسائل اجتماعی هستند. تلاش ها برای توصیف، تبیین و تجویز مسائل اجتماعی از آغاز جامعه شناسی نوین در قرن نوزدهم تاکنون ادامه داشته است. مکاتب متعددی در مغرب زمین منبعث از اندیشه های دوران مدرن در مواجهه با مسائل اجتماعی شکل گرفته و هرکدام از بعدی به مطالعه مسائل اجتماعی پرداخته اند. به رغم تمام نکات مثبث این رویکردها، ضعف بنیانهای معرفتی، سبب توفیق کم آنها در مقام نظر و عمل شده است. این مقاله به دنبال ارائه نگرشی مبتنی بر معارف متخذ از سنت اسلامی در مواجهه با آسیب های اجتماعی است. رویکرد نظام تأمین نیاز، مسائل اجتماعی را از این منظر بررسی می نماید. بر این اساس مسائل اجتماعی زاییده تلاش برای تأمین نیاز است. مادی شدن ارکان نظام تامین نیاز در دوران مدرن اصلی ترین عامل گسترش مسائل اجتماعی است. لذا تلاش ها برای حل مسائل اجتماعی باید در چارچوب احیای نظام الهی تأمین نیاز صورت پذیرد.
تبیین مفهوم «تعارف» و تأثیر آن بر ارتقای کیفیت روابط اجتماعی شهروندی؛ نگاهی شهرسازانه در بستر تفکر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط اجتماعی شهروندی مظهر پویایی جامعه هستند و پایداری اجتماعی به سلامت آن بستگی دارد. سلامت این روابط متکی به جاری بودن کیفیاتی است که هر جامعه بر اساس مبانی فرهنگی- اعتقادی خویش ترسیم می کند. تحقق این امر در جامعه اسلامی که اساس آن بر شکل گیری وحدت اجتماعی است از اهمیت بیشتری برخورداراست. امروزه به دلایل تغییراتی که در شهرها در ابعاد مختلف کالبدی- فضایی، عملکردی، شیوه های توسعه و... رخ داده، آن کیفیات در تعاملات شهروندی کمتر مورد توجه واقع می شوند و شهرها با مسائلی همچون بروز ناهنجاری های رفتاری، افزایش آمار جرائم، افزایش انزوای اجتماعی و ... مواجه اند. مسئله آن است که چگونه می توان قابلیت تحقق و تقویت کیفیات و ارزش های اجتماعی- رفتاری در فضاهای شهری و بین شهروندان را ارتقاء داد؟ تحلیل پژوهش های صورت گرفته درباره بُعد اجتماعی شهر مفهومی به نام «آشنایی متقابل» را هویدا می سازد که در پاسخ گویی به مسئله می تواند قابل توجه باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با بررسی و تحلیل محتوای متون ادبیات نظری شهرسازی و با مراجعه به آموزه های اسلامی و با نگاهی تطبیقی جایگاه این مفهوم را از منظر پژوهشگران شهرسازی و نیز آموزه های اسلامی تبیین نماید و ارتباطی که بین تحقق کیفیات روابط اجتماعی شهروندی و این مفهوم وجود دارد را روشن کند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مفهوم قرآنی «تعارف» در تطبیق با مفهوم «آشنایی متقابل» به عنوان عامل محوری در شکل گیری تعاملات شهروندی بر مبنای کیفیات اجتماعی عمل می نماید و با آن رابطه مستقیم دارد، این مهم هم از منظر اسلامی و هم از منظر اندیشمندان شهرسازی قابلیت تأیید دارد.