چکیده

«هنر» در کدام ساحت از مقوّمات معناشناختی خود، می تواند پذیرای وصف یا قید انقلاب اسلامی باشد؟ این پرسشی است که مطالعه و بررسی های نویسنده حول آن شکل می گیرد. پاسخ به این پرسش از ابعاد متنوعی قابل طرح است؛ اما این مقاله با رویکرد فلسفی کلامی با روش توصیفی تحلیلی در پی حل مسئله بوده است. تبیین ها، ارزیابی و نتایج آنها در دو بخش تدارک شده است. مهمترین محور این مقاله در پاسخ به این پرسش فرعی است که چه مصنوعی با چه مشخصّاتی، هنر تلقی شده و از غیر آن متمایز می گردد؟ در عین تحفظ بر مهمترین نظریه های معناشناختی هنر، می توان تحلیل جدیدی از معنای هنر ارائه نمود که مبتنی بر ادراکات اعتباری و امر اعتباری در فلسفه اسلامی است. در گام دوم با تکیه بر تعریف فوق، تبیین قاعده مند از پیوند دو مقوله «هنر» و «انقلاب اسلامی» ممکن می شود و می توان از مهمترین لوازم و نتایج این نسبت سخن گفت.

Semantics of Art in relation to the Islamic Revolution

“How can one justify the description of the Islamic Revolution in the semantics of art? This question forms the basis of the author’s studies and analyses. The answer to this question can be approached from various dimensions; however, this article has sought to address the issue with a philosophical-theological approach using a descriptive-analytical method. Explanations, evaluations, and their results have been prepared in two sections. The main focus of this article is to answer the subsidiary question: What kind of artifact, with what characteristics, is considered art and distinguished from the non-artistic? While maintaining the most important theories of the semantics of art, a new analysis of the meaning of art can be presented, based on the authoritative perceptions and the concept of authority in Islamic philosophy. In the second step, relying on the aforementioned definition, a systematic explanation of the link between the two categories of ‘art’ and ‘Islamic Revolution’ becomes possible, and one can discuss the most important implications and outcomes of this relationship.”

تبلیغات