چکیده

بر اساس معرفت شناسی فضیلت محورِ زاگزبسکی ، هدف فضیلتِ فکری تماس شناختی با واقعیت است و تمایزی بین فضیلتِ اخلاقی و فکری وجود ندارد. فضیلتِ فکری زیر مجموعه فضیلت اخلاقی است. به همین منظور او به دنبال ارائه تعریفی از فضیلت است که دربر گیرنده هر دو دسته فضایل شود. از نظر زاگزبسکی «فضیلت» یک ویژگی اکتسابی عمیق و پایدار است که مستلزم انگیزه ای خاص برای به وجود آوردن غایت مطلوب و موفقیت قابل  اعتماد در به وجود آوردن آن غایت است. مؤلفه «انگیزه» ، در این تعریف، بر ساختار درون گرایانه و مؤلفه «موفقیت قابل اعتماد »، بر ساختار برون گرایانه دیدگاه زاگزبسکی دلالت دارد و به همین دلیل، ساختار فضیلتِ فکری زاگزبسکی را «ترکیبی» می نامیم.  در این پژوهش تحلیلی، با استفاده از داده های معرفت شناختی و اخلاقی در ادبیات موضوع ، مؤلفه های اساسی  دیدگاه زاگزبسکی درباره ساختار فضیلت فکری ، استخراج و نقش هر کدام در شکل گیری این نظریه تبیین شده است. سپس نقاط ضعف و قوّت هر یک از این مؤلفه ها مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته و در نهایت ، این نتیجه به دست آمد که ساختار صحیح «فضیلتِ فکری» باید از سنّت درون گرایی در معرفت شناسی که متأثر از «اخلاق فضیلت» است ، پیروی کند و ساختار برون گرایانه با مبانی معرفت شناسی فضیلت محور زاگزبسکی، سازگاری ندارد.

Consideration and Critique of the Structure of Intellectual Virtue in Linda Zagzebski’s Virtue Epistemology

According to Zagzebski’s virtue epistemology, an intellectual virtue aims at establishing a cognitive contact with the reality, and there is no distinction between moral and intellectual virtues. Intellectual virtues are subsets of moral virtues, which is why she seeks to find a definition of virtue which includes both. For Zagzebski, virtue is a deep and permanent acquired characteristic involving a particular motivation for the realization of the desired end and reliable success in bringing this end into existence. The “motivation” component in this definition indicates the internalist structure of her view and the “reliable success” component indicates the externalist structure of her view. For this reason, we shall refer to the structure of Zagzebski’s intellectual virtue as “composite.” In this analytic research, we draw on epistemological and ethical data in the literature to glean the main components of Zagzebski’s view of the structure of intellectual virtues and account for the role of each in the formation of the theory. I discuss the weakness and strength of each of these components, and conclude that the proper structure of “intellectual virtue” should follow the internalist tradition in epistemology which is influenced by “virtue ethics.” In fact, the externalist structure is not compatible with the foundations of Zagzebski’s virtue epistemology.

تبلیغات