مقالات
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف بررسی رابطه قانون و اخلاق در اندیشه هارت و دورکین نگارش یافت. نتایج تحقیق حاکی از این بود که از نظر هارت قانون و اخلاق به دو صورت می توانند رابطه داشته باشند. یکی به صورت عرضی که شامل پذیرش اصول اخلاقی در قاعده رسمیت بخش و رعایت محتوای حداقلی قوانین از منظر اخلاقی بود؛ لذا قانون و اخلاق از نظر محتوایی رابطه ذاتی ندارند، بلکه می تواند در دو شکل مذکور رابطه داشته باشد. دیگری رابطه ذاتی که همان رعایت عدالت صوری قانون بود که به معنای برخورد مشابه با موارد مشابه بود. چنین نگرشی چون تنها جنبه شکلی دارد با اصول پوزیتیویسم ناسازگاری ندارد. از سوی دیگر از نظر دورکین قاضی در پرونده های دشوار ناگزیر است از طریق اصول و ارزش ها که مبنا و ساحت بنیادی نظام حقوقی هستند، موضوع را حل کند. در چنین مواردی قاضی با توسل به اصول و ارزش اخلاقی متناسب، پرونده را بررسی و رأی نهایی صادر می کند. ضمن اینکه در پرونده های دشوار نقش قاضی تنها تطبیق قوانین نیست؛ بلکه وظیفه او تفسیر قوانین است. قاضی باید تلاش کند اصول و ارزش ها را به گونه ای فهم و ادراک کند که انسجام و تمامیت نظام حقوقی یعنی هماهنگی قواعد و قوانین به عنوان رو بنا و اصول و ارزش ها به عنوان زیربنا رعایت شده باشد. بر این اساس، هم هارت و هم دورکین به نقش اخلاق در قانون اذعان داشتند؛ با این حال میان آن دو در چگونگی تحلیل و نگرش به این موضوع تفاوت وجود دارد.
نقش فضایل اخلاقی در خودگرایی اخلاقی آین رند
حوزه های تخصصی:
آین رَند یکی از نظریه پردازان خودگرایی اخلاقی در دوران معاصر است. با وجود اختلافات میان اندیشه او و ارسطو، وی بر این مسئله اعتراف دارد که در نظریه اخلاقی اش متأثر از ارسطوست. به نظر می آید یکی از مباحث نظریه اخلاقی رند که متأثر از اندیشه ارسطویی است، نقش فضایل اخلاقی در سعادت انسان باشد. گرچه نظریه اخلاقی رند به طور کامل خودگرایانه است و از این حیث با دیدگاه اخلاقی ارسطو فاصله دارد، اما او نیز مانند ارسطو از فضائل اخلاقی ای یاد می کند که نقش مهمی در دستیابی به غایت نهایی اخلاق از منظر او دارند. هدف این پژوهش آن است که ضمن تبیین دقیق فضائل اخلاقی در نظریه اخلاقی رند، به تحلیل نقش آنها در شکل گیری شخصیت انسان خودگرا از نظر او پرداخته و در نهایت دیدگاهش را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. به همین منظور ابتدا به معرفی تفسیر آین رند از نظریه خودگرایی اخلاقی پرداخته شده و سپس نقش فضائل اخلاقی در این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است.
کارکردهای عقل در فقه الاخلاق اسلامی
حوزه های تخصصی:
تحلیل کارکردهای عقل در اخلاق اسلامی و رویکرد فقه اخلاقی این علم سبب رشد و تعالی اخلاق اسلامی می گردد. کارکردهای عقل در علم اخلاق اسلامی گاهی به نحو ابزاری است که در منابع نقلی کاربرد دارد و گاهی نیز به نحو مستقل است که از حکم عقل مستقل برای بهره مندی در احکام و مباحث کلان علم اخلاق استفاده می شود. توجه به این نوع از کارکردهای عقل زمینه عمق بخشی به مفاهیم و گزاره های اخلاقی را فراهم خواهد کرد. هدف پژوهش پیش رو ضرورت نحوه به کارگیری عقل در اخلاق اسلامی به نحو مستقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده است. به همین جهت به تحلیل نقش های مختلف عقل مستقل در تعیین احکام اخلاقی و همچنین به نقش عقل مستقل در مسائل کلان اخلاق و تنسیق آن اشاره شده و نمونه هایی از به کارگیری آن نیز در علم اخلاق اسلامی ارائه شده است که برخی از نتایج کارکرد عقل مستقل در اخلاق اسلامی بدین شرح است: کشف علل و حِکَم احکام اخلاقی، کشف قواعد عام اخلاقی به منظور کشف احکام موارد جزئی، تحلیل موضوعات احکام اخلاقی و تشخیص مصادیق موضوعات اخلاقی، مشارکت در تنسیق علم اخلاق،تعیین حکم اخلاقی در موارد خلاء حکم.
نقدهای اخلاقی بر مد سریع و ارائه جایگزینی برای آن
حوزه های تخصصی:
مد سریع بخش عظیمی از صنعت مد است که در آن تولید فراوان، ارزان و گسترده صورت می گیرد. در این مقاله قصد داریم مدسریع را از جهت اخلاقی نقد کنیم و نشان دهیم این شکل از مد، علاوه بر آسیب زدن به محیط زیست، ناقض حقوق اخلاقی کارگران و مصرف کنندگان است. در مقابل، مد آهسته، یعنی آن بخش از صنعت مد که به الگوی مصرف، فرهنگ و کیفیت توجه دارد را معرفی می کنیم. در این مقاله نشان خواهیم داد که مد آهسته به شرط آن که مصرف کننده آگاه باشد، می تواند به عنوان جایگزینی اخلاقی برای مد سریع خود را تثبیت کند. برای نیل به این مقصود ابتدا به معرفی مد، مد سریع و مد اخلاقی خواهیم پرداخت سپس در سه حیطه محیط زیست، کارگران و مصرف کنندگان مد سریع را نقد می کنیم. و نشان می دهیم که مد سریع در هر سه حیطه آسیب رسان است. در نهایت با بررسی نقش رسانه ها و آگاهی مصرف کنندگان، راه حلی برای اخلاقی کردن مد با گام برداشتن در مسیر مد آهسته ارائه می کنیم.
تربیت اخلاقی مبتنی بر هویت اخلاقی یک پارچه: پلی میان نظر و عمل اخلاقی
حوزه های تخصصی:
مسأله شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، قرن هاست که از سوی متفکرین مختلف، پاسخ های متفاوتی دریافت کرده است. این پاسخ ها بطور کلی در قالب سه رویکرد قابل بازیابی است؛ رویکردهای متمرکز بر: استدلالِ اخلاقی، احساساتِ اخلاقی و هویت اخلاقی. این پژوهش درصدد است تا به تببین تربیت اخلاقی مبتنی بر هویتِ اخلاقیِ یک پارچه یا به عبارتی آرمان اصالت بپردازد. به این منظور، به روش توصیفی- تحلیلی، هویت اخلاقی یک پارچه به مثابه راه حلی کارآمد برای تحقق عمل اخلاقی معرفی می شود. در این رویکرد هر دو بعدِ استدلال و احساساتِ اخلاقی توأمان موردنظر قرار می گیرند. لذا با اولویت دادن به منش و شخصیت اخلاقی، و انسجام و یکپارچگی اهدافِ اخلاقی با اهدافِ شخصی در قالب شکل گیری یک «خودِ اخلاقی»، امکان کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی بهتر مهیا می شود. در این راستا، «شخص» با خودشناسی، تعهد و قبول مسئولیت نسبت به «خود»، در مقایسه با متعهد بودن نسبت به یک «اصلِ» خاص، درواقع از نیروی انگیزشی بیش تری برای عملِ اخلاقی بهره مند است. در این پژوهش برخی از اهمِ زمینه ها و موانع شکل گیری یک خود اخلاقیِ اصیل و یک پارچه، به طور مجزا مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب با نزدیکی و سازگاری میان ساحات وجودی ِ فرد، زمینه کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، و بهره مندی از سلامت روانِ بیش تر فراهم می آید.
رعایت اصول اخلاق حرفه ای در معامله با اشخاص وابسته با تأکید بر نقش ویژگی های مدیرعامل شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی دهه 90
حوزه های تخصصی:
معامله با اشخاص وابسته عملکرد شرکت ها را در زمینه نقدینگی و سود آوری تحت تأثیر قرار می دهد. باتوجه به اینکه مدیرعامل نقش مهمی در اداره شرکت ایفا می کند و به عنوان یک رکن اساسی در پیشبرد اهداف سازمان مطرح می باشند می توان بیان کرد که ویژگی های مدیرعامل در کیفیت فرایند گزارشگری مالی می تواند تاثیرگذار باشد و گزارشگری مالی متقلبانه و عدم رعایت اخلاق حرفه ای را سبب گردد. هدف این پژوهش بررسی رعایت اصول اخلاق حرفه ای در معامله با اشخاص وابسته با تأکید بر نقش ویژگی های مدیرعامل است. جامعه آماری این پژوهش،شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. به این منظور، با استفاده از داده های مربوط به 150 شرکت طی دوره زمانی ده ساله (سال 1390 الی 1399) با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که عدم رعایت اخلاق حرفه ای (وجود تقلب در گزارشگری مالی) بر معامله با اشخاص وابسته تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نفوذ مدیرعامل، تجربه، توانایی و خودشیفتگی مدیرعامل بر رابطه بین عدم رعایت اخلاق حرفه ای (وجود تقلب در گزارشگری مالی) و معامله با اشخاص وابسته تأثیر معناداری دارد. درنهایت می توان بیان کرد معاملات با اشخاص وابسته می تواند به عنوان یک راه بهینه سازی تخصیص منابع داخلی، کاهش هزینه معاملات استفاده شود؛ اما رفتار فرصت طلبانه و غیراخلاقی مدیران نتایج عملیات را گمراه می کند یا اثر نامساعدی بر ثروت سهامداران اقلیت بگذارد.