جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال 14 بهار 1403 شماره 50 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
کارکرد اجتماعی فضا از مهم ترین کارکردهای فضاهای شهری محسوب می شود که امکان درگیری در تعاملات معنادار با اجتماع، اجتماعی شدن، شکل گیری حس مکان و فرصت جمع شدن و لذت تجربه با دیگران را در شهروندان ایجاد می کند. متأسفانه در شهرهای مختلف ایران طی سالیان گذشته این کارکردهای اجتماعی فضاها تحت تأثیر اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه با تغییرات عدیده ای روبه رو شده اند. بدین منظور، تحقیق حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه بر تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری جدید (منطقه 3) و قدیم (منطقه 12) کلان شهر تهران و ارائه راهکارهایی به منظور توسعه کارکردهای اجتماعی مثبت فضاهای شهری نگارش شده است؛ ازاین رو، روش تحقیق در پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، تحلیلی و اکتشافی است. همچنین تحلیل فضاهای شهری مورد مطالعه با بهره گیری از روش دلفی (نظر 16 نفر از نخبگان و مدیران) و کاربست تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار MICMAC صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین اثرگذاری در راستای تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری تهران (جدید و قدیم) مربوط به مؤلفه های عدم شکل گیری مناسب ارتباط بین اقتصاد، اجتماع و حکومت، عدم انسجام و ارتباط مناسب بین ابعاد و عناصر اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی و کالبدی در طراحی فضاهای شهری و عدم بهره مندی از افراد با سلیقه ها و ترجیحات مختلف در رأس امور است. همچنین نتایج نشان می دهد که تغییرات تدریجی فضاهای شهری قدیمی در سالیان گذشته و معاصرشدن آن ها همراه با تأثیرات مدرنیسم، باعث شده این فضاها در پاسخگویی به نیازهای روزمره ساکنان ناتوان شده و نقش اجتماعی آن ها کاهش یابد.
مدلسازی گسترش فضایی جزایرگرمایی شهری در کلان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا، مسائل زیست محیطی اهمیت بالایی برای پژوهشگران دارد. در این زمینه گسترش فضایی جزایر حرارتی شهری یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی است. جزایر گرمایی شهری به دلیل گسترش فعالیت های انسانی و غلبه محیط های مصنوعی بر محیط های طبیعی شکل می گیرند. هدف اصلی از انجام این پژوهش، تحلیل فضایی و شناسایی کانون های جزایر گرمایی شهری در کلان شهر رشت بود. تعداد چهار شاخص اصلی شامل تراکم کاربری ها، زیرساخت های سبز، حمل و نقل و تراکم شهری برای مطالعه انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، از مطالعات میدانی، نرم افزار Google earth، طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شد. برای بررسی وزن نسبی شاخص ها از روش مقایسه زوجی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از ابزارهای تحلیل فضایی و مدل Zonal Statistic در نرم افزار Arc Map استفاده شد. نتایج نشان داد، شاخص حمل و نقل با ضریب 44/0 نسبت به سایر شاخص ها از اهمیت بیشتری در زمینه شکل گیری جزایر گرمایی شهری برخوردار بود. شاخص تراکم کاربری ها با وزن نسبی 341/0 در رتبه دوم قرار گرفت. شاخص های تراکم شهری و همچنین زیرساخت های طبیعی به ترتیب در رتبه سوم و چهارم قرار گرفتند. براساس نتایج به دست آمده از همپوشانی شاخص ها، کانون جزایر گرمایی شهری در کلان شهر رشت، در محلات باقرآباد، چله خانه و محله بازار شناسایی شد. تحلیل های فضایی نشان داد که روند گسترش فضایی جزایر گرمایی به سمت محلات غربی شهر مانند پیرسرا و ضیابری است. مطابق با نتایج پژوهش، در 26 درصد از محدوده قانونی شهر رشت، احتمال شکل گیری جزایر گرمایی شهری، بالا و بسیار بالا بود. همچنین 48 درصد از محلات شهر رشت یعنی، 26 محله از 55 محله شهر، با شدت بالا و بسیار بالای جزایر گرمایی شهری مواجه بودند؛ از این رو ضرورت دارد تا مدیران و مسئولان شهری، در برنامه ریزی برای آینده شهر رشت، به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند و سیاست هایی در پیش بگیرند که کاهش اثرات و پیامدهای منفی این مسئله را به همراه داشته باشد.
بررسی قابلیت حضورپذیری و عوامل مؤثر بر تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری (نمونه موردی: بوستان ملت شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابلیت حضورپذیری، کلیدواژه اصلی در دستیابی به تعاملات اجتماعی و رمز موفقیت فضای شهری است. در این راستا، مطالعه حاضر تلاش دارد قابلیت حضورپذیری و تعاملات اجتماعی در فضای بوستان ملت شهر مشهد (به عنوان مهم ترین بوستان با عملکرد شهری)، را بررسی کند. مطالعه توصیفی-تحلیلی و متغیرهای تحقیق، شامل: موقعیت فضایی عناصر بوستان و میزان اقبال عمومی به آن ها در راستای تعامل افراد است. حجم نمونه با توجه به تعداد بازدیدکنندگان و نوع آزمون های آماری، 200 نفر تعیین شد. پس از مطالعات اسنادی و تدوین مدل مفهومی تحقیق، همه عناصر مستقر در بوستان (شامل920 موقعیت)، با استفاده از دستگاه GPS برداشت و در پایگاه اطلاعات مکانی ذخیره شد. به منظور تحلیل داده ها از سه دسته مدل های 1) آمار کلاسیک (جداول فراوانی و آزمون تی)، 2) چیدمان فضایی و معیارهای آن (ارتباط، انتخاب، هم پیوندی، طول و عمق) و 3) معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که از منظر قابلیت حضورپذیری، بوستان ملت، تنوع کارکردی را نشان می دهد. از سوی دیگر محاسبه معیارهای چیدمان فضایی حکایت از آن داشت که بخشی از فضای بوستان، در مسیر حرکت بازدیدکنندگان قرار نمی گیرد. همچنین نتایج نظرسنجی حاکی از عدم آشنایی افراد با موقعیت برخی عناصر مهم بود. یافته های مطالعه درخصوص الگوهای تعامل افراد نشان داد باوجود تمایل نسبتاً مناسب تعامل افراد با یکدیگر، این تعامل عمیق نبوده و تنها شامل گپ های کوتاه مدت است؛ همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان داد که در بین موقعیت های بوستان، مزار شهدا، کافی شاپ، تجهیزات ورزشی، دریاچه و فضای سبز بیشترین نقش را در بروز تعاملات اجتماعی نشان می دهند. استنباط از یافته های تحقیق بیانگر آن بود که سه موضوع تنوع کارکردی، موقعیت مکانی و ارزشمندی عناصر فضا می توانند به عنوان سرفصل های اصلی در تحقق تعاملات اجتماعی گسترده، در بستر فضای شهری مدنظر قرار گیرند.
تحلیل ساختاری عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری شهر مرزی سراوان با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای مرزی به عنوان نقاط مهم و استراتژیک برای هر کشور از اهمیت خاصی برخوردارند و همواره دولت ها برای بهبود شرایط زندگی و حفظ امنیت پایدار در آن ها در تلاش بوده اند. زیست پذیری یکی از جنبه های مهم و حیاتی شهرنشینی است که در ارتقای کیفیت زندگی، توسعه شهری و حفظ امنیت نقش بسزایی دارد؛ ازاین رو شناسایی عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری این گونه شهرها در زمان حال و به خصوص آینده همواره از موضوعات مهم برنامه ریزان شهری بوده است. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل ساختاری عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری شهر مرزی سراوان است که با بهره گیری از ادبیات نظری و روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی عوامل و پیشران های مؤثر در قالب پرسشنامه ماتریسی استخراج شده است. جامعه آماری این پژوهش 25 نفر از خبرگان و متخصصان شهری و دانشگاهی بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. درمجموع ۳۰ عامل و نیروی پیشران در 5 بُعد زیست پذیری طبقه بندی و امتیازدهی و سپس نتایج در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. در بین عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری، 11 عامل و پیشران کلیدی که بیشترین تأثیر را بر زیست پذیری شهر سراوان دارند، شناسایی شده اند که عبارت اند از: تأثیر تصمیمات سیاسی دولت، سرمایه گذاری های بخش خصوصی، اعتبارات دولتی، اشتغال، آموزش و تحصیل، روابط اجتماعی و برابری، زیرساخت های شهری، ارتباطات با همسایگان مرزی، محرومیت زدایی، تاب آوری در برابر بلایای انسان ساخت و استطاعت مالی. این عوامل و پیشران ها نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارند؛ بنابراین کنترل و برنامه ریزی زیست پذیری شهر سراوان در گرو تغییرات این عوامل و پیشران ها قرار دارد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه گردشگری با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: شهر شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری با توجه به اثرگذاری فراوان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی بر جوامع، یکی از مهم ترین عوامل توسعه همه جانبه در سطح جهان شناخته شده و می تواند نقش مهمی در توسعه پایدار داشته باشد. پایداری توسعه گردشگری نیازمند به کارگیری عوامل قابل اندازه گیری در هر یک از ابعاد توسعه پایدار است. شهر شوش یکی از مستعدترین مناطق گردشگری کشور در زمینه بناهای باارزش تاریخی و باستانی است؛ اما با وجود تمدنی غنی و مواهب طبیعی به دلیل مشخص نبودن هدف ها و سیاست های گردشگری منظم در قالب برنامه های اجرایی و سازمانی، از یک سیستم منظم آینده نگری گردشگری برخوردار نبوده و سهم متناسب با خود را در صنعت گردشگری کسب نکرده است. هدف پژوهش، شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه گردشگری شهر شوش با رویکرد آینده پژوهی و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر است. تحقیق حاضر براساس هدف، از نوع توسعه ای کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات روش کتابخانه ای و اسنادی و میدانی است. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از کارشناسان مرتبط با گردشگری و برنامه ریزی شهری و منطقه ای است که 56 متغیر در قالب شش بُعد (کلان و فرااستانی، اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی و اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی) با استفاده از روش دلفی و نظر خبرگان شناسایی شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ماتریس اثرات متقاطع (میک مک) استفاده شده است که درنهایت 13 عامل کلیدی: امنیت و آرامش گردشگری، بودجه دولتی در رابطه با گردشگری، اختصاص منابع مالی در بخش گردشگری، کارآفرینی، تقویت اقتصاد محلی، رقابت، دفاتر گردشگری، مؤسسات و آژانس های مسافرتی گردشگری، برگزاری جشنواره ها، وجود صنایع دستی، مشارکت شهروندان، ظرفیت تحمل محیط زیست، توسعه امکانات تفریحی و سرگرمی، مکان یابی مناسب مراکز تجاری بیشترین تأثیر را بر وضعیت توسعه گردشگری شهر شوش دارند.
بررسی بازآفرینی بافت فرسوده با تأکید بر شاخص های زیست پذیری شهری (نمونه موردی: شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های بسیاری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مواجه شده اند، درعین حال افزایش جمعیت به همراه نسبت روزافزون شهرنشینی پیامدهای زیان باری برای شهرها به ارمغان آورده است. سیاست بازآفرینی شهری، رویکرد جدیدی در روند سیر تحول نوسازی بافت های مسئله دار شهری است. رویکرد زیست پذیری شهری به موازات توسعه پایدار، به دنبال ایجاد محیط زیست پایدار در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مدیریتی، کالبدی و فرصت های برابر زندگی برای همه ساکنان شهرهاست؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی بازآفرینی بافت فرسوده با تأکید بر شاخص های زیست پذیری شهری انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. در پژوهش حاضر جامعه مورد نظر در بخشی از مطالعه و تحلیل در این پژوهش اهالی شهر مرودشت است. برای مشخص شدن حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است؛ بنابراین با توجه به جدول مورگان و نامحدودبودن حجم جامعه، افراد نمونه 384 نفر است و پرسشنامه ها براساس نمونه گیری به صورت غیرتصادفی دردسترس بین افراد جامعه توزیع شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد بازآفرینی و شاخص های زیست پذیری شهری است. روایی پرسشنامه ها از نظر محتوایی حاصل شده و پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ تعیین شده است. برای تجزیه وتحلیل داده از تحلیل عاملی و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس و اسمارت پی.ال.اس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین شاخص های اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، زیست محیطی و کالبدی و زیست پذیری بافت تاریخی رابطه وجود دارد.
تفاوت های شهر و روستا از نظر عوامل و شاخص های افزایش جذابیت مکان ها و مقاصد گردشگری (نمونه موردی: شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری نقش کلیدی در توسعه جوامع دارد. در عین حال توسعه گردشگری نیازمند توجه به عوامل و شاخص های موثر بر جذابیت مقاصد و مکان های گردشگری است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این مطالعه به بررسی تفاوت های شهر و روستا از نظر عوامل و شاخص های افزایش جذابیت مکان ها و مقاصد گردشگری پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی(کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری می باشد که با روش نمونه گیری هدفمند 50 نمونه انتخاب شد. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل لجستیک باینری(روش LM- نیوتن- مارکارد- رافسون)، و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که از میان عوامل پنجگانه، سه عامل تنوع فرصت های شغلی مرتبط با محصولات گردشگری، اصالت فرهنگی/دارایی های طبیعی و زیرساخت های گردشگری مهم ترین عوامل افزایش جذابیت جاذبه های گردشگری در شهرستان پلدختر می باشند. نتایج بررسی شاخص ها بر اساس مقاصد گردشگری نیز نشان داد که تفاوت قابل توجهی بین شاخص های جذابیت در مقاصد گردشگری شهری و روستایی وجود دارد. جذابیت مقاصد روستایی در درجه اول تحت تأثیر محصولات محلی/کشاورزی، سنت های محلی، صنایع دستی و دارایی های طبیعی می باشد. در حالی که مهارت های شغلی مرتبط با گردشگری، به کارگیری کارگران در شاخه های مختلف، خدمات اقامتی و جاذبه های فرهنگی/ تاریخی و باستانی، مهم ترین شاخص های جذابیت مقاصد گردشگری شهری هستند. از نتایج این پژوهش برای افزایش جذابیت جاذبه ها و مکان های گردشگری و توسعه گردشگری در مقاصد شهری و روستایی سایر مناطق ایران نیز می توان استفاده نمود.
تحلیلی بر وضعیت مهاجرت استان های کشور با تأکید بر ردپای اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت یکی از سه مؤلفه اصلی شکل دهنده رشد و پویایی جمعیت در هر کشوری است. مهاجرت جمعیت انسانی مناطق مبدأ و مقصد مهاجرت را دچار تغییرات فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی می کند. ردپای اکولوژیک یکی از ابزارهایی است که تلاش دارد فشار انسان بر محیط زیست را به صورت کمّی نشان دهد. در این رابطه یکی از مسائل مهمی که در تحلیل های مربوط به مهاجرت از نظر دور مانده است، وضعیت الگوی فضایی مهاجرت و الگوی فضایی ردپای اکولوژیک در کشور است؛ ازاین رو در تحقیق حاضر از روش اسنادی مبتنی بر تحلیل ثانویه داده ها برای تحلیل وضعیت این دو در رابطه با هم استفاده شده است. برای این منظور، داده های ثانویه مهاجرت های بین استانی مربوط به بازه 1390 تا 1395 و نیز داده های ثانویه ردپای اکولوژیک استان های کشور برای سال 1395 مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نمودار کوادرانت وضعیت دو متغیر نسبت به هم بررسی، نقشه سازی و تحلیل شد. برآیند کلی تحقیق حاضر در رابطه با وضعیت فضایی الگوی ردپای اکولوژیک و مهاجرپذیری، مهاجرفرستی و موازنه مهاجرتی استان ها نشان داد، عمده استان های مهاجرپذیر از ردپای اکولوژیک بالاتری نسبت به میانگین کشوری برخوردار هستند. درمقابل عمده استان های مهاجرفرست دارای ردپای اکولوژیک کمتری نسبت به میانگین کشوری هستند. درخصوص موازنه مهاجرتی نیز، عمده استان های دارای موازنه مثبت مهاجرتی ردپای اکولوژیک بالاتری دارند. درکل می توان گفت که جریان مثبت مهاجرت به سمت استان های با ردپای اکولوژیک بالاتر از میانگین کشوری است.