جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال سیزدهم تابستان 1402 شماره 47 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
توسعه بی رویه شهرها در سال های اخیر موجب عدم توجه به کیفیت محیط انسانی و طراحی برای جوامع انسانی شده که پیامد آن، رشد پراکنده شهری و شکل گیری محلات جدید در بسیاری از شهرهای جهان سوم است. پژوهش حاضر دارای ماهیتی توسعه ای-کاربردی و روش توصیفی-تحلیلی است و با هدف ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر کیفیت محیطی محلات نوبنیاد منظریه و برم پهنه شهر شهرکرد انجام شده است. در این پژوهش داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی در سطح خانوار جمع آوری شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران معادل 315 خانوار برآورد شد. با بهره گیری از روش های کمّی و آماری ازجمله رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزار SPSS، معادلات ساختاری در محیط نرم افزار LISREL و تحلیل چندمتغیره فازی در محیط GIS، به بررسی میزان کیفیت محیطی و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر در محلات مدنظر پرداخته شده است. 54 شاخص کیفیت محیط شهری در قالب 4 شاخص کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مورد بررسی قرار گرفته است. در نرم افزار LISREL شاخص های آشکار براساس درجه اهمیت و تأثیرگذاری، اولویت بندی و خلاصه سازی شدند و برای تهیه نقشه شاخص های مؤثر از مدل منطق فازی در قالب GIS استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که محله منظریه دارای کیفیت محیطی پایین و محله برم پهنه دارای کیفیت محیطی بالایی است؛ از لحاظ برخورداری از شاخص های کیفیت محیطی نیز به ترتیب اولویت در محله منظریه، شاخص های کالبدی-محیطی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی با 511/0، 456/0، 287/0 و 266/0 درصد و در محله برم پهنه به ترتیب اولویت، شاخص کالبدی-محیطی، اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی با 548/0، 306/0، 294/0 و 278/0 درصد بیشترین نقش را در کیفیت محیطی شهرکرد دارند که نشان گر مهم بودن بُعد کالبدی نسبت به بقیه ابعاد است.
تحلیل و ارزیابی کیفیت در فضاهای باز شهری برای گذران اوقات فراغت (نمونۀ موردی: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای باز شهری پتانسیل زیادی برای انواع فعالیت های شهری دارند و ازجمله عملکردهای مهم این فضاها موضوع گذران اوقات فراغت است که در دهه های اخیر با توجه به سرعت رشد شهرنشینی و انقلابی که در سبک زندگی شهروندان رخ داده، اهمیت بیشتری نیز یافته است. پرداختن به موضوع کیفیت در فضاهای باز شهری برای گذران اوقات فراغت و تحلیل و شناسایی مهم ترین نماگرهای مؤثر بر کیفیت این فضاها می تواند برای مدیران و برنامه ریزان شهری اهمیت ویژه ای داشته باشد؛ بنابراین معرفی فرایندی که بتواند تحلیل و ارزیابی مناسبی از فضاهای باز شهری و عوامل مؤثر بر کیفیت آن ها ارائه کند، اهمیت داشته و از اهداف این تحقیق است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمّی-کیفی و به صورت مطالعه موردی انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از مبانی نظری، اقدام به معرفی 45 نماگر کیفیت در فضاهای باز شهری (به عنوان چک لیست ارزیابی) شده و سپس با استفاده از تکنیک پیاده روی اکتشافی، نماگرهای مذکور در فضاهای باز منتخب شهر اراک مورد ارزیابی قرار گرفته و داده های لازم جمع آوری شده است. سپس با بهره گیری از مدل ساختاری اندازه گیری تحلیل عاملی، ضریب تأثیر هر نماگر به عنوان وزن معیارها احصا شده است و درادامه با استفاده از وزن هر نماگر و تکنیک TOPSIS، فضاهای باز مورد مطالعه، مقایسه و رتبه بندی شده اند. بدین ترتیب فرایندی کاربردی برای تحلیل و ارزیابی کیفیت در فضاهای باز شهری برای گذران اوقات فراغت معرفی شده است. براساس نتایج حاصل، مشخص شد نماگر های «وجود محوطه ها و امکانات بازی و هیجانات برای همه سنین» و «وجود و شرایط فضاهای دنج و خلوت و امکانات ایجاد آسایش اقلیمی» در ارتقای کیفیت فضاهای باز شهری برای گذران اوقات فراغت، از مؤثرترین نماگرها هستند. همچنین در فضاهای باز مورد مطالعه در شهر اراک، فضای «شهربازی لاله» و «پارک شهدای گمنام» به ترتیب رتبه های اول و دوم را برای گذران اوقات فراغت کسب کرده اند.
ارزیابی تطبیقی وضعیت پیاده مداری در محله های شهر سمنان (نمونه موردی: بافت تاریخی (محله پاچنار)، میانی (محله گلشهر) و جدید (محله مدیران))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای کهن که غالباً مبتنی بر الگوی پیاده بناشده اند، از سطح پیاده مداری مطلوبی برخوردار بودند؛ اما باگذشت زمان، خصوصاً پس از دوران پهلوی و با تمایل بیشتر به استفاده از اتومبیل، این مطلوبیت روبه زوال نهاد. در زمان حال نیز توسعه شهرها اتومبیل محور است، درحالی که شهر پیاده مدار با برنامه ریزی ساختار محیطی و کاربری زمین، شهروندان را به قدم زدن در شهر ترغیب می کند. بر این مبنا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه وضعیت پیاده مداری در محله های توسعه یافته شهری در دوره های مختلف زمانی و با ویژگی های متفاوتِ کالبدی، اجتماعی و اقتصادی، است. موردمطالعه پژوهش شهر سمنان انتخاب شده است که از سه ناحیه تشکیل شده و از هریک از نواحی، یک محله موردبررسی قرارگرفته است. رویکرد بکار رفته در پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از روش واک اسکور به منظور ارزیابی قابلیت پیاده مداری در این سه محله استفاده شده است. نتایج حاصل از به کارگیری روش واک اسکور در پژوهش نشان می دهد محله گلشهر در ناحیه دو به سبب تعدد و تنوع فعالیت ها و قرارگیری در فاصله قابل دسترس برای ساکنان، پیاده مدارترین محله در میان این سه گزینه می باشد. پس از گلشهر، محله پاچنار، در ناحیه یک، با دارا بودن بافت تاریخی و غالباً فاقد برنامه ریزی، مطلوب ترین وضعیت را دارا است و درنهایت محله مدیران، در ناحیه سه، با ساختاری غالباً مسکونی، کمترین حد از تنوع کاربری ها، پیاده روهای کم عرض، یک شکلی فضای محله و نبود عناصر هویت بخش در اولویت نهایی به لحاظ وضعیت پیاده مداری قرارگرفته است. از سوی دیگر با توجه به نتایج حاصل از پژوهش و بررسی های میدانی می توان پیشنهاد هایی چون، بهبود وضعیت سیستم روشنایی، ارتقاء امنیت، ایجاد سبزینگی در حاشیه معابر و افزایش کیفیت بصری مسیرها، روسازی و بهبود وضعیت پیاده روها، رعایت مقیاس انسانی در ساخت وسازها، افزایش اختلاط کاربری ها، بهبود کیفیت مبلمان شهری و خوانایی محیط (قابلیت شناسایی مسیرها) و درنهایت به کارگیری نماهای جذاب و متنوع در ساختمان ها را به منظور بهبود وضعیت پیاده مداری در هر یک از محله ها ارائه نمود.
بازآفرینی شهری با رویکرد بهبود نقاط کسب وکار (نمونۀ موردی: محلۀ راسته کوچۀ تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول زمان بسیاری از شهرها به دلایل مختلف ایجاد و پس از مدتی متروک شده اند. امروزه این نتیجه دریافت شده است که تنها عامل کالبدی نمی تواند برای حل این مشکل مؤثر باشد و عوامل دیگری ازجمله عوامل اقتصادی نیز در این رابطه اثرگذار است. بازآفرینی شهری ازجمله مهم ترین اقدامات مؤثر در این زمینه است که با مباحث گسترده ای همچون اقتصاد رقابتی و کیفیت زندگی سروکار دارد. محله راسته کوچه از محلات قدیمی و مرکزی شهر تبریز است که با مسائل و مشکلات اقتصادی، کالبدی و اجتماعیِ متعدد دست به گریبان است. در این مطالعه، براساس رویکرد بهبود نقاط کسب وکار از ابزارهای طراحی شهری ازجمله ارزیابی نقشه های وضع موجود و روش ارگون به منظور بازآفرینی شهری در این محله استفاده شد. با کمک این ابزارها، روش اجرای این رویکرد در محله راسته کوچه نشان داده و درنهایت پروژه های عام و خاصی برای محله در نظر گرفته شد. پروژه های عام همانند تغییر عرض معابر، نورپردازی، ساماندهی سیما و منظر، تغییر کف سازی و پروژه های خاص همانند توسعه مراکز محله، نمایشگاه گل و گیاه و ساماندهی رود-دره مهران رود برای محله در نظر گرفته شد؛ بنابراین به نظر می رسد که با اجرای عملیاتی رویکرد مورد استفاده در این مطالعه مزایای متعددی ازجمله ایجاد بنگاه های اقتصادی متناسب با مقیاس محله و ساماندهی معابر محله به دست خواهد آمد که در صورت وجود چرخه اقتصادی و در پی آن افزایش جمعیت نیز تمایل به سایر تغییرات مثبت در محله افزایش می یابد.
نقش برنامه ریزی کاربری زمین در راستای کاهش مصرف انرژی (نمونۀ موردی: محلۀ سرافرازان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران براساس آمار و اطلاعات دردسترس، در رتبه اول شدت مصرف انرژی جهان قرار دارد. در این بین، شهرها مصرف کننده های اصلی انرژی (حدود دوسوم) به شمار می آیند که شهر مشهد نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. به تبع این مسئله، طی سال های اخیر برنامه ریزی در راستای ایجاد شهرهایی که ازنظر مصرف انرژی بهینه باشند، یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزی شهری محسوب شده است؛ در این میان به نظر می رسد، برنامه ریزی کاربری زمین در سطح محلات شهری و ازجمله محله پرجمعیت سرافرازان شهر مشهد می تواند ازطریق تأثیرگذاری بر ابعاد مختلف فرم و ساختار شهر، الگوهای ساختمان، تراکم و حمل و نقل به بهینه سازی مصرف انرژی کمک کند. بدین ترتیب، این پژوهش باهدف وارسی نقش و تأثیر برنامه ریزی کاربری زمین در راستای کاهش مصرف انرژی در سطح محله سرافرازان شهر مشهد انجام پذیرفته است؛ بنابراین این پژوهش در گام اول در پرتو پیمایش کالبدی و اجتماعی (پرسشگری از ساکنان محله) به وضعیت سنجی کاربری زمین محله سرافرازان شهر مشهد از منظر کارایی انرژی اقدام و در گام بعدی مبتنی بر پرسشگری از متخصصان و نخبگان مرتبط با موضوع این پژوهش و آشنا به موردپژوهی به تبیین میزان نقش و تأثیر برنامه ریزی کاربری زمین در راستای کاهش مصرف انرژی در سطح محله سرافرازان شهر مشهد پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بین مقوله های اثرگذار کاربری زمین ازجمله فرم و ساختار محلی، حمل و نقل و بخش ساختمان و کاهش مصرف انرژی در سطح محله سرافرازان رابطه ای معنادار، مستقیم و قوی وجود دارد و مقوله های اثرگذار کاربری زمین به طور معنی داری کاهش مصرف انرژی در سطح این محله را تبیین می کند. با وجود این، هرچند کاربری زمین محله سرافرازان در بخش ساختمان تا حدودی در راستای کارایی انرژی حرکت می کند، در دو بخش فرم و ساختار محلی و حمل و نقل اصولاً کاربری زمین این محله در راستای کاهش مصرف انرژی نقش کمتری را ایفا می کند.
تحلیل پیامدهای خزش شهری و الحاق روستاها به شهر(نمونۀ موردی: روستاهای پیراشهری کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، خزش شهرها و توسعه فیزیکیِ بدون برنامه شهرها، پیامدهای مثبت و منفی متعددی را بر سکونتگاه های پیراشهری تحمیل کرده است. در همین رابطه، پژوهش حاضر با هدف تحلیل پیامدهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و کالبدی-فضایی خزش شهری و الحاق روستاها به شهر در سکونتگاه های روستایی پیرامون شهر کرمان است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، در زمره تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل خانوارهای ساکن در سکونتگاه های روستایی پیرامون شهر کرمان است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 372 خانوار به دست آمد و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از آمون های تی تک نمونه ای، فریدمن و تکنیک ماباک در محیط نرم افزارهای SPSS و Excel تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد که پیامدهای منفی اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و کالبدی-فضایی خزش و الحاق روستاها به شهر در منطقه مورد مطالعه با میانگین 67/3 از پیامدهای مثبت با میانگین 26/3 بیشتر است. نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که از میان پیامد های مثبت، شاخص آگاهی های محیطی با میانگین رتبه ای 30/12 و شاخص بهبود زیرساخت ها با میانگین رتبه ای 08/10، رتبه بالاتری نسبت به سایر شاخص ها دارند. همچنین از میان پیامدهای منفی نیز شاخص آلودگی های محیطی با میانگین رتبه ای 8/5، تغییر کاربری اراضی با میانگین رتبه ای 54/5 و تعارضات فرهنگی با میانگین رتبه ای 38/5، رتبه بالاتری نسبت به سایر شاخص ها دارند. به طورکلی نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد روستاهای پیرامونی شهر کرمان تحت تأثیر خزش شهری و الحاق روستاها به شهر کرمان قرار گرفته اند. درنهایت نتایج مدل ماباک نیز نشان می دهد که در میان روستاهای پیرامون شهر کرمان، روستای قائم آباد با مقدار Si 221/0 رتبه اول و روستای سعادت آباد با مقدار Si 103/0 در رتبه ششم قرار گرفته اند.
تحلیل عوامل تأثیرگذار در طراحی عناصر فضاهای شهری دوستدار کودک با بهره گیری از نقاشی کودکان (نمونۀ موردی: پارک ها و زمین های بازی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا سال 2025، 60 درصد از کودکان در شهرها زندگی خواهند کرد و این گروه برای رشد سالم و تحرک کافی، نیازمند محیطی سالم و ایمن هستند؛ اما مشکل این است که در اغلب شهرهای ایران چنین شرایطی فراهم نشده است. در این بررسی با روش پیمایشی مقطعی و بهره گیری از نقاشی، فضاهای سبز و بازی کودکان در مشهد، مورد ارزیابی قرارگرفت. به این منظور، نمونه ای به حجم 120 نفر از کودکان انتخاب شدند که بین 6 تا 15 سال سن داشتند. از کودکان درخواست شد عناصر مورد نیاز در پارک ها و زمین های بازی را در نقاشی خود ترسیم کنند. نقاشی های ترسیم شده، به روش تحلیل محتوا و مطابق پنج بُعد اساسی فیزیکی، ادراکی، شناختی، عاطفی و اجتماعی که براساس مصاحبه اکتشافی با 30 نفر از کارشناسان بومی سازی شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بُعد فیزیکی در بین سایر ابعاد، جایگاه مهم تری را به خود اختصاص می دهد. علاوه بر آن، رشد کودکان به صورت مرحله ای اتفاق می افتد و ترجیحات آن ها با توجه به مرحله رشد، کاملاً متفاوت است. مطابق با یافته های این مطالعه، تا 9 سالگی کودکان به عناصر ادراکی توجه داشته و در 9 سالگی، به توسعه مهارت های شناختی تأکید دارند و در 13 سالگی و بیشتر، ابعاد عاطفی و اجتماعی، جایگاه بالاتری را به خود اختصاص می دهند. براین اساس، در صورت وجود این المان ها در پارک های شهری، هم سلامت و آمادگی جسمانی کودکان تأمین خواهد شد و هم با حضور بیشتر کودکان در فضاهای شهری، سرزندگی، امنیت و اقبال بزرگسالان به این فضاها بیشتر خواهد شد.
سازمندی باغشهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر مفهوم هویت مکانی با سکونت انسان در جغرافیا شناختی مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم با معناداری زمین که بینش انسان در برخورد با هویت مکانی و آغازگاه پیدایش زیست جمعی است، مطالعه می شود. معناداری زمین، به معانی انسان از هویت مکانی، معنا و مفهوم بخشیده و آن را در نوع سازمندی اجتماعی تجلی می دهد. این پژوهش هویت گسلی سازمندی باغشهر قزوین را با روش پدیدارشناسی و در چارچوب مکتب اصفهان مورد مطالعه قرار داده است. باغستان های پیرامون سازمندی باغشهر قزوین یک سیل بند هوشمندانه و زیرکانه در مقابل سیلاب ها است. در سازمندی باغشهر قزوین چندین سامانه رمززیست، پایداری و ماندگاری آن را تا امروز حفظ کرده اند. نتایج این مطالعه در سه گزاره مطرح شده است: 1. برخی از شهرهای نگاره سرزمینی ایران هویت گسلی دارند مانند سازمندی باغشهر قزوین، 2. مردم سازمندی باغشهر قزوین با معناداری زمین که شناختی از هویت مکانی است، در تقسیم میزان آب سیلابی در طومارها و سندهای تقسیم آب و چیدمان فضایی کشتزارها و با غستان ها، این سازمندی را 1000 سال پایدار نگه داشته اند، 3. بقای هر پدیده جغرافیایی مانند سازمندی باغشهر قزوین حاصل پایداری سامانه رمززیست ها و سازوکارهای آن ها در طی دوره هزار ساله است.