۱.
کلید واژه ها:
خراسان رشتخوار محوطه جیزد سفال
شهر اسلامی جیزد، با وسعتی حدود 5/45 هکتار، در 12 کیلومتری شهر رشتخوار قرار دارد. با توجه به منابع و متون دوره اسلامی، این شهر که در قرون 5-8 هجری دارای اهمیت بسیار بوده، سرانجام درنتیجه زلزله متروک شده است. اطلاعات پیرامون این شهر بسیار محدود است؛ لذا با توجه به اهمیت این محوطه در قرون میانی اسلامی، شهر جیزد در تابستان 1400 مورد بررسی روشمند قرار گرفت. هدف از این پژوهش، معرفی و دسته بندی سفال های به دست آمده از این محوطه است. این پژوهش درصدد است به این پرسش ها پاسخ دهد که کدام یک از انواع سفال های اسلامی در شهر جیزد قابل شناسایی است؟ یافته های سفالی موردمطالعه در کدام بازه زمانی تاریخ گذاری می شوند؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و بر اساس یافته های حاصل از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. نتایج پژوهش فوق نشان داد که یافته های سفالی این محوطه، در دو گروه اصلی بدون لعاب و لعاب دار قرار می گیرند و بر اساس مطالعات مقایسه ای سفال های محوطه، سابقه سکونت در محوطه به قرن 4 هجری برمی گردد و با توجه به وجود سفال های گونه سلادون، بدل سلادون و چند قطعه مشکوک به سفال کوباچه نوع آبی نیلی، به نظر می رسد که محوطه تا حدود قرن 9-10 هجری به صورت محدود مسکونی بوده است.
۲.
کلید واژه ها:
تبریز صفویان عثمانی ها تعلیقی زاده تبریزیه
اوز دمیر زاده عثمان پاشا، وزیر اعظم چرکسی الاصل و فرمانده کل عساکر عثمانی در سال 993ق به دستور سلطان مراد سوم عثمانی با سپاهی انبوه به تبریز حمله کرد. او به دلیل بی کفایتی و نقصان جسمی شاه صفوی و تفرقه و تشتت سران طوایف قزلباش و برتری کامل قوای عثمانی بر سپاه صفوی، توانست به وجهی نسبتاً آسان بر تبریز مسلط شود. بدین ترتیب تبریز، مهم ترین شهر ایران آن روز برای مدتی قریب به دو دهه تحت تسلط عثمانی ها قرار گرفت. واقعه شکست صفویان و تسخیر تبریز در منابع متعدد عثمانی باافتخار درج گردیده و در آثار بسیاری از مورخان آن دیار، چه متقدمین و چه متأخرین، انعکاس یافته است. ازجمله این آثار یکی هم مرادنامه یا تبریزیه از تعلیقی زاده محمد صبحی است. نویسنده این اثر خود در حمله به تبریز حضور داشته و برخی وقایع این لشکرکشی را ثبت کرده است. این مقاله از طریق بررسی آنچه در این اثر آمده، به پژوهش در احوال مردم تبریز به عنوان شهری سقوط کرده که مورد غارت و کشتار واقع شده، پرداخته است. رویدادهای نوشته شده در تبریزیه بخشی از تاریخ اجتماعی ناگفته مردم تبریز در مقطع زمانی فوق است. این تحقیق مبتنی بر شیوه توصیفی تحلیلی است و به روش کتابخانه ای با تکیه بر منابع صفوی عثمانی و نیز برخی آثار جدید فراهم آمده که نتیجه آن روشن شدن برخی از زوایای مکتوم اعمال عثمانی ها در تبریز بعد از تسخیر آن و نیز شناخت دقیق تر فضای شهری تبریز و اخلاق و آداب ساکنان آن است.
۳.
کلید واژه ها:
سیره شناسی سیره اهل بیت (ع) رهیافت های سیره پژوهی رویکرد فقهی رویکرد حدیثی رویکرد تاریخی
شناخت رویکردهای مختلف سیره پژوهی امکان دسته بندی دیدگاه های مطرح و مقایسه آن ها را فراهم می آورد و زمینه رویارویی منطقی با پرسش ها و چالش های فرا روی را ممکن می سازد. این مقاله درصدد است به روش توصیفی_تحلیلی و بر پایه مطالعات شیعی، سیر تاریخی رویکردهای سیره پژوهی را بررسی کند. نتیجه حاصل از این تحقیق نشان می دهد که سه رویکرد مهم در این تحقیقات غلبه دارد: نخست، رویکرد فقهی است که به سیره به عنوان منبع استنباط حکم شرعی می نگرد؛ دوم، رویکرد حدیثی است که از سیره به عنوان اسوه و الگوی زندگی بهره می گیرد و سوم، رویکرد تاریخی است که سیره را به عنوان گزارشی از واقعه تاریخی می شناسد.
۴.
کلید واژه ها:
نسخه خطی کتابخانه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی فرهیختگان کُرد علمای کُرد
کتابخانه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در شهر تهران واقع شده است. این کتابخانه دارای 192 جلد نسخه خطی است، از این تعداد 141 جلد آن به زبان فارسی و 51 جلد آن به زبان عربی است. در این پژوهش تلاش گردیده است نسخه های مرتبط با فرهیختگان کُرد در این کتابخانه موردبررسی قرار گیرد. عدم آشنایی فهرست نگاران با مشاهیر و جغرافیای کردستان سبب گردیده که در معرفی نسخه های خطی فرهیختگان کُرد در این کتابخانه دقت لازم صورت نگیرد، لذا انجام چنین پژوهشی به منظور معرفی بیشتر نسخه های خطی این کتابخانه و اصلاح موارد لازم، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. اگرچه فقط یک نسخه خطی در این کتابخانه به زبان کُردی است، اما نزدیک به 38 نسخه خطی این کتابخانه از آنِ فرهیختگان کُرد است. نسخه های علمای کُرد در موضوع های مختلفی ازجمله دینی، فلسفی، کلام، منطق، تاریخ، علوم عربی، شعر و لطایف نگارش یافته است.
۵.
کلید واژه ها:
صوراسرافیل تمثیل رستگاری انقلاب مشروطه والتربنیامین
روزنامه صوراسرافیل چه در عنوان و چه در محتوا، روزنامه عصرِ انقلاب بود. این روزنامه با زبانی تمثیلی و نزدیک به حکمتِ عامیانه، همان گونه که از ناماش پیداست، پیام آور عصرِ تازه ای شد. عصر مشروطه به تعبیرِ رسایِ «ناظم الاسلامِ کرمانی»، "عصر بیداری ایرانیان" از خواب غفلتِ چندین ساله بود. در انقلابِ مشروطه نگاه تمثیلی به زبان و زمان، دو عنصر اصلی این گسست بودند. در ساحتِ زمانی گویی فهمِ نظامِ عمودی سامانه جهانِ (نظمِ نمادین) گذشته به هم می ریخت و پادشاه در کانون و نقطه مرکزی آن مورد شک و تردید قرار می گرفت. در ساختِ زبانی هم خوانشِ تمثیلی از جهان در تقابل با فهم نمادینِ آن قرار داشت. نگاه تمثیلی بنیامین به تاریخ، نظریه زبانی و زمانی او در کنارِ استعاره بیداری و رویابینی اش، به کار تحلیل و تفسیرِ رخدادِ انقلابی مشروطه می آید. این مقاله بنا دارد با بهره از نظریه تمثیلیِ بنیامین درباره تاریخ و قصه و حکایت، برخی نوشته های روزنامه صوراسرافیل را از منظر خوانشِ تمثیلی رهایی بخش بررسی کند.
۶.
در مورد تاریخ اصفهان دوره صفوی، آثار مکتوب و تصویری متعددی وجود دارد، اما همه این منابع از اعتبار برخوردار نیستند. برخی از این منابع یا از اصالت برخوردار نبوده یا به صورت تحریف شده به معرفی آثار این دوران پرداخته اند. عدم توجه به اصالت برخی از این منابع، موجب خدشه دار شدن پژوهش هایی شده است که از منابع غیر اصیل استفاده کرده اند. بنابراین جهت ارزیابی اصالت منابع مورداستفاده در پژوهش های علمی ضرورت دارد، پژوهشگر در جستجوی دستیابی به حقایقی باشد که عموماً به شکلی سازمان یافته جمع آوری می شوند تا به این واسطه پاسخگوی سؤال ها و فرضیه های اصلی پژوهش گردند. مسئولیت پژوهشگر درک تفاوت بین واقعیت، عقیده و همچنین تخیل است و دستیابی به این موارد، نیاز به منابعی معتبر دارد؛ لذا پژوهشگر قبل از استفاده از منابع، می بایست از اعتبار آن ها اطمینان حاصل کند. در این نوشتار تلاش شده تا با بررسی کتاب سفرنامه اصفهان ،[1] منسوب به میرزا غلامحسین افضل الملک (1241- 1308ش) از نویسندگان دوره قاجار، اصالت آن موردنقد و واکاوی قرار گیرد و در این راستا، نسخه خطی و همچنین کتاب انتشار یافته[2] آن بررسی شده است. میرزا غلامحسین در سال های پایانی حکومت ناصرالدین شاه (حک: 1275-1226ش) به عنوان مترجم وارد دستگاه حکومتی شد. وی پس از طی مراحل مختلف و پس از قتل ناصرالدین شاه در سال 1274ش، به دربار مظفرالدین شاه (حک: 1285-1275ش) راه یافته[3] و به عنوان مورخ رسمی انتخاب شد و لقب افضل الملک را دریافت کرد.[4] مطالعه حاضر با رویکرد انتقادی و استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.