مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تبین مفهومی و محتوایی جنگ های نوین ازجمله جنگ سایبری، جنگ شناختی، جنگ اطلاعاتی و جنگ ترکیبی است. در این راستا سؤال اصلی مقاله این است که در مفهوم شناسی جنگ های نوین، چه عناصر مشترکی وجود دارد؟ در پاسخ به سؤال فوق این فرضیه مورد سنجش قرار می گیرد که فناوری مهم ترین عنصر مشترک در تمامی جنگ های نوین محسوب می شود. به تعبیری دیگر، درنهایت آنچه باعث شده جنگ های نوینی چون جنگ سایبری، جنگ شناختی و جنگ ترکیبی شکل بگیرد و یا باعث تحول جنگ های کلاسیک ازجمله جنگ اطلاعاتی به ابعاد جدیدی شده است، بحث انقلاب در عرصه فناوری و به ویژه انقلاب سایبری است. در این راستا سطح آمادگی جهت مقابله با چنین جنگ هایی، بستگی فراوانی به سطح دانش و فناوری هر کشوری دارد. با توجه به این امر، مقاله حاضر قصد دارد چهار حوزه جدید جنگ شامل حوزه سایبری، شناختی، اطلاعاتی و ترکیبی را موردبحث و بررسی قرار دهد و ضمن واکاوی مفهومی و محتوایی، نقش برجسته فناوری در ابعاد مختلف آن ها را مورد توجه قرار دهد. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه روش کتابخانه ای و اینترنتی است.
حقوق کارگران مهاجر در اتحادیه اروپا و کنوانسیون ملل متحد درباره کارگران مهاجر
حوزه های تخصصی:
کارگران مهاجر جایگاه نامشخصی را در نظام های حقوقی دولت-ملت ها اشغال کرده اند. حتی زمانی که این کارگران به طور قانونی مهاجرت می کنند، از حقوقی محدودتر از حقوق شهروندان برخوردار هستند. جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد کارگران مهاجر و رویکرد اتحادیه اروپا پرداخته است تا چگونگی تأثیر آنها را بر مرز بین نظام های حقوقی ملی در این رابطه را روشن سازد. مقاله توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانه ای استفاده شده است. در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری و تمامی موازین اخلاقی رعایت شده است. از جمله نتایج تحقیق اینکه کارگران مهاجر از برخی حقوق برخوردار هستند؛ کنوانسیون ملل متحد درباره حقوق کارگران مهاجر بیشتر ناظر بر حققو بشر است تا حقوق شهروندی کارگران. حقوق سلبی با تمرکز بر محافظت از آسیب هایی مشخص. در عین حال حمایت نسبت به شهروندی رسمی در سطح بالاتری از حمایت از حقوق کارگر مهاجر قرار دارد.
ژانوس مدرنیته و بازنمایی آن در رفتارشناسی سیاسی داعش
حوزه های تخصصی:
مدرنیته به عنوان یکی از پدیده های بنیادین و تاثیرگذار در دنیای معاصر و به ویژه در فضای سیاست، اساسا دارای پیامدهایی متفاوت و دوگانه است، که می توان از با عنوان چهره "ژانوسی" مدرنیته یادکرد. مدرنیته از یک سو دارای وجهی توسعه بخش و از سویی دیگر دارای وجهی تاریک و گونه ای از توتالیتاریانسم می باشد. بدین ترتیب محوریت مقاله حاضر اساسا بررسی این چهره ژانوسی مدرنیته و بازنمایی آن در رفتارشناسی یکی از جریانات رادیکال اسلامی در منطقه خاورمیانه یعنی داعش است. بنابراین سوال اصلی مقاله آن است که چهره ژانوسی مدرنیته چه تاثیرات و پیامدهایی بر رفتارهای سیاسی داعش داشته است؟ و آیا اساسا می توان پارادوکس یا چالش میان سنت و مدرنیسم در رفتارشناسی سیاسی داعش را بازتابی از چهره ژانوسی مدرنیته دانست؟ چارچوب نظری مقاله، مبتنی بر نظریه های مدرنیستی و رهیافت های انتقادی آن است. برای نگارش مقاله و گردآوری داده ها از منایع کتابخانه ای و روش توصیفی -تحلیلی استفاده شده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که رفتارهای پارادوکسییکال داعش، محصول دوگانگی یا چهره ژانوسی مدرنیته بوده و تعامل مدرنیته با داعش، کشاکشی از سنت و تجدد را در عملکرد آن ایجاد کرده است.
تقابل هویتی و ایدئولوژیکی عربستان سعودی و ایران در مطالعه یمن
حوزه های تخصصی:
عربستان و ایران ، از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در منطقه ی خاورمیانه شناخته می شوند . اما در طی سال های گذشته روابط میان این دو کشور بسیار پیچیده و ابعاد نوینی به خود گرفته است . در این میان ، یکی از موضوعاتی که در سال های گذشته روابط میان این دو کشور را تیره و تار ساخته است ، تحولات درونی یمن می باشد . بنابراین ، هدف نوشتار حاضر ، تقابل هویتی و ایدئولوژیکی عربستان سعودی و ایران در مطالعه یمن می باشد. نویسنده بدنبال پاسخ به این پرسش اساسی بوده است که عربستان و ایران چگونه در تحولات یمن نقش ایفا کرده اند ؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال مطرح می شود این است که عربستان و ایران از طریق عوامل هویتی ، در تحولات یمن نقش ایفا کرده اند که این امر منجر به چالش بین دو کشور شده است . با توجه به هویت سنی و وهابی عربستان و نگرانی این کشور از گسترش تشیع و تقویت نفوذ ایران در منطقه ی خلیج فارس و در نهایت کل خاورمیانه ، می توان تقابل عربستان و ایران در یمن را بر اساس رویکرد سازه انگاری تبیین کرد
راهبرد جامعه شناختی در تحقق مشارکت اجتماعی زنان در استان گلستان
حوزه های تخصصی:
امروزه فرآیند توسعه و بالاخص توسعه پایدار مهم ترین دغدغه و نگرانی مسئولان اکثر کشورها به خصوص کشورهای درحال توسعه قلمداد می گردد و بیش ازهمیشه باور بر این است که باید مردم را ورای قومیت، نژاد، مذهب و جنسیت، مهم ترین سرمایه هرکشورو ذی نفعان وعاملان حقیقی توسعه درنظرگرفت.این امر به نوبه خود مستلزم به کارگیری استعدادها وتوانمندی های انسانی ازیک سوو مشارکت فعالانه و مستمر افراد جامعه در مراحل مختلف توسعه، از سوی دیگر است.از این منظر واژه مشارکت با طرح مقوله توسعه از دهه 1940 میلادی مطرح و ازاواخر دهه 1950 میلادی به منزله مفهومی مهم در مباحث توسعه اقتصادی دنبال شده و بالاخره در دهه 1970 میلادی با شکل گیری واژه توسعه پایدارمفهوم وسیعی به خود گرفت، به طوری که مشارکت را وسیله توسعه به شمار آوردند. حال باید دید میزان مشارکت زنان در کشور ایران به چه چیزهایی بستگی دارد؟ ایا راهکارهایی برای بهبود افزایش ان وجود دارد ؟ مطابق سرشماری سال 1395در ایران زنان به منزله نیمی از جمعیت، فقط 19/17 درصد از شاغلان محسوب می شوند و هم چنان منبع بکر توسعه تلقی می شوند.
واکاوی مفهوم «خشونت» در نظریه های نوسازی و توسعه بر پایه روش شالوده شکنی ژاک دریدا
حوزه های تخصصی:
خشونت از اموری است که همواره در عالم واقع رخ می دهد و اشکال و گونه های متعددی دارد. این پدیده صرفا به خشونت آشکار یا خشونت فیزیکی و بدنی محدود نمی شود بلکه گونه های پنهانی نیز دارد که اساسا در زبان وکلام نهفته است. برای نمونه، تفکر و ذهنیت نوسازی و توسعه در نظر نخست حقیقتی مطلوب را بازمی نماید، با این حال در عالم اندیشه و تفکیک های حاصل از آن می توان رگه هایی از خشونت زبانی یا انتزاعی را در آن کشف کرد. از این منظر نوشتار پیش رو با بهره گیری از روش شالوده شکنی ژاک دریدا درپی واکاوی و فهم بنیان و منشاء خشونت در نظریات نوسازی و توسعه غربی است. دریدا با روش واسازی یا شالوده شکنی در پی بررسی دوگانگی ها و تقابل های نهفته در زبان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به دترمینیسم هستی شناختی، معرفت شناسی و روش شناختی نظریات نوسازی و توسعه و همچنین تمایزها و تقابل های معنایی نهفته در مفاهیم ابداعی آنها مانند عقلانی/غیرعقلانی، سنت/مدرنیته، توسعه یافته/عقب مانده، وحشی/متمدن، بافرهنگ/بی فرهنگ، شهری/روستایی، فقیر/ متمول و ... این نظریات حامل خشونت انتزاعی و بنیادی یا همان خشونت اولیه دریدایی هستند که ظرفیت و قابلیت آن را دارند که در عمل به خشونت ثانوی یا همان خشونت عینی بدل گردند.
جنبه های روانی تحریم، ریسک بازارها و مقاوم سازی اقتصاد
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر برمدیریت وکنترل تحریم ها ومقاوم سازی اقتصاد دربرابرآن، مدیریت آثار روانی آن است. به طوری طبیعی تحریم ها آثار روانی متعددی ایجاد می کند که ازجمله آن ایجاد نوسان در بازارهای حیاتی اقتصاد است و در نتیجه مواجهه صحیح با آن نقش زیادی در مدیریت نوسانات بازارها دارد. این مقاله، به تجزیه وتحلیل تأثیر متقابل جنبه های روانی تحریم ها وریسک بازار ارز، مسکن وبورس با استفاده از الگوی خود رگرسیونی (VAR) و داده های ماهانه سال 1385 تا1399 می پردازد و باتحلیل نتایج به دست آمده راهکار هایی را برای مقاوم سازی اقتصاد پیشنهاد می کند. نتایج این الگو نشان ازوجود رابطه متقابل بین اثرروانی تحریم وریسک بازار در کوتاه مدت و بلندمدت دارد. اثر روانی تحریم ها ریسک بازار ارز و بورس را افزایش و ریسک نوسانات بازار مسکن را کاهش می دهد و در مقابل افزایش ریسک نوسانات بازارها ارز و بورس منجر به افزایش اثر روانی تحریم ها در جامعه می شود. به عبارتی دیگر ادراک عمومی غالب و تصور ذهنی ایجادشده در جامعه، اثرگذاری تحریم ها را بیشتر نشان می کند و این کمک شایانی به تحریم کنندگان برای افزایش فشار می کنند. در نتیجه پیشنهاد می شود از طریق کوچک سازی جنبه های روانی تحریم، بی اهمیت نشان دادن آن ها و بیان و اجرای راهکارهای دور زدن تحریم تا حد زیادی فشار های ناشی از نوسانات بازاررا کنترل کرد
تغییر رویکرد از ژئوپلیتیک به ژئواکونومی در منطقه غرب آسیا و راهبردهای جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
قلمروهای ژئواستراتژیک قبل از دو جنگ جهانی براساس اهداف نظامی ترسیم می گردید در نتیجه مناطق ژئوپلیتیک نیز می بایست توجیه کننده و در بردارنده اهداف و برنامه های نظامی می بودند و به همین علت به محض احساس کوچک ترین تغییر و تحول در ساختار نظام ژئوپلیتیکی هر کشور ایجاد درگیری نظامی و توسل به زور گریزناپذیر بود. به مرور زمان و پس از فروپاشی بلوک شرق و بوجود آمدن تغییرات و تحولات جدید در مقوله امنیت و مباحث استراتژیک و غلبه اهداف اقتصادی سیاسی بر موضوعات صرفاً سیاسی ساختارهای نظام های ژئوپلیتیکی به سمت تبدیل شدن به ژئواکونومی در حال حرکت می باشند از این رو قلمروهای ژئواستراتژیک حتی فرسنگ ها دورتر از مرزهای سرزمینی باید توجیهی اقتصادی- نظامی داشته باشد. این چرخش قابل ملاحظه ای است که ما امروزه شاهد تغییر در استراتژی های گوناگون قدرت ها به ویژه ایالات متحده آمریکا هستیم و روی همین اصل برای اولین بار دراواخر قرن دهه 90 میلادی واژه ژئواکونومی مطرح شد که برخی به اشتباه آن را جایگزین ژئوپلیتیک می دانند و گروهی هم به اشتباه فکر می کنند که دوران ژئوپلیتیک به سر آمده و دوران ژئواکونومیک مطرح است. در حالی که این یک اشتباه در تعبیر مفاهیم است زیرا واژه ژئواکونومی در واقع تغییر نام و هدف ژئواستراتژی است. به تعبیر صحیح تر در مفهوم ژئواکونومی، اهداف با دخل تصرف در استراتژی های اقتصادی، با بهره گیری از بستر ژئوپلیتیک به اهداف استراتژیک تغییر شکل داده اند.
نقش استراتژی های مدیریت فضای مجازی در رویکرد مشارکت سیاسی با شهروندان
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارائه استراتژی مناسب برای مدیریت فضای مجازی با رویکرد مشارکت سیاسی با استفاده از تکنیک SWOT انجام شده است. روش تحقیقی توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان شهر تبریز در سال 1400 بودند، که تعداد آنها نامحدود و نامشخص بود که براساس فرمول کوکران 384 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعاتِ شامل یک پرسشنامه محقق ساخته 51 سوالی محقق ساخته برای سنجش استراتژی های استخراج شده و پرسشنامه استاندارد مشارکت سیاسی فرج زاده (1393) بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده های کمّی از آمارهای توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد استراتژی محافظه کارانه و استراتژی تدافعی در مدیریت فضای مجازی تاثیر معکوس بر مشارکت سیاسی شهروندان دارد و استراتژی تهاجمی و استراتژی رقابتی در مدیریت فضای تاثیر مثبت بر مشارکت سیاسی شهروندان دارند، و میزان مشارکت سیاسی 3/8 درصد شهروندان خیلی کم، 4/17 درصد کم، 3/38 درصد متوسط، 4/21 درصد زیاد و 8/14 درصد خیلی زیاد بوده است. به طور کلی مشارکت سیاسی شهروندان در حد متوسط می باشد.