مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف طراحی برنامه درسی فوق برنامه برای دانشگاه فرهنگیان انجام شد. رویکرد پژوهش، از نظر هدف، کاربردی، از نظر داده ها آمیخته اکتشافی( کیفی- کمی)، از نظر ماهیت و نوع مطالعه در بعد کیفی، داده بنیاد پارادایمی و در بعد کمی پیمایشی مقطعی بود. روش شناسی پژوهش : از مصاحبه نیمه ساختار یافته در بخش کیفی، و از پرسشنامه محقق ساخته در بخش کمی بهره گرفته و برای سنجش روایی بخش کیفی، از نظر متخصصان و برای سنجش پایایی از روش های بازآزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. برای روایی پرسشنامه از روایی ظاهری، محتوایی استفاده و ضرایب تأیید شده و برای پایایی بخش کمی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. داده ها در بخش کیفی، از روش داده بنیاد و در بخش کمی، از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : نشان داد که از میان 21 شاخص (گویه) موجود، 40 مقوله اصلی قابل شناسایی است که عوامل محوری شامل، هدف، محتوا و ارزشیابی، عوامل مؤثر شامل آموزشی، تکنولوژیکی و سازمانی، پیامدها شامل، فردی، آموزشی، علمی- کاربردی و سازمانی است. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که راهبردهای اجرای مدل برنامه درسی فوق برنامه را می توان در چند عامل، مدیریتی، سازمانی، فردی و آموزشی خلاصه نمود. هم چنین، بسترهای موجود شامل عوامل آموزشی، سازمانی، نگرشی و فردی شناسایی شدند و موانع موجود شامل موانع آموزشی، مدیریت و فردی گزارش شدند. در نهایت مدلی برگرفته از عوامل شناسایی شده ترسیم گردید که از اعتبار مطلوبی برخوردار بود.
مقایسه اثربخشی یادگیری سنتی و یادگیری الکترونیکی بر نارسا نویسی دانش آموزان پایه اول
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی یادگیری سنتی و یادگیری الکترونیکی بر نارسا نویسی دانش آموزان پایه اول شهر شیراز انجام شد.
روش شناسی پژوهش : روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان پایه اول شهر شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد آن ها با رجوع به اداره آموزش و پرورش شهر شیراز حدود 3500 نفر برآورد شده است. 30 نفر از دانش آموزان مورد مطالعه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل)، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته نارسانویسی بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و اهل فن و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (تی تک نمونه و تی گروه های مستقل) استفاده شد.
یافته ها : نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین میانگین نمرات نارسانویسی در دو گروه یادگیری سنتی و یادگیری الکترونیکی تفاوت معناداری وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزانی که به روش یادگیری سنتی به آنها آموزش داده شد، به دلیل ارتباط مستقیم معلم با دانش آموز دارای اختلال، نارسانویسی کمتر از دانش آموزانی بود که به روش یادگیری الکترونیکی آموزش دیدند.
پیش بینی عملکرد سازمانی براساس سرمایه فکری و کارآفرینی سازمانی در کارکنان آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : سازمان ها بر اساس دارایی هایشان ارزش گذاری می شوند و در این میان، سرمایه های فکری و اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد سازمانی براساس سرمایه فکری و کارآفرینی سازمانی در کارکنان آموزش و پرورش شهر داراب بود.
روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر ماهیت و روش در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی قرار دارد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش به تعداد 140 نفر بود که با توجه به تعداد جامعه آماری، از شیوه سرشماری استفاده شد. ابزار مورد سنجش پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون (1990)، پرسشنامه سرمایه فکری، بونتیس (۱۹۹۸) و پرسشنامه کارآفرینی سازمانی لئونیداس و همکاران (2007) بود. تجزیه و تحلیل داده ها از با روش تحلیل رگرسیون انجام گرفت.
یافته ها : نتایج حاکی از آن بود که رابطه بین کارآفرینی سازمانی و سرمایه فکری معنادار است و این دو متغیر می توانند عملکرد سازمانی را پیش بینی نمایند. بین کارآفرینی سازمانی با عملکرد سازمانی و بین سرمایه فکری با عملکرد سازمانی، رابطه مثبت و معناداری وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد سازمان هایی که به سرمایه های فکری اهمیت بیشتری می دهند و به کارآفرینی سازمانی می پردازند، عملکرد بهتری در دنیای در حال تغییر دارند.
تاثیر آموزش داستان های فلسفی بر روحیه پژوهشگری و یادگیری خودراهبر دانش آموزان دوره دوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش داستان های فلسفی بر روحیه پژوهشگری و یادگیری خودراهبر دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر مرودشت بود. برای حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ۵۰ دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش (۲۵ نفر) و کنترل (۲۵ نفر) جایگزین شدند و با دو پرسشنامه روحیه پژوهشی شیرزاد و پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و درسطح آمار استنباطی از روش های تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها : بین میزان روحیه پژوهشی گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد و بین میزان یادگیری خودراهبر گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش داستان های فلسفی بر روحیه پژوهشی دانش آموزان تاثیر معنادار دارد و آموزش داستان های فلسفی بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان تاثیر معنادار دارد.
نقش آموزش در حفاظت ازمحیط زیست
حوزه های تخصصی:
هدف :با توجه به اینکه تحقیق حاضر به بررسی نقش آموزش در حفاظت از محیط زیست پرداخت،
روش شناسی: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب زمان اجرای پژوهش، مقطعی؛ برحسب نوع داده، کمی؛ برحسب روش گرداوری داده ها و یا ماهیت و روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران به تعداد 4300 نفر بود. با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای، تعداد 700 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شد. اول، پرسشنامه استاندارد توجه به محیط زیست امامقلی(1390) که برای سنجش توجه به محیط زیست استفاده شد. دوم، پرسشنامه آموزش در جهت حفظ محیط زیست صالحی و قائمی اصل (1392) استفاده شد. پس از جمع آوری پرسش نامه ها، توصیف داده ها از طریق میانگین، انحراف معیار و ... از طریق نرم افزار SPSS21- و استنباط آماری داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار LISREL-v8.80 انجام پذیرفت.ویژگی های فنی پرسش نامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید. روایی وپایایی پرسشنامه ها به وسیله متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش با حفاظت از محیط زیست رابطه دارد.
ارائه مدل مفهومی آموزش از راه دور مبتنی بر موک در هنرستان های فنی و کاردانش
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : در حال حاضر استفاده از موکها به عنوان یکی از دروازه های یادگیری در قرن بیست و یکم به یادگیری مبتنی بر فناوری که دارای مزایایی در فرآیند یادگیری است، شناخته می شود.لذا هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل مفهومی آموزش از راه دور مبتنی بر موک در هنرستان های فنی و کاردانش استان فارس بود.
روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نوع توسعه ای با طرح کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری بود و بر اساس آن تعداد 32 نفر از اساتید و متخصصان حوزه آموزش و پرورش انتخاب شدند. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. برای حصول انتقال پذیری، مصاحبه و مشورت با 32 نفرمتخصص صورت گرفت و به منظور رعایت تأئیرپذیری،کلیه جزئیات پژوهش در تمامی مراحل به دقت ثبت وضبط گردید.
یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد، طراحی چار چوب مفهومی آموزشی از راه دور مبتنی بر موک در هنرستان های فنی و کاردانش استان فارس شامل چهار بعد اصلی حمایت مدیران با مولفه های (آگاهی مدیران، تعهد مدیران و پاسخگویی مدیران)، حمایت اسناد بالا دستی با مولفه های (چشم انداز، اصلاح اسناد بالا دستی و سیاستگذاری)، بستر سازی با مولفه های (نیروهای متخصص، باورها، سخت افزار، نرم افزار، کاربر پسندی، پشتیبانی، آموزشی و انگیزه بخشی)، برنامه ریزی با مولفه های (هدف گذاری، تدوین محتوا، ارزشیابی) و اجرا با مولفه های (امکان سنجی، طراحی، بکار گیری، ارزیابی) بود.
بحث و نتیجه گیری: تعیین مولفه های اصلی تاثیر گذار بر موک در هنرستان های فنی و کار و دانش و توجه به آن ها در امر برنامه ریزی کلان مدیریت آموزش و پرورش، می تواند زمینه ساز استفاده بیش از پیش از این روش آموزشی در سطح کشور باشد.
شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر تعالی عملکرد مدارس متوسطه اول (مطالعه موردی: شهر آبادان)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: استفاده از شاخص های مدل های تعالی سازمانی که مناسب شرایط مدارس باشد، می تواند به عنوان دریچه ای جهت تعالی عملکرد مدارس به کار گرفته شود. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر تعالی عملکرد مدارس متوسطه اول در شهر آبادان با رویکرد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می باشد.
روش شناسی پژوهش: جامعه آماری، مدیران و معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان آبادان در نظر گرفته شده است که با توجه به جدول مورگان حجم نمونه مورد احتیاج 186 نفر می باشد. روش های گردآوری اطلاعات در این پژوهش به دو دسته کتابخانه ای جهت گردآوری ادبیات موضوع و پیشینه پژوهش، و میدانی جهت گردآوری اطلاعات برای تایید یا رد فرضیه های پژوهش تقسیم می شود.
یافته ها: مدل آزمون تئوری در این تحقیق دارای پنج عامل اصلی رهبری، خط مشی و استراتژی، کارکنان، مشارکت ها و منابع، و فرآیندها می باشد که هر کدام از یک تعداد خرده مقیاس تشکیل شده اند. عامل رهبری مشارکت ها و منابع هر کدام شامل 6 خرده مقیاس، فرآیندها و کارکنان هرکدام شامل 4 خرده مقیاس و خط مشی و استراتژی شامل 7 خرده مقیاس است. نتایج ضرایب مسیر بین عامل ها نیز نشان داد که خط مشی و استراتژی به میزان 193/0 بر عامل رهبری و عامل کارکنان به میزان 490/0 بر عامل خط مشی و استراتژی اثرگذار است.
بحث و نتیجه گیری: عوامل معرفی شده توسط محقق (رهبری، خط مشی و استراتژی، کارکنان، مشارکت ها و منابع، فرآیندها) با رویکرد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر تعالی عملکرد مدارس قویا تاثیرگذار است.
مدل علی روابط ذهنیت فلسفی و خودکارآمدی معلم بر کیفیت تدریس با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی و تعهد سازمانی در معلمان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: معمولاً ویژگی های معلم یکی از عوامل اثرگذار بر تدریس بوده و پیامد آن بر پیشرفت دانش آموزان موثر است. محققان نشان دادند که بهترین معلمان لزوماً با تجربه ترین آنها نیستند. بهترین معلمان معمولاً اشتیاق و حرارت فراوان در تدریس خود دارند، نسبت به پیشرفت تک تک دانش آموزان حساس هستند. روابط مثبت، انگیزش بالا و تعهد زیاد دارد. هدف این پژوهش ارائه مدل علی روابط ذهنیت فلسفی و خودکارآمدی معلم بر کیفیت تدریس با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی و تعهد سازمانی معلمان ابتدایی شهر داراب بوده است. روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر داراب (210 نفر،28 نفر مرد و 182 نفر زن) بوده است. برای تعیین حجم نمونه، از جدول مورگان تعداد 132 نفر انتخاب و همچنین از روش نمونه گیری طبقه بندی نسبتی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، بیشترین اثر مستقیم مربوط به فلسفه تدریس بر سرمایه روانشناختی(۲۸/۰) و کمترین اثر مستقیم مربوط به خودکارآمدی معلم بر کیفیت تدریس(۱۱/۰) است علاوه بر این بیشترین اثرغیرمستقیم مربوط به تاثیر فلسفه تدریس بر کیفیت تدریس(۱۲/۰) و کمترین اثر غیرمستقیم مربوط به تاثیر خودکارآمدی معلم بر کیفیت تدریس (۰۴/۰) می باشد. بحث و نتیجه گیری: سرمایه روانشناختی نیز مانند ذهنیت فلسفی و خودکارآمدی معلم بر کیفیت تدریس هم اثرمستقیم و هم غیر مستقیم دارد با این تفاوت که سرمایه روانشناختی مانند خودکارآمدی معلم، تنها از طریق متغیر تعهد سازمانی بر کیفیت تدریس اثرگذار است و افزایش سرمایه روانشناختی موجب افزایش تعهد سازمانی و در نتیجه افزایش کیفیت تدریس می شود.