بحران پژوهی جهان اسلام (سیاست پژوهی جهان اسلام سابق)
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره چهارم بهار 1396 شماره 6
مقالات
حوزه های تخصصی:
جامعه ایران عصر قاجاریه با ویژگی اقتدارگرایی سیاسی از یک سو و پراکندگی نیروهای اجتماعی سنتی از سوی دیگر، از روند مدرنیته دور مانده بود. در این شرایط مصلحان ایرانی در تماس با مدرنیته و تحولات آن، درصدد اصلاح ساخت قدرت سیاسی و نوسازی فرهنگی برآمدند. مصلحان اجتماعی برای قطع وابستگی به دول استعمارگری و اصلاح نظام استبدادی حاکم، متأثر از مدرنیته و مشروطه عثمانی، به نوسازی از پایین به بالا پرداختند. لذا پژوهش حاضر، بر اساس نظریه نوگرائی و بحران های توسعه لوسین پای و تحلیل محتوای تاریخی می کوشد به بررسی موانع اصلی نوگرایی و توسعه در حکومت قاجاریه و علل گرایش نیروهای اجتماعی به سمت نظام پارلمانی و مشارکت عمومی بپردازد. قاجاریه، با انحصار منابع قدرت، ثروت و تقسیم آن بین اقلیت حاکم در برابر رفتار سیاسی خود پاسخگو نبود و دارای ضعف های اساسی در سامان سیاسی، مبانی مشروعیت و همبستگی اجتماعی بود و در مقابل به دلایل ساختاری - کارکردی تلاش های اصلاح گرانه از بالا موفق نبود. این امر سبب ائتلاف نخبگان جامعه و بسیج مردمی برای اصلاحات سیاسی گردید. حرکت عمومی جامعه و هدایت آنان از سوی مصلحان اجتماعی - مذهبی سبب پذیرش الگوهای پارلمانی و نهادهای مدنی تعدیل کننده قدرت سیاسی گردید.
«خویشتن مقید»؛ بررسی چارچوبه های تحدید هویت فردی در مکتب جامعه گرایی
حوزه های تخصصی:
جامعه گرایان معتقدند مشکلات جوامع غربی امروزین همچون نابسامانی های زیست محیطی، بی تفاوتی سیاسی، فروپاشی خانواده ها و مجادلات بی پایان اخلاقی و معرفتی ناشی از فردگرایی لیبرالی و نادیده گرفتن نقش جامعه است. این مکتب که به وسیله ی چهره هایی چون مایکل سندل، السدیر مک اینتایر و چارلز تیلور نمایندگی می شود، مبانی فلسفی لیبرالیسم را سرمنشأ بسیاری از معضلات یادشده می داند. این مقاله در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که جامعه گرایان چه نقدی به طور خاص بر انسان شناسی لیبرالیسم وارد می آورند و در مقابل آن، خود چه تصویری از خویشتن انسانی ارائه می کنند؟ این پژوهش که به شیوه تفسیری انجام شده است نشان می دهد که جامعه گرایان در ساحت انسان شناسی، محدوده ها و چارچوبه هایی برای هویت فرد منظور می دارند که بدون آن ها فرد، شخصیت و هویت نخواهد یافت. این چارچوبه ها که «غایت»، «اجتماع» و «تاریخ» را در بر می گیرند، فرد و هویتش را از حالت انتزاعی، بسیط و مجرد خارج کرده و قیدوبندهایی برای آن ایجاد می کنند که به طور اجتناب ناپذیر آزادی را محدود می نمایند، اما جایگاه زندگی اجتماعی را ارتقا می بخشند و معنای زندگی فرد نیز ناشی از آن هاست. غایت ها، ارزش ها و اهداف نقشی اساسی در ساختن هویت افراد دارند و هر اجتماعی شکل خاصی به هویت فردی می بخشد، به گونه ای که افراد بنا به جامعه ای که در آن زندگی می کنند و نیز پیشینه ی تاریخی آن، هویت های متفاوتی می یابند.
چالش های هویت ملی در عصر جهانی شدن (با نگاهی به ایران)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی چالش های پیش روی مفهوم هویت ملی در عصر جهانی شدن می باشد، ضمن اینکه نگاهی نیز به تاثیر این فرایند بر هویت ملی در ایران داشته و راهکارهایی جهت صیانت از هویت ملی کشور ارائه خواهد داد. به طورکلی اگر هویت ملی را به معنای آگاهی و احساس تعلق و وفاداری اعضای یک جامعه نسبت به اجتماع ملی و عناصر سازنده آن و همچنین عاملی مهم در ایجاد وحدت و همبستگی ملی در نظر بگیریم، فرایند جهانی شدن به عنوان فرایندی همه گستر و یکپارچه، آن را با چالش ها و آسیب پذیری های جدی مواجه کرده است. این فرایند توانسته با تضعیف کار ویژه های سنتی هویت سازی دولت های ملی؛ کمک به شکل گیری هویت های فراملی و چندپاره؛ و نیز تقویت هویت های فروملی(قومی)، احساس تعلق خاطر و وفاداری اعضای بسیاری از جوامع را نسبت به هویت ملی شان کاهش داده و به بروز بحران هویت ملی در کشورها کمک نماید؛ از نگاه این مقاله، تکنولوژی های ارتباطی فراملی به ویژه اینترنت به عنوان یکی ازابزارهای مهم جهانی شدن، نقش اساسی ای در ایجاداین وضعیت دارند. نکته مهم در اینجا این است که کشور ایران نیز از فرایند جهانی شدن تاثیر پذیرفته، به طوری که هویت ملی آن با چالش های ناشی از این فرایند مواجه شده است. اما با تمامی این ها، مقاله بر این باور است که دولت جمهوری اسلامی ایران می تواند با کسب شناخت صحیح از فرایند جهانی شدن و اتخاذ تدابیر و سیاست های مناسب و کارآمد، از هویت ملی کشور صیانت نموده و از بروز بحران در این حوزه جلوگیری نمایند.
تحلیل راهبرد ایران و عربستان در قبال تحولات 2011 و تاثیر آن بر مناسبات میان ایران و شورای همکاری خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه در یک دهه اخیر به عنوان کانون بحران های مهم سیاسی و بین المللی اهمیت زیادی پیدا کرده است . هم چنین تحولات 2011 در خاورمیانه و شمال آفریقا یکی از تحولات بین الملل با درجه بالای تاثیر گذاری بر امنیت منطقه است که این موضوع با تاثیرگذاری در حوزه ای از بازیگران منطقه ای و بین المللی همراه بوده است هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی جهت گیری ایران و عربستان در قبال تحولات 2011 سوریه، بحرین و یمن و تاثیر آن بر مناسبات میان ایران و شورای همکاری خلیج فارس است . در واقع سوالی که در این جا مطرح است این است که رویکرد ایران و عربستان در قبال تحولات 2011، چه تأثیری بر رابطه ی ایران با شورای همکاری خلیج فارس داشته است؟ فرضیه ای که در مقاله حاضر مطرح شده این است که راهبرد متعارض ایران و عربستان در قبال تحولات منطقه، روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس را بیش از هر زمان دیگری تنزل داده است. در این مقاله راهبرد جدید عربستان مبنی بر امنیتی سازی ایران از سطح کنشگران دولتی به سطح نهادها بررسی می گردد. روشی که در این مقاله به کار رفته از نوع توصیفی_تحلیلی می باشد.
خصلت های جنگ نرم در عصر نوین
حوزه های تخصصی:
رهیافت های قدرت با توجه به ماهیت کاربردی، منشاء، نوع ابزار، اهداف ترسیم شده و محیط راهبردی خویش بر بازتولید جنگ ها تاثیر مستقیمی دارند. رهیافت قدرت سخت بر بازتولید جنگ سخت، رهیافت قدرت نیمه سخت بر بازتولید جنگ نیمه سخت، و رهیافت قدرت نرم بر بازتولید جنگ نرم تاثیر می گذارد. بر اساس تاثیر رهیافت نرم افزاری قدرت، خصلت هایی در جنگ نرم قابل رویت است که در این مقاله مترصد بررسی آنها هتسیم و برخی از یافته های مقاله نشان می دهند که خصلت های جنگ نرم در عصر منازعات فرهنگی عبارتند از؛ خشونت پرهیزی، امنیتی سازی فضای سیاسی-اجتماعی، سازو کارهای فناوری نرم، اسطوره سازی، کنشگری قدرت های کوچک، بنیان گفتمانی، اقناع سازی، هویت سازی، الگوی رفتاری غیرمستقیم، فراگیری و چندبعدی بودن. در عین حال، کارگزاران جنگ نرم مترصد مدیریت اذهان و قلوب هستند و به همین دلیل، آماج تهاجمات نرم آنها معمولاً مسئولین و کارگزاران نظام سیاسی، پایگاه اجتماعی دولت یعنی مردم، و نخبگان فکری و فرهنگی جامعه هستند. فرضیه این مقاله این است که «رهیافت های نرم افزاری قدرت با فراهم آوردن بسترهای اطلاعاتی، ناملموس، پیچیده، چند وجهی، افزایش کنشگران و غیره بر خصلت های جنگ نرم تاثیرگذار بوده و انواع مختلفی از مخاطبان را مد نظر قرار می دهد».