۱.
پذیرش نیازی جهان شمول است و گستره ی زندگی انسان را در بر می گیرد، ضربه به این نیاز طرح واره های ناسازگار ایجاد می کند و تأمین این نیاز، احساس دریافت محبت، حمایت و معناداری را افزایش می دهد. هدف از این پژوهش شناسایی مفهوم پذیرش و جستجوی منابع و سطوح تأمین این نیاز در قرآن کریم است. به این منظور با شیوه توصیفی - تحلیلی، داده ها مورد بررسی و الگویابی قرار گرفتند. بررسی نشان داد که مفهوم پذیرش در اسلام از توصیف و توصیه به رحمت، محبت، بخشش و امیددهی برداشت می شود و به عنوان گام نخست برای ایجاد رابطه و رشد محبت طرفینی کاربرد دارد. پذیرش به معنای مهربانی و توجه مثبت به کسی است که روی آورده یا ارتباطی ایجاد شده و رفتار یا قصد دشمنی ندارد. نتایج این تحقیق نشان داد که پنج سطح از ارائه ی پذیرش در قرآن وجود دارد؛ 1) برای کودکان 2) همسران نسبت به یکدیگر 3) پذیرش افراد در جامعه اسلامی 4) پیامبر و رهبران جامعه اسلامی. 5) پذیرش و مهربانی خداوند. در نتیجه بر اساس منابع اسلامی، انسان از محیط های مختلف نیاز خود به پذیرش و محبت را دریافت می کند و پس از رشد عاطفی می تواند این نیاز را در دیگران تأمین کند.
۲.
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کارآمدی خانواده بر اساس مرزهای بیرونی و خردمندی زوجین انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را زنان و مردان متأهل شهر قم تشکیل می دادند. از میان جامعه آماری تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های کارآمدی خانواده صفورایی (1388)، مرزهای بیرونی خانواده هوشیاری (1399) و خردمندی اشمیت، مالدون و پاندرز (2012) استفاده شد و نتایج با کمک روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون خطی تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف) بین کارآمدی خانواده و ابعاد سه گانه آن با مرزهای بیرونی و خردمندی زوجین رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ب) دو متغیر پیش بین در مجموع به ترتیب 33/7، 20/7، 25/9 و 34/4 درصد از کارآمدی خانواده، بعد بینشی، حقوقی و اخلاقی را پیش بینی می کنند؛ ج) مرزهای بیرونی خانواده بیشتر از خرمندی در پیش بینی کارآمدی خانواده و ابعاد سه گانه آن نقش دارد.
۳.
آدمی در هم کنشی با رویدادهای تنش زا در زیست اجتماعی افزون بر رواداری اخلاقی جهت تحمل سختی ها، با پی گیری منش زیستی بر پایه انگاره تاب آوری و عناصر همبسته به آن در پی ایجاد تعادل زیست روانی است. این انگاره با بن مایه روان شناسی مثبت نگر با خاستگاه تئوری دگرگونش، به دنبال سازواری، کشسانی در جهت چیرگی بر استرس و اضطراب برآمده از تنش ها و بازسازی شرایط زیسته می باشد. این پژوهه با رهیافت معناشناختی در پی برابرسنجی و تطبیق معنایی مفهوم روانشناختی تاب آوری با مفاهیم کاربستی قرآن کریم بسان استقامت، صبر و حلم و راهکار برون رفتی همانند هدفداری زندگی، ایمان، عزت نفس، هوش، خودکارآمدی و خودباوری، مهارت حل مسأله و امیدواری است. فرآورده تاب آوری در آموزه قرآن افزون بر دستیابی به مطلوب های اجتماعی و بروز پیشرفت اجتماعی، شادکامی، عدم پریشانی و خویشتن داری با عینیت یافتگی در انسان تاب آور، روی آوری به منش خوش بینی و مثبت اندیشی، حس همبستگی، تسلط بر خود و رفتار عقلانی را پیش می نهد.
۴.
این پژوهش با هدف بررسی رابطه خوش بینی و شادکامی با نقش واسطه ای سبک زندگی اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 155 نفر از طلاب و دانشجویان شهر قم به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های خوشبینی اسلامی نوری، جهات شادکامی آکسفورد و سبک زندگی اسلامی کاویانی پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد: الف) بین متغیرهای خوش بینی و شادکامی رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ب) بین خوش بینی و سبک زندگی اسلامی رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ج) بین سبک زندگی اسلامی و شادکامی رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ د) نتایج تحلیل مسیر نشان داد خوش بینی از طریق سبک زندگی اسلامی بر شادکامی اثر دارد و 33/0 از تأثیر خوش بینی بر شادکامی توسط سبک زندگی اسلامی واسطه گری و پیش بینی می شود. بنابراین تقویت خوش بینی اسلامی با محوریت بهبود سبک زندگی اسلامی، موجب ارتقاء شادکامی می شود.
۵.
هدف از این پژوهش بررسی انتقادی کتاب ضمیر ناخودآگاه اثر آیت الله علیرضا اعرافی است. نویسنده با روش استنطاقی به بررسی آیاتی از قرآن با هدف کشف نظریه قرآن درباره ضمیر ناخودآگاه، با تعریف فرویدی، می پردازد. این اثر با وجود نقطه های قوت روشی و محتوایی، در بعد مبنایی و روش شناختی قابل نقد است. پژوهش حاضر در دو بخش سامان یافته است. در بخش اول، مهمترین و مطالب کلیدی کتاب به صورت اجمالی مرور شده است و در بخش دوم نقاط قوت و ضعف اثر با روش تحلیلی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد اولا نویسنده در تفسیر آیات همه احتمالات را مورد توجه قرار نداده است. ثانیا در تحلیل برخی از آیات سیاق سوره و آیات مورد توجه جدی قرار نگرفته و به همین سبب معنای روشنی برای آیات به دست نیامده است. ثالثا نقد نویسنده نسبت به ابعاد مختلف نظریه فروید، دارای اشکالات روشی، مبنایی و محتوایی است.
۶.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده هوش معنوی در رابطه بین حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ در بیماران کرونایی انجام شد. روش پژوهش این تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل همه مردان و زنانی ایرانی است که کرونا را تجربه کرده اند. از جامعه مذکور 134 نفر به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های هوش معنوی عبدالله زاده (1388)، حمایت اجتماعی واکس (1986) و اضطراب مرگ تمپلر (1970) استفاده شده است و نتایج با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد: الف) بین حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ رابطه منفی معنی دار وجود دارد. ب) بین هوش معنوی با اضطراب مرگ رابطه منفی معنی دار وجود دارد. ج) هوش معنوی در رابطه بین دو متغیر حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ نقش تعدیل کننده دارد. واژه های کلیدی: هوش معنوی، حمایت اجتماعی، اضطراب مرگ، کرونا