۱.
مَثَل، سخن کوتاه و جذابی است که فهم مسایل دشوار را ساده می کند، از مقوله های مهم در هویت فرهنگی و اجتماعی محسوب می شود و از جمله فنون بلاغی حائز اهمیت در قرآن کریم است. تاثیرگذاری و نفوذ فکری و روانی مثل، می تواند آن را به ابزاری کارآمد برای تبلیغ و نهادینه سازی معارف الهی، یا دستاویزی در جهت واقع نمایی و ترویج باطل بدل کند. لذا تحلیل محتوایی امثال و عرضه آن بر مبانی و مثل های حق قرآن کریم، به منظور آشکارسازی و مقابله با آسیب های فکری-فرهنگی ضروری است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیق و مقایسه به بررسی و تبیین تقابل مبانی و مثل های قرآنی با مثل های رایج عصر حاضر پرداخته است. با بررسی آیات قرآن کریم و تفاسیر آن ها مشخص شد بخشی از ضرب المثل ها با آیات و تعالیم اسلامی ناهماهنگ است که در دو حوزه فکری و رفتاری مورد تحلیل قرار گرفت. دسته اول شامل مثل هایی است که متضمن افکار و عقاید نادرست بوده و با اصول اعتقادی توحید، عدل و معاد سازگار نیست؛ همچون: «آتش که گرفت، تر و خشک می سوزند». مثل های دسته دوم در بعد رفتاری با آموزه های قرآنی ناسازگار بود و انجام برخی واجبات و فرائض را که مورد تاکید خداوند است، مورد فراموشی قرار داده و حتی نادرست و گاه نابخردانه قلمداد می کند؛ مانند: «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» و «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»
۲.
در عصر حضور امامان(ع)، اندیشمندان ایرانی تأثیر به سزایی در رشد علوم قرآنی و تفسیر داشته اند. تفاسیر ایرانیان با گذر زمان از لحاظ کمی و کیفی رشد چشم گیری داشت. در ابتدا تفاسیر ایرانیان شامل برخی سوره ها و آیات قرآن کریم بود، اما با فاصله اندکی از عصر نزول، از قرن دوم به بعد تفاسیر آنان تمام آیات قرآن کریم را در برگرفت و از لحاظ کیفی نیز رشد چشمگیری پیدا کرد. مآخذ و مستندات تفسیر ایرانیان به دو دسته متصل و منفصل تقسیم می شود. مستندات متصل عبارتند از: نکات ادبی، سیاق، ویژگی های مخاطب و موضوع سخن بود و مستندات منفصل عبارتند از: آیات دیگر، روایات، آرای صحابه، محاورات عرفی، معلومات عقلی، استناد به اشعار و آرای اهل کتاب بود. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، تلاش های برخی از اندیشمندان شاخص ایرانی برای گسترش تفسیر و علوم قرآن در عصر حضور امامان معصوم(ع) مورد بررسی قرار داده است. هدف این پژوهش اثبات این مدعاست که ایرانیان در گسترش تفسیر و علوم قرآن در صدر اسلام نقش به سزایی داشتند و این به دلیل عشق و علاقه آنان به قرآن است. سوال اصلی پژوهش این است که ایرانیان در عصر حضور تا چه میزان در گسترش تفسیر و علوم قرآنی نقش داشته اند؟ با بررسی اجمالی می توان گفت ایرانیان در عصر حضور نقش چشمگیری در گسترش تفسیر و علوم قرآنی داشته اند و اندیشمندانی مانند: سلمان فارسی، ضحاک، مقاتل و علی بن ابراهیم قمی جزء پیشتازان این علوم به شمار می آیند.
۳.
تمدن بهترین نمود حیات اجتماعی مطلوب بشری است. در این میان ساخت یک تمدن بر اساس ایدئولوژی دین محور و توحید گرا، خواسته فکری و برنامه عملی تمدن خواهان اسلامی است. پاسخ قرآن به مطلوبیت تمدن دینی و لزوم برپایی آن، نقش حیاتی ای در استحکام بنیادهای عقیدتی نظریه تمدن دین محور دارد.بنابراین مساله فهم رویکردهای تمدنی قرآن کریم بر ایجاد یک تمدن توحید محور است پژوهش حاضر با هدف فهم دلالتهای قرآن کریم بر صحه گذاری بایستگی ایجاد تمدنی دینی، با سه گزاره زمانی ِگذشته،حال و آینده -در نگاه قرآن- شکل گرفته است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی اقدام به بررسی و فهم دلایل قرآنیِ مطلوبیت تمدن توحیدی نموده است. پاسخ این پرسش از قرآن، در توجه به وضعیت پیشینی و گذشته، بیانگر حالت پشتوانه ای بوده و در وضعیت حال، تشویق به پیشرفت بسوی وضعیت تمدنی و در نگاه به وضعیت پسینی و آینده نگر، ترسیمِ افقِ تمدنی فراگیر و بی همتا را رخ می نمایاند. به عبارت واضح تر پاسخ قرآن به تمدن پژوهان عصر حاضv؛نخست آنکه در نگاه به پشت سر، ارائه داده های است که می تواند یک پشتوانه تجربی از شکل گیری تمدنهای توحیدی باشد و دوم در بستر فعلی اجتماع آنکه پیوسته جامعه اسلامی را تشویق به ارتقاء به گزاره ها و مولفه های تمدن ساز می نماید و سوم در حالت پیش رو، آینده ایی تمدنی را برای مسلمانان در سرتاسر دنیا ترسیم می کند و آنان را به دستیابی به این آرمان و نوید بزرگ، امیدوار و مصمم می سازد.
۴.
اصل این که پیامبران پیشین درباره ظهور حضرت محمد پیشگویی هایی داشته اند در آیاتی از قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. مورخان و محدثان نیز خبرهایی از نوعی آگاهی و پیشگویی از بعثت حضرت در دوره های نزدیک به ظهور اسلام از سوی کاهنان و کشیشان ارائه داده اند. شیخ صدوق از عالمان به اخبار امامی در کتاب کمال الدین و تمام النعمه خبرهایی را در این موضوع از راویان امامی و غیر امامی نقل کرده است که با برخی از رویدادهای فراتاریخی همراه است. موضوع پیش رو میان رشته ای و با تاریخ، حدیث و رجال سرکار دارد و روش ترکیبی برای بررسی اسناد و تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به اهمیت گزارش های یاد شده این پرسش پیش می آید که داده های گزارش شده از سوی صدوق تا چه اندازه با آیات قرآن و منابع تاریخی و روایی دیگر همگرا هستند؟ اسناد و محتوای این گزارش ها تا چه میزان اطمینان آور و نزدیک به واقع می نمایند؟یافته های پژوهش تأییدکننده این مدعاست که در اصل و کلیت وجود بشارات النبی همخوان با آیات قرآنی و منابع تاریخی است و داستان های فرعی و برخی از مطالب فراتاریخی اخبار، چندان با واقعیت و روایت های تاریخی سازگار نیست.
۵.
این پژوهش بر آن است عنصر رنگ را به عنوان کلید واژه مشترک که هم در آیات قرآن و هم در معماری مسجد در تمدن اسلامی وجود داد مورد بررسی و تبیین قرار دهد. درهنرومعماری تمدن اسلامی ، از رنگ ها بصورت خردمندانه ای استفاده می شود و این استفاده با آگاهی از معنای نمادین هر رنگ و واکنش کلی ایجاد شده از آن رنگ در روان انسان، و در مکانی مقدس- یعنی مسجد- انجام می پذیرد. تلاش هنرمند مسلمان همواره بر این بوده که با استفاده از شناخت اصول رنگ در معماری اسلامی، بتواند گامی موثر در مسیر شکوفایی هنر اسلامی در معماری مقدس مساجد بردارد . با توجه به اینکه هنرمند در معماری مساجد از اصیل ترین رنگها (که در قرآن از آنها نام برده شده) استفاده نموده، لذا محور اصلی پژوهش حاضر، تبیین ارتباط و پیوستگی تنگاتنگ تزیین معماری مسجد با عنصر رنگ-که در متن کتاب آسمانی به انواع آن نیز اشاره شده- می باشد. به روش توصیفی- تحلیلی از منابع و مطالعات تاریخ هنر این استنباط و نتیجه مطرح می شود که قرآن منبع اصلی اندیشه معمار مسلمان در تزیین پوشش داخلی و خارجی معماری مسجد در تمدن اسلامی بوده و معماران اسلامی به رنگ های مطرح شده در قرآن برای تزیین فضای داخلی و بیرونی مساجد توجه خاصی داشته اند.
۶.
تعریف درست از نقش های جنسیتی در جوامع و متناسب با ویژگی زنانه و مردانه از جمله عوامل موثر در تحکیم خانواده است. از آنجا که نقش های جنسیتی در جوامع مختلف برگرفته از فرهنگ و مذهب آن جامعه اند، در این مقاله با رجوع به آیات قرآن و تفاسیر موجود با روش اسنادی، نقش های جنسیتی در قرآن با توجه به دو الگوی قرآنی حضرت موسی (ع) و حضرت مریم (س) بررسی می شوند. نتایج نشان می دهد الگوهای زن و مرد در قرآن از نظر شئون انسانی و قرب الهی، یکسان هستند اما نبوت و رسالت به معنای رهبری جامعه به دوش مردان است. هر دو الگوی قرآنی از جمله پرهیزگاران و مقربان درگاه الهی بوده و در دوره ای از زندگی خود تحت تربیت پیامبران الهی قرار گرفته اند. هر دو دارای معجزه الهی بوده یکی ید بیضا و عصا و .... و دیگری فرزندی که در گهواره سخن می گوید. هر دو به سمت خداوند متعال دعوت نموده و در جریان سختی ها از خداوند طلب کمک می نمایند. نقش ویژه ای که برای حضرت مریم (س) برشمرده مادری پیامبر الهی است و نقش ویژه حضرت موسی (ع) نبوت و رسالت ایشان است. احساسی که برای مریم (س) بر شمرده شده نگرانی و ترس از خدشه دار شدن عفت وی است. در صورتی که برای حضرت موسی (ع) به احساسات ترس و خشم، ترس از تکذیب فرعون و نیز ترس از فریب مردم توسط ساحران و خشم از مشاهده گمراهی قوم خود، اشاره شده است.