پژوهشی در تقابل مثل های رایج عصر حاضر با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
مَثَل، سخن کوتاه و جذابی است که فهم مسایل دشوار را ساده می کند، از مقوله های مهم در هویت فرهنگی و اجتماعی محسوب می شود و از جمله فنون بلاغی حائز اهمیت در قرآن کریم است. تاثیرگذاری و نفوذ فکری و روانی مثل، می تواند آن را به ابزاری کارآمد برای تبلیغ و نهادینه سازی معارف الهی، یا دستاویزی در جهت واقع نمایی و ترویج باطل بدل کند. لذا تحلیل محتوایی امثال و عرضه آن بر مبانی و مثل های حق قرآن کریم، به منظور آشکارسازی و مقابله با آسیب های فکری-فرهنگی ضروری است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیق و مقایسه به بررسی و تبیین تقابل مبانی و مثل های قرآنی با مثل های رایج عصر حاضر پرداخته است. با بررسی آیات قرآن کریم و تفاسیر آن ها مشخص شد بخشی از ضرب المثل ها با آیات و تعالیم اسلامی ناهماهنگ است که در دو حوزه فکری و رفتاری مورد تحلیل قرار گرفت. دسته اول شامل مثل هایی است که متضمن افکار و عقاید نادرست بوده و با اصول اعتقادی توحید، عدل و معاد سازگار نیست؛ همچون: «آتش که گرفت، تر و خشک می سوزند». مثل های دسته دوم در بعد رفتاری با آموزه های قرآنی ناسازگار بود و انجام برخی واجبات و فرائض را که مورد تاکید خداوند است، مورد فراموشی قرار داده و حتی نادرست و گاه نابخردانه قلمداد می کند؛ مانند: «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» و «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»