۱.
امروزه بحث قلمرو دین، از مباحث مهم در دنیای اسلام است. سید احمدخان هندی، اولین متفکری است که در تحدید قلمرو قرآن و سنّت به عنوان دو منبع مهم دین سخن گفته است. دیدگاه هایی که وی دراین باره ارائه کرده است، در چهار محور بررسی و ارزیابی می شود: سید احمدخان آیاتی از قرآن را که حاکی از قوانین دنیوی است، به معنایی مادی تأویل می کند؛ بر اساس دیدگاه وی، سنت، روحِ پیام الهی و تفسیر آن به شمار می آید که ازاین جهت شبیه کتب مقدس است. به اعتقاد سید احمد خان، سنت به طور عمده با معیار عقل سنجیده می شود؛ ازنظر وی، مسائل اخروی تنها حوزه وحی سنت است. مهم ترین نقدهایی که بر دیدگاه های وی وارد است، عبارت اند از: عقل و تجربه انسان در شناخت همه راه های معرفت، محدودیت دارد؛ ازاین رو، تابع قرار دادن قوانین حاکم بر زندگی دنیوی انسان در ابعاد اجتماعی -سیاسی، از قوانین مطرح در علوم تجربی، خطاست. تشبیه وحی سنت به وحی کتب مقدس، درحالی که تفاوت های مهمی بین این دو است، وجهی ندارد. تفسیر بودن جزئیات وحی سنّت، ناشی از دیدگاه سید احمدخان درباره ماهیت وحی و جنبه بشری دادن به آن است. قلمرو وحی سنّت، مسائل مهم اجتماعی -سیاسی را نیز در برمی گیرد.
۲.
بر اساس تعالیم بودا، هر موجود زنده ای، رنج می برد ودر آموزه های قرآن نیز، انسان، در سختی و رنج، آفریده شده است؛براین اساس، گونه شناسی و یافتن عوامل آن ها، برای دستیابی به راه های برون رفت، لازم است. این یژوهش، با روش توصیفی تحلیلیو به صورت تطبیقی، این نتایج را مدلل ساخته است کهدر تعالیم بودایی، برخی عوامل همانند وابستگی و نادانی، رنج آفرین، معرفی شده اند، ولی زنجیره علی و حلقه ای رنج شامل: 1. نادانی، 2. تمایلات پنهان، 3. دانستگی 4. نام و شکل 5. شش حوزه حواس 6. پساویدن (تماس) 7. احساس 8. تشنگی 9. دلبستگی 10. وجود 11. زائیده شدن 12. پیری و مرگ، اندوه و نومیدی، منشأ رنج، دانسته شده است. استقراء در آموزه های قرآن و روایات نیزنشان می دهد گونه های رنج و منشأ آن ها به سه نوع: 1. رنج ناشی از آفرینش و وجود و منشأ آن، فقر وجودی و نیاز و وابستگی 2. رنج برخاسته از ابتلا و منشأ آن؛ نوع نگرش افراد به امتحانات، بی اطلاعی از حکمت ابتلائات و دلبستگی به دنیا و 3. رنج ناشی از اکتسابات و منشأ آن؛ نظام باورها و عقاید؛ ملکات و احساسات و اعمال و رفتار نادرست، قابل تقسیم است.بررسی مقایسه ای و تطبیقی تعالیم بودا و آموزه های وحیانی، نشانگر آن است که علی رغم اختلاف مبانی، همسوئی در مورد رنج آفرینی برخی عوامل همانندنادانی، وابستگی و دلبستگی مشهود است؛ ولی در قرآن، خود زندگی و تولد، حواس و.... منشأ رنج شناخته نشده است، بلکه نوع وجود فقری و امکانی، مستلزم سختی هایی است ولی گرفتار شدن آدمی به تناسخ در چرخه مرگ و حیات، یا سمساره بودایی را در پی ندارد و آدمی با ایمان و عمل صالح، به زندگی شیرین و نیک و سعادت ابدی، ره می پوید.
۳.
سیمای قرآن در آیینه تمام نمای گفتار امیرمؤمنان (ع) با توصیفات اعجاب آوری ترسیم شده است. ازجمله درباره یکی از ویژگی های آن کتاب فرموده است: «ف القرآنُ آم رٌ زاجرٌ و صامت ناطقٌ» مخاطب در وهله نخست، با یک ناسازگاری روبه روست و ش اید برای او این پرسش مطرح شود: چگونه می توان معادله «ساکتِ گویا» را حل نمود؟ اگر قرآن گویاست، چرا صامت و خاموش است؟ از یک سو، امام علی (ع) با عبارت؛ «ینْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْض» و امر به استنطاق از قرآن همگان را به فهم قرآن فراخوانده و از سوی دیگر، به صراحت از صامت بودن قرآن و وجوه پذیری قرآن سخن گفته اند. پژوهش حاضر، می کوشد با روش توصیفی و تحلیل محتوا، نشان دهد کلام موردنظر، از موارد متناقض نمای خیالی به حساب می آید که با توجه به شواهد مختلف می توان به مراد حقیقی امام پی برد. قرآن باوجود ساکت ب ودن، ح اوی اندرزهایی است ک ه گویا به آن صفت ناطق بودن می بخشد. یافته پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه امام علی (ع) کلام الهی به گونه ای تنزّل پیداکرده که قابل فهم برای همگان است درعین حال، برای فهم کامل از آن کتاب مقدس و پی بردن به همه مراتب، مراجعه به مخبر صادق و امام معصوم، ضروری است. امام (ع) ضمن این که نطق جوارحی و ظاهری را از قرآن نفی کرده، بر نیاز قرآن به مستنطق و مفسِّر تأکید نموده است.
۴.
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مبانی انسان شناسی نظریه واقعیت درمانی گلاسر و نقد آن بر اساس دیدگاه انسان شناختی امام علی(ع) در نهج البلاغه انجام شد. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی (مروری) است که طبق آن ابتدا با مرور منابع موجود، مبانی انسان شناسی نظریه گلاسر شناسایی و سپس از منظر نهج البلاغه بررسی و نقد شد. یافته ها نشان داد برخلاف گلاسر که به جنبه های معنوی انسان توجه نکرده است، علی(ع) انسان را موجودی مادّی و معنوی می دانند و زندگی اش را محدود به دنیا نمی دانند. نیز گلاسر انسان را مساوی با رفتار کلی می داند، اما امام انسان را متشکل از عقل، قلب، روح، فطرت، نفس و بدن می دانند. از نظر علی(ع) انسان توانایی شناخت واقعیات را دارد و ابزار آن ازجمله عقل را خداوند به وی عنایت نموده است. بر خلاف گلاسر که انسان را فقط مسئول ارضای نیازهایش در قالب جهان کیفی می داند، علی(ع) انسان را مسئول کارهای خود در دنیا و آخرت، دیگران، شهرها و حتی حیوانات می دانند.
۵.
به موازات تلاش های همیشگی دولت های غربی جهت نفوذ فرهنگی در جوامع اسلامی، از اواخر دهه 1990 موج فمینیسم اسلامی در بسیاری از کشورهای اسلامی به راه افتاده است. ازآنجاکه این نهضت پسوند اسلامی را یدک می کشد سعی بر آن دارد که خود را مجزا از فمینیسم سکولار معرفی نموده و بدین ترتیب جایگاه مناسبی در بین جوامع اسلامی برای خود ایجاد کند. با توجه به این که فمینیسم اسلامی می تواند ابزاری برای تهاجم فرهنگی علیه جامعه ایرانی باشد، پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی آسیب های اجتماعی فمینیسم اسلامی با استناد به قرآن و احادیث معصومین (ع) انجام شده است. رویکرد اصلی مورداستفاده در این تحقیق، تحلیل کیفی نتایج حاصل از مصاحبه با اساتید علوم قرآنی و در ادامه هرمنوتیک متن محور است که در آن با بررسی اسناد مرتبط با فمینیسم اسلامی و همچنین مراجعه به آیات قرآن کریم و احادیث معصومین علیهم السلام نسبت به واکاوی آسیب های فمینیسم اسلامی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که اولاً فمینیسم اسلامی در اساس هیچ تفاوت ماهوی با فمینیسم سکولار غربی ندارد؛ ثانیاً فمینیسم اسلامی با الگوی مجموعه آسیب های فرهنگی-اجتماعی چون تزلزل بنیان خانواده، نفی حجاب و عفاف، سوق دادن اجتماع به سمت جامعه دوجنسی و مهم تر از آن، تضییع جایگاه زن در جامعه همراه است.
۶.
این مطالعه باهدف تجربه زیسته اضطراب مرگ، قبل و پس از بازگشت دوباره به زندگی انجام گرفت. این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش، تجربه کنندگان پدیده مرگ تقریبی حاضر در برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی بودند که از بین آن ها تعداد 10 مصاحبه انتخاب و ثبت و ضبط شدند. اطلاعات به دست آمده با رویکرد 7 گانه کلایزی تجزیه وتحلیل شدند و از مجموع مصاحبه ها 16 مضمون اصلی و 37 مضمون فرعی استخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد اغلب تجربه گران در موقعیت های مواجه با بیماری و در شرایط نارضایتی از زندگی، مرگ تقریبی را تجربه کردند. مؤلفه های مشاهده نور، ملاقات با اموات، موجودات والا و روحانی، نداشتن اختیار، تشدید حواس بینایی، تجربه احساسات خوشایند و ناخوشایند، درک رویدادهای اطراف بدن، مشاهده به صورت خیره شدن نگاه و مشاهده از همه زوایا و مرور زندگی از مهم ترین مؤلفه های تبیین تجربه زیسته تجربه گران بود. هم چنین پدیده هایی مانند آب، نور، زمان و مکان و هیبت ظاهری اموات نسبت به ماهیت زمینی پدیده ها تغییر کرده بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد زندگی برای این افراد معنا و مفهوم جدیدی پیداکرده و ترس، اضطراب و غفلت از مرگ نیز پس از بازگشت به زندگی از بین رفته بود.
۷.
یکی از گستره های تربیتی قرآن، به فعلیت درآوردن استعدادهای انسان ها برای رسیدن به عصر ظهور دین الهی در سرتاسر عالم است. سوره صف، یکی از مسبحاتی است که مضامین تربیتی آن مجاهده برای رسیدن به ظهور و فتح قریب است و مؤلفه های تربیتی آن می تواند الگوی مناسبی برای زمینه سازی ظهور برای عصر حاضر باشد. ازاین رو محقق سعی دارد با استفاده از روش استراتژی تحلیل داده بنیاد متنی، الگوی تربیت جهادی این سوره را کشف کند. در این پژوهش با رجوع به برخی از تفاسیر و تجزیه وتحلیل داده ها، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و درنهایت کدگذاری انتخابی با رویکرد جهادی انجام شده است. از مهم ترین مؤلفه های این سوره ترغیب به جهاد است و مجاهدان برای رسیدن به فتح قریب با عزمی راسخ تحت رهبری رسولان الهی برمبنای احیا دین و نشرواعلای کلمه حق و درراستای رسیدن به سعادت و هدایت بر اساس اصل توحید محوری و نبوت و معاد باوری از برترین شریعت الهی، یعنی دین پیامبر خاتم مجاهده می کنند و مجال دست یابی به آن با روش های جهادی تربیتی نظیر بشارت و تلویح و زدودن موانع آن همچون کفر و فسق و جهل صورت می گیرد و سرانجام باهدف نهایی یعنی ظهور دین الهی الگوی جهادی این سوره ترسیم می گردد.
۸.
امروزه جایگاه ویژه «قواعد فقه» در مباحث فقهی و حقوقی بر کسی پوشیده نیست و در این میان «قاعده لاضرر» به واسطه وسعت و دامنه موارد استناد به آن و اهمیت و تأثیر فوق العاده ای که دارد، بسیار موردتوجه محققان حوزه فقه و اصول و حقوق قرارگرفته است. در بیان این قاعده مهم فقهی بیشتر به یک واقعه تاریخی یعنی روایت رسول اکرم (ص) در موضوع سمره بن جندب استناد شده و ضمن آن نیز بیشتر «نقص درجان، مال و یا آبرو» مطرح گردیده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای درصدد نشان دادن این مسئله هستیم که با بررسی «آیات مربوط به مسجد ضرار» روشن می شود که اولاً؛ آیات مربوط به مسجد ضرار در کنار سایر روایات می توانند مستند بسیار مهمی برای قاعده لاضرر محسوب شوند و ثانیاً؛ ضرر معنوی و علی الخصوص ضرر اعتقادی (به عنوان مهم ترین ضرر معنوی) که در این آیات موردتوجه می باشد نیز می بایست موضوع قاعده لاضرر قرارگیرد.
۹.
در دنیای امروز بیشترین توجه جوانان معطوف به فضای مجازی است، درحالی که انتقال مفاهیم قرآنی در این فضا بر اساس اقتضائات جهان معاصر صورت نگرفته است. لذا درک این شرایط، متولیان قرآنی را به لزوم به کارگیری روش های نو در انتقال مفاهیم قرآنی به مخاطب جوان رهنمون می سازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، روش های جذاب سازی مفاهیم قرآنی و زمینه های جذب مخاطب به قرآن را با استناد به آیات و روایات، موردبررسی قرار داده است. سپس با استفاده از روش میدانی و انتشار پرسشنامه، اثربخشی این روش ها را از نگاه مخاطبان ارزیابی نموده است. بر اساس این پژوهش، روش طرح سؤال و استفاده از قالب های داستانی و هنرهای نمایشی در جذاب سازی مفاهیم قرآنی تأثیر زیادی دارند و ضعف اصلی در انتقال مفاهیم قرآنی، خلأ انتقال کاربردی و قابل تطبیق بر مصادیق آن ها و استفاده کم از تصاویر مرتبط با مفاهیم قرآنی در فضای مجازی است.
۱۰.
رویکرد اصلی در آموزه های دینی با توجه به هدف غایی دین که قرب الهی است، مصون داشتن انسان ها از گناه و لغزش می باشد. مسئله اصلی جامعه و آسیب های فردی و اجتماعی که در آن مشاهده می شود، ناشی از عمل نکردن و یا عدم آگاهی نسبت به آموزه های دینی است. یکی از اجزای نظام بازدارندگی از گناه در آموزه های دینی، تقویت حساسیت اجتماع در برابر لغزش های عناصر جامعه است. امربه معروف و نهی ازمنکر سازوکار پیش بینی شده است که در قرآن و روایات به عنوان یک فریضه و زمینه ساز احیای سایر فرایض از آن یادشده است و جامعه اسلامی را در برابر گناه و معصیت حساس نموده و بدین ترتیب مسئولیتی همگانی برای دعوت به نیکی ها و نهی از بدی ها و گناهان به آحاد جامعه اعطا می کند. این پژوهش به ضرورت این فریضه از منظر آمران و ناهیان، مخاطبان، اجتماع، اولویت ها، الزامات و بایسته ها و نقش حکومت اسلامی در بهسازی محیط اجتماع و سوق دادن به سوی پرهیزکاری، موردمطالعه قرار می دهد.