پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال بیست و نهم پاییز 1400 شماره 52 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تبیین جایگاه تضاد و تفاوت میان شرکت کنندگان در گفت وگو بر اساس نگرش وجودی صدرالمتألهین است. برای این منظور، از روش استنتاجی استفاده شد و آرای ملاصدرا در خصوص هستی، انسان و معرفت مورد بازخوانی قرار گرفت و جایگاه تضاد و نقش محوری آن در تربیت گفت وگویی تبیین شد. دیدگاه های رایج نیز که بر گفت وگو در فرایند تعلیم وتربیت تمرکز کرده بودند، مورد نقد و بررسی قرار گرفتند و مشخص شد دیدگاه های مذکور، تضاد و تفاوت را محدود پنداشته و به این علت، درک و توصیف آن ها از تربیت مبتنی بر گفت وگو با کاستی هایی مواجه است. سپس نقش وجود شناسانه تضاد و تفاوت در نگرش صدرایی بررسی شد و تبیینی متمایز از تربیت مبتنی بر گفت وگو ارائه گردید که متفاوت با دیدگاه های رایج است. در ادامه دستورالعمل هایی برای گفت وگومحور ساختن جریان تربیت به دست اندرکاران تعلیم وتربیت پیشنهاد و بر این نکته تأکید شد که تربیت گفت وگویی، زمانی در مسیر حقیقی و اصیل خود قرار می گیرد که تضادها و تفاوت ها بین طرفین گفت وگو رسمیت یابد و این امر، مستلزم مواجهه ای وجودگرایانه با انواع تفاوت ها و تضادها است.
بررسی آثار تربیتی «خوف و رجا» از دیدگاه اسلام با تأکید بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خوف» و «رجا» از موضوعات بسیار مهم در رابطه با چگونگی زندگی انسان و تربیت وی می باشند از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار تربیتی خوف ورجا از دیدگاه اسلام با تأکید بر قرآن کریم است. جهت دست یابی به این هدف، از روش تحلیل زبانی و مفهومی بهره گرفته شده است. مضامین استخراج شده پژوهش نشان داد، قرآن خوف و رجا را به عنوان مکمل یکدیگر معرفی می کند و نظارت خداوند بر رفتار انسان را به واسطه این دو حالت نفسانی برمی شمارد؛ به نحوی که هر دو را سبب تنظیم رفتار انسان قلمداد می کند و اذعان دارد که به موجب آن ها نابهنجاری ها کنترل می شوند. با بررسی آیات پیرامون خوف و رجا و نقش تربیتی این دو ویژگی اخلاقی، این نتیجه حاصل شد: به استناد قرآن کریم، خوف و رجا برای انسان دستاوردهای تربیتی متعددی در سطح فردی و اجتماعی به ارمغان می آورد که بخشی از این دستاوردها ویژه خوف هستند، بخش دیگر، مختصِ رجا و پاره ای هم، توأمان شامل خوف و رجا با یکدیگر می شود. این امر بدان جهت است که هرکدام از این واژه ها، در برخی از آیات قرآن کریم به صورتِ تنها و در بعضی دیگر به طورِ توأمان آورده شده اند. دستاوردهای یادشده در متن مقاله، تبیین و بررسی شده اند.
پدیدارشناسی تجربه زیسته اساتید از نسبت دیانت با رشد هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده هایی که در دهه اخیر، مورد استقبال فراوانی قرارگرفته، پدیده ی هوش هیجانی است. دلیل این امر توانایی بالای هوش هیجانی در حل بهتر مسائل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافت های فکری و احساسی است. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق وخوی، وضع روانی، کنترل تکانه ها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد می کند. پژوهش حاضر به منظور تبیین پدیده چگونگی رشد هوش هیجانی بر اساس تجربه زیسته دینی گروهی از اساتید دانشگاه به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی از نسبت دیانت با رشد هوش هیجانی انجام شد که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کننده ها ده نفر از اعضای هیئت علمی رشته های معارف اسلامی، الهیات و فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شهید باهنر شهر کرمان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. تحلیل و بررسی داده های حاصل از تجربه زیسته اساتید از نسبت دیانت (تربیت دینی) با رشد هوش هیجانی نشان داد که دیانت از سه طریق به اساتید کمک کرده است که مهارت های هوش هیجانی در آن ها ایجاد و پرورش یابد: 1. برخورداری از یک جهان بینی و دیدگاه فلسفی ویژه برگرفته از دین 2. عمل به آموزه ها و دستورالعمل های خاص دین 3. تجلی معنویت در شخصیت افراد (در متن مقاله، چگونگی نسبت این سه مضمون اصلی با مؤلفه های رشد هوش هیجانی، توصیف و تبیین شده اند).
بررسی تأثیر آموزش دوره سبک زندگی منتظرانه بر فرهنگ اعتقاد به مهدویت دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش سبک زندگی منتظرانه بر فرهنگ مهدویت دانش آموزان متوسطه دوم بوده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان بجنورد به تعداد 2185 نفر بود و از کسانی که نمره پیش آزمون آن ها از حد میانگین در پرسش نامه کمتر بوده است، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و 3۰ نفر در گروه آزمایش و 3۰ نفر در گروه گواه ، گمارش تصادفی شدند و دوره آموزش با گروه آزمایش با بسته آموزشی سبک زندگی منتظرانه در ده جلسه یک ساعته انجام شد. از هر دو گروه کنترل و آزمایش با پرسش نامه، قبل و بعد از آموزش، پیش و پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه فرهنگ مهدویت حسین زاده و همکاران (1388) بود که روایی ابزار، از نوع صوری و محتوایی بود که مورد تأیید اساتید و خبرگان قرار گرفت و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ 83/0 برآورد گردید. جهت تحلیل داده ها از آزمون کواریانس با نسخه 21 نرم افزار spss استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در بعد شناخت، با توجه به اینکه سطح معناداری 56/0 محاسبه گردید و این میزان از 05/0 بیشتر است، فرضیه تأیید نشد و در بعد انتظار ظهور (26/1=t و 02/0=p)، بعد ایمان و باور قلبی (09/4=t و 00/0=p) و بعد فلسفه غیبت (14/2=t و 01/0=p)، تفاوت معناداری بین دو حالت پیش آزمون و پس آزمون مشاهده گردید؛ اما در بعد آگاهی به فلسفه ظهور (79/0=t و 09/0=p)، تفاوتی بین دو حالت مشاهده نشد؛ بدین معنا که آموزش گروهی دوره سبک زندگی منتظرانه بر ابعاد انتظار ظهور، ایمان و باور قلبی و فلسفه غیبت، از مؤلفه های مقیاس فرهنگ مهدویت تأثیرگذار؛ اما بر مؤلفه های شناخت و آگاهی به فلسفه ظهور در دانش آموزان اثرگذار نبوده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که آموزش دوره سبک زندگی منتظرانه در افزایش فرهنگ اعتقادی به مهدویت دانش آموزان می تواند تأثیرگذار باشد و آموزش های مستقیم این دوره، در کنار دیگر شیوه های تربیتی توصیه می گردد.
تحلیل جایگاه تربیت معلم در گفتمان های حاکمیت سیاسی بعد از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تحلیل جایگاه تربیت معلم در گفتمان های حاکمیت سیاسی که بعد از انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته اند، انجام شده است. این تحقیق با درنظرگرفتن مقوله تربیت معلم در فضای گفتمانی و از طریق سند کاوی، به دنبال فراتر رفتن از توصیفات صرف و رسیدن به تحلیلی زمینه ای از تربیت معلم در ایران پس از انقلاب اسلامی است. یافته های پژوهش نشان می دهد گفتمان فراگیر انقلاب اسلامی، تأثیر عمیقی در سیاست گذاری های تربیت معلم داشته است. موضوع پیوستگی دین و سیاست، نشانه اصلی این گفتمان فراگیر است که موجب تأثیر باورهای الهی و فهم دینی در هویت بخشی معلم در اسناد و متون سیاست گذاری تربیت معلم شده است. خرده گفتمان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی نیز تأثیراتی در سیاست های تربیت معلم داشته اند. در گفتمان سازندگی با اولویت قرارگرفتن توسعه اقتصادی، معلم در جایگاه یک کارگزار دولتی بازنمایی شد و در گفتمان اصلاحات، معلم به عنوان بازویی برای توسعه سیاسی موردتوجه قرار گرفت. نقطه عطف سیاست گذاری تربیت معلم در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، تصویب سند تحول بنیادین است. با تصویب این سند، زیرنظام تربیت معلم در چشم اندازی آینده نگر و آینده ساز و در موقعیتی راهبردی، به عنوان عنصر اساسی نظام آموزش وپرورش درنظرگرفته شده است.
تبیین مطالبات مقام معظم رهبری از نظام آموزش وپرورش در گام اول انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیانیه گام دوم انقلاب تجدید مطلعی خطاب به ملت ایران و به ویژه جوانان است که به مثابه منشوری برای دومین مرحله خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی خواهد بود. یکی از حوزه های که نقش بسزایی در تحقق اهداف گام دوم انقلاب دارد، حوزه آموزش وپرورش است؛ چراکه از یک سو، بخش مهمی از این اهداف طی فرایند تعلیم و تربیت حاصل می شود و از سوی دیگر، بخشی از این اهداف، توسط نیروی انسانی تربیت یافته در نظام آموزشی تحقق می یابد؛ لذا برای تحقق اهداف گام دوم انقلاب باید به بهبود نظام آموزش وپرورش توجه خاصی کرد. برای بهبود نظام آموزش وپرورش باید چالش های آن در گام اول انقلاب بررسی تا در گام دوم مرتفع شود و بستر تحقق اهداف فوق را فراهم آورد. جهت بررسی چالش های نظام آموزش وپرورش در گام اول، به مطالبات مقام معظم رهبری در مورد آموزش وپرورش می پردازیم؛ چراکه مطالبات ایشان به مثابه چراغی، روشنی بخش اذهان در مورد چالش های آموزش وپرورش است. با این اوصاف، هدف از پژوهش حاضر، تبیین مطالبات مقام معظم رهبری از نظام آموزش وپرورش در گام اول انقلاب است. روش مورداستفاده، روش اسناد کاوی بوده و بیانات ایشان درباره آموزش وپرورش با تأکید بر سال های پایانی منجر به چهل سالگی انقلاب بعد از ابلاغ سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش وپرورش کشور تحلیل شد. پس از تحلیل بیانات، مطالبات ایشان در قالب چهار مقوله کلان یعنی سیاست گذاری آموزشی، معلم، محتوای آموزشی و فضای آموزشی، احصا گردید که همین مطالبات می تواند سرلوحه حرکت نظام آموزش وپرورش در گام دوم انقلاب و تربیت دانش آموزان تراز جامعه اسلامی باشد.
واکاوی مؤلفه های هویت یابی در نظریه انسان به منزله عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های هویت یابی در نظریه «انسان به منزله عامل» است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیلی استنتاجی انجام شد. این نظریه در انسان شناسی، تصویر انسان در قرآن را به عنوان سخت هسته توصیف نموده است. طبق این نظریه ، اعمال فرد هویت او را می سازد. هر فرد به تناسب عمل خویش و تعامل با محیط پیرامونش، هویت معینی را در وجود خویش می آفریند. با توجه به کوشش فلسفی نظریه انسان به منزله عامل، در جهت تبیین ماهیت آدمی و استنتاج مبادی عمل از آیات قرآن، در این نظریه به واکاوی مؤلفه های هویت یابی پرداخته شد. طی این واکاوی، از مبادی شناخت، میل و اراده، عمل و آثار عمل، چهار مؤلفه خودآگاهی، ارزشمندی، وحدت و اقتدار استخراج گردید. از مؤلفه خودآگاهی، دو شاخص «معرفی خود و توصیف احساسات، هیجانات، نیازها، علاقه مندی ها، توانمندی ها» و «خودارزیابی» استنتاج شد. مؤلفه ارزشمندی نیز، از طریق «دیگر ارزیابی» و پی بردن فرد به «شباهت و تفاوت با دیگران» ارزش هویتی را محقق می سازد. با توجه به مواجهه فرد با تکثر و تنوع موقعیت هایی زندگی، «اولویت بندی امور» موجب وحدت و انسجام درونی می شود. از طرفی هویت فردی اجتماعی در جریان «مشارکت در فعالیت جمعی» به عنوان یکی از شاخص های مؤلفه وحدت، شکل می گیرد. علاوه براین سه مؤلفه، اقتدار هویتی با «انتخاب و تصمیم گیری» و درنظرگرفتن «اثر و نتیجه عمل» ظهور پیدا می کند.
تبیین تربیت اجتماعی در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و تحلیل آن بر اساس نظریه تربیت اجتماعی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تبیین تربیت اجتماعی موردنظر سند تحول بنیادین آموزش وپرورش ایران و تحلیل آن بر اساس اندیشه های تربیتی در تربیت اجتماعی است. روش مورداستفاده در این پژوهش، استنتاجی و توصیفی تحلیلی بود که در مرحله نخست، مبانی تربیت اجتماعی در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش توصیف شد؛ بعد دیدگاه فارابی به عنوان اولین فیلسوف اسلامی که نظریه اجتماعی دارد مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته است، سپس از این نظریات دلالت های تربیتی استنتاج شده است و درنهایت تربیت اجتماعی و مؤلفه های آن در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش بر اساس نظریات تربیتی فارابی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله از پژوهش حاکی از آن است که تربیت اجتماعی در سند، مبتنی بر کسب شایستگی هایی بر اساس نظام معیار اسلامی است که متربیان را قادر می سازد برای دستیابی به مراتبی از حیات طیبه در اجتماع و جامعه صالح، ارتباطات مناسب و سازنده ای با دنیای پیرامون خود داشته باشند؛ اما در دیدگاه فارابی، بیشتر تربیت اجتماعی مبتنی بر کسب توانمندی ها بر اساس نظام معیار عقلانی است که متربیان را قادر می سازد برای دست یابی به سعادت غایی در مدینه فاضله، تحت نظر رئیس مدینه تربیت شوند و از طریق تعاون در آن مدینه به سعادت حقیقی نایل آیند.
تبیین تربیت معنوی برای کودکان از منظر کل گرایان و نقد آن با تأکید بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تبیین تربیت معنوی برای کودکان از منظر کل گرایان و نقد آن با تأکید بر آموزه های اسلامی است. برای این منظور در بخش نخست مقاله، با استفاده از روش پژوهش تلفیقی یا سنتز پژوهی، رویکرد کل گرایان به تربیت معنوی کودکان در ابعاد مبانی فلسفی، مفهوم تربیت معنوی برای کودکان و دلالت های تربیتی آن تبیین می شود و در بخش دوم نیز با استفاده از روش کاوشگریِ فلسفیِ انتقادی و با تأکید بر دیدگاه اسلامی، رویکرد کل گرایان به تربیت معنوی کودکان نقد می شود. برای رسیدن به هدف پژوهش همچنین با استفاده از روش گلوله برفی، مهم ترین اندیشمندان تعلیم و تربیت کل گرا در مغرب زمین در حوزه تربیت معنوی کودکان انتخاب شدند و طبق معیارهایی مشخص، مهم ترین آثار ایشان گزینش و مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که مبانی فلسفی رویکرد کل گرایان با آموزه های اسلامی ناسازگار است؛ زیرا مرجع امر معنوی طبق رویکرد کل گرایان، امری مبهم و موهوم است. هم چنین، این رویکرد حاکی از نوعی وحدت وجودِ مبتنی بر همه خدایی و یگانگی انسان، طبیعت و خداست. این در حالی است که طبق آموزه های اسلامی مرجع امر معنوی، وجودی واحد (الله جل جلاله) است که می توان او را به واسطه صفات و افعالش شناخت. درعین حال، رویکرد مذکور نکات و روش های تربیتی مفید و مناسبی دارد که با آموزه های اسلامی سازگار است؛ مانند توجه به پرورش کلیت کودک و تربیت هنری.
طراحی الگوی اسلامی تربیت جنسی برای کودکان با رویکرد فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت تا بدان جا در تحول فرد و جامعه مؤثر است که می توان ادعا کرد ارزش هر مکتبی، از تربیت شدگان آن مکتب فهم می شود. ضرورت پژوهش روش مند در تربیت جنسی، دغدغه اصلی نگارنده متن پیشِ رو است که با روش تحلیل مضمون و با رویکرد فقهی به الگویی مناسب برای تربیت جنسی کودکان دست یافته است. در این پژوهش، تحلیل مضمون با مطالعه منابع فقهی و تفسیری آغازشده تا مراد آیات و روایات، مشخص و یقینی شود ، سپس، محتوای آیات و روایات کدگذاری شده است. ابزار به کاررفته در تحلیل مضمون شبکه مضامین است؛ به این بیان که نکات کلیدی متن با بیرون کشیدن واژه های پرتکرار، کلیدواژه ها و کشف واژه هایی که هم پوشانی یا رابطه علی دارند جدا می شوند و مضامین پایه را شکل می دهند. سپس، داده ها مکتوب و با صبر و حوصله بازبینی می شوند تا ایده های اولیه برای کشف کدهای مرتبط با هم و نحوه ارتباط آن ها کشف شود که مضامین سازمان دهنده را شکل می دهند. در ادامه، با تلخیص و تلفیق شبکه مضامین مشابه به مضامین فراگیر و کانونی دست می یابیم. پس از تحلیل مضمون آیات و روایات فقهی مرتبط با تربیت جنسی با نرم افزار maxqda و بررسی 24 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و دو مضمون فراگیر به الگوی اسلامی تربیت جنسی رسیده ایم.