مقالات
حوزه های تخصصی:
کلام فلسفی و فلسفه کلامی دو اصطلاح نوپدید در حوزه علوم اسلامی اند. پژوهش حاضر با رویکرد اصطلاح شناختی (ترمینولوژی) و به شیوه استقرایی، درصدد تعیین جایگاه دو اصطلاح مذکور در نظام جامع اصطلاح نامه علوم اسلامی است. بر این اساس در گفته ها و نوشته هایی سیر و تفحص کرده است که یا در مقام تبیین معناییِ این دو اصطلاح بوده اند یا برای بیان مقاصد خود از آن دو بهره گرفته اند، بدون اینکه به معنا و مراد خود از آنها تصریح کنند. مهم ترین نتایج تحقیق به این شرح است: خاستگاه هر دو اصطلاح، مباحث روش شناختی است؛ ازاین رو «لحاظ تقسیم» در هر دو اصطلاح، «روش شناسی» است. در مورد معانی دو اصطلاح گفته شده، تفاوت معانی مورد نظر کاربرانِ هریک از این دو واژه، به گونه ای است که قابل ارجاع به معنای واحد نیست و تنها با قول به اشتراک لفظی قابل توجیه است. همه کاربردهای «کلام فلسفی» و برخی از کاربردهای «فلسفه کلامی» مربوط به حوزه دانشی کلام اسلامی است. پیشنهاد این پژوهش با استناد به مبانی اصطلاح نامه نگاری، توافق و تسالم بر معنای «کلام بهره گیر از روش، آموزه ها و قواعد فلسفی» برای اصطلاح «کلام فلسفی»، و ترک به کارگیری واژه «فلسفه کلامی» است.
نگاهی هستی شناسانه به سبک زندگی اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری
حوزه های تخصصی:
مسئله این است آیا مقام معظم رهبری در تبیین سبک زندگی اسلامی نظام مند عمل کرده اند یا خیر؟ هدف این مقاله کشف نقشه هندسی سبک زندگی اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری به عنوان یک نمونه عینی و یک تجربه موفق از حکومت دینی در عصر حاضر (عصر بمباران سبک زندگی غربی بر پیکره جوامع اسلامی) است. برای رسیدن به این هدف و با استفاده از متد آنتولوژی در علم دانش شناسی، اندیشه رهبر فرزانه انقلاب، محور مطالعه قرار گرفته و با روش توصیفی و تحلیلی، بیانات ایشان بررسی شده است. یافته تحقیق این است که تحقق سبک زندگی اسلامی در اندیشه ایشان بدون توجه به مؤلفه های دیگر، ممکن نیست به همین جهت تلاش کرده اند مؤلفه هایی را که در تحقق اضلاع سبک زندگی اسلامی دخیل اند، تبیین کنند. این مؤلفه ها عبارت اند از: خودشناسی، عقل، استقلال فرهنگی، تبیین گری، تشکیل جامعه اسلامی، پیشرفت اسلامی، تمدن اسلامی، دفاع، عدالت اجتماعی، الگوپذیری و بعضی از فضائل اخلاقی نظیر رحم، تعصب به اقتصاد ملی، قوت نفس، امانتداری، استقامت، صداقت و نیز بعضی از رذایل اخلاقی نظیر اسراف، اشرافی گری، تقلیدمحوری. بدیهی است سبک زندگی اسلامی با این مفاهیم، ارتباطی وجودشناختی دارد که در این مقاله، نوع این ارتباطات به تصویر کشیده شده است.
تحلیل و بررسی استعاره مفهومی آیات مربوط به قیامت
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی که در دهه های پایانی قرن بیستم که دو زبان شناس به نام های جورج لیکاف و مارک جانسون آن را ارائه کردند، موجب ایجاد چالشی در بین نظریه های سنتی گردید. مطابق با این نظریه، استعاره مفهومی ریشه در ذهن انسان دارد و به صورت ناخودآگاه در زندگی روزمره انسان جریان دارد. لیکاف و جانسون استعاره مفهومی را به سه نوع ساختاری، هستی شناختی و جهتی تقسیم کرده اند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی - نظری به بررسی آیات مربوط به قیامت پرداخته ایم که در آنها از استعاره مفهومی به جهت فهم بهتر ودرک بیشتر آنچه برای ما از آن جهان ناشناخته است، از قبیل واقعه، میقات و نام های 170 گانه پرداخته شده است. دستاورد تحقیق حاکی است قرآن کریم با توجه به نامأنوس و غیرمحسوس بودن جهان پس از مرگ، از قالب و ابزار زبان به صورت استعاره ای جهت فهم بیشتر این واقعه استفاده کرده است؛ اما نکته حائز اهمیت در این پژوهش این است که در میان آیات قرآن که در آنها استعاره مفهومی در انواع مختلف به کار رفته است، غالب این استعارات مربوط به قیامت کبری است که خداوند از طریق استعاره مفهومی قیامت و احوال آن را بیان کرده است و نوع هستی شناسی آن بیشترین کلمات را شامل شده و نوع ساختاری و جهتی در مرتبه بعدی قرار دارد. این مسئله نشان می دهد مباحث ماورایی وآینده پژوهی در قالب استعاره ای برای مخاطب باورپذیرترند.
خاستگاه، بایسته ها و امکان مطالعات میان رشتگی در نسبت با علوم اسلامی
حوزه های تخصصی:
مطالعات میان رشتگی چندی است که در غرب به حوزه مطالعاتی مهمی تبدیل گشته که هم حوزه آموزش و هم پژوهش را تحت تأثیر خود قرار داده است. در کشور ما نیز چندی است که برخی از نهادهای پژوهشی به این مطالعات تشویق می کنند. پرسش اساسی این است که آیا این مطالعات اساساً در حوزه علوم اسلامی قابل پی گیری است یا خیر؟ خاستگاه و بایسته های آن چیست؟ این مقاله با بررسی خاستگاه وجودی معرفت شناسانه و غیرمعرفت شناسانه میان رشتگی و همچنین بایسته های ذاتی و تحقق میان رشتگی امکان این امر را بررسی کرده است. بررسی های صورت گرفته در نوشتار حاضر نشان می دهد امکان بازخوانی و بازتعریف میان رشتگی با امعان نظر به خاستگاه و بایسته های آن در حوزه علوم اسلامی وجود دارد؛ درحالی که در صورت عدم توجه به خاستگاه های بیان شده، دچار استحاله فکری و فرهنگی در این مطالعات می شویم و هویت علمی خود را در مواجه با این سنخ دانش از دست می دهیم. این مقاله با روش تحلیلی - تطبیقی نگاشته شده است.
جایگاه معنوی «رب» در قرآن
حوزه های تخصصی:
یکی از اسمای الهی که بعد از اسم الله، بیشترین کاربرد را در قرآن دارد، واژه «رب» است. اسم شریف «ربّ» اسم مبارک و با عظمتی است که محبوبیّت آن نزد خداوند و انبیا و اولیایش غیر قابل انکار است. این واژه از ریشه «ر ب ب» از جمله واژه های دخیل در قرآن است. این واژه در قرآن علاوه بر معنای وضعی و اولیه به معنای دیگری نیز به کار رفته است، همچنان که در کلام عرب نیز معانی دیگری علاوه بر مفهوم قرآنی دارد. در این مقاله به بررسی این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم پرداخته می شود، تا معانی مختلف و جایگاه معنوی آن در آیات قرآن استخراج گردد. با بررسی آیات پی می بریم این واژه در بیشتر موارد در معنای خداوند متعال، که معانی آن با توجه به آیات مرتبط از این قرارند: خالقیت، احیاء، اماته، هدایت تکوینی، هدایت تشریعی و رحمت و در موارد کمی در معنای غیر خداوند به کار رفته است. کاربرد این واژه در معنای خداوند، ما را به گستره معنایی این واژه می رساند، به طوری که تمامی معانی ذکر شده در این واژه نهفته است و در هر یک از آیات، با توجه به سیاق، بر یکی از معانی آن تأکید شده است.
معناشناسی واژه «لقاء» در آیات مورد استناد قائلین به رؤیت خداوند
حوزه های تخصصی:
از موضوعات مورد بحث بین اشاعره و سلفیان از یک سو و شیعه و معتزله از سوی دیگر، رؤیت خداست. اشاعره و سلفیان که قائل به رویت خداوند در قیامت می باشند، برای اثبات نظر خود، به آیاتی از قرآن استناد می کنند که از جمله این آیات، آیاتی است که در آن واژه «لقاء» آمده است. معناشناسی و بررسی نظر مفسران پیرامون معانی این واژه در آیات مورد استناد، راه مناسبی برای دست یابی به معنای صحیح واژه و ارزیابی درستی یا نادرستی اعتقاد قائلان به رؤیت خداست. ریشه شناسی و بررسی معانی مختلف واژه «لقاء» در منابع لغت، آیات قرآن، احادیث، اشعار عرب، منابع لغت در سایر زبان ها و واکاوی نظر مفسران فریقین، روشن می سازد که این واژه دارای معانی متعددی است و نه تنها برداشت معنای رؤیت از این آیات صحیح نیست و نظر عده کمی از مفسران اهل سنت آن را تأیید نموده، بلکه علاوه بر مفسران شیعه، بسیاری از مفسران اهل سنت نیز نظری بر خلاف آن دارند.