چکیده

نظریه استعاره مفهومی که در دهه های پایانی قرن بیستم که دو زبان شناس به نام های جورج لیکاف و مارک جانسون آن را ارائه کردند، موجب ایجاد چالشی در بین نظریه های سنتی گردید. مطابق با این نظریه، استعاره مفهومی ریشه در ذهن انسان دارد و به صورت ناخودآگاه در زندگی روزمره انسان جریان دارد. لیکاف و جانسون استعاره مفهومی را به سه نوع ساختاری، هستی شناختی و جهتی تقسیم کرده اند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی - نظری به بررسی آیات مربوط به قیامت پرداخته ایم که در آنها از استعاره مفهومی به جهت فهم بهتر ودرک بیشتر آنچه برای ما از آن جهان ناشناخته است، از قبیل واقعه، میقات و نام های 170 گانه پرداخته شده است. دستاورد تحقیق حاکی است قرآن کریم با توجه به نامأنوس و غیرمحسوس بودن جهان پس از مرگ، از قالب و ابزار زبان به صورت استعاره ای جهت فهم بیشتر این واقعه استفاده کرده است؛ اما نکته حائز اهمیت در این پژوهش این است که در میان آیات قرآن که در آنها استعاره مفهومی در انواع مختلف به کار رفته است، غالب این استعارات مربوط به قیامت کبری است که خداوند از طریق استعاره مفهومی قیامت و احوال آن را بیان کرده است و نوع هستی شناسی آن بیشترین کلمات را شامل شده و نوع ساختاری و جهتی در مرتبه بعدی قرار دارد. این مسئله نشان می دهد مباحث ماورایی وآینده پژوهی در قالب استعاره ای برای مخاطب باورپذیرترند.

تبلیغات