مقالات
حوزه های تخصصی:
فرض اساسی نظریه شبکه های اجتماعی این است که تصمیمات مهمی ازجمله فرزندآوری که در زندگی اتخاذ می شوند، می توانند تحت تأثیر این شبکه ها قرار گیرند. با وجود مطالعات متعدد و ارزشمندی که در تبیین باروری در ایران انجام گرفته است، کمتر به نقش شبکه های اجتماعی، به صورت مستقل و منسجم توجه شده است. یکی از سؤالات اساسی که در این زمینه مطرح می گردد، این است که شبکه های اجتماعی از طریق چه مکانیزم هایی بر قصد فرزندآوری افراد تأثیر می گذارند؟. نمونه مورد بررسی در این مطالعه، شامل 600 زن حداقل یک بار ازدواج کرده در نواحی شهری استان بوشهر است که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که با کنترل متغیرهای سن، تعداد فرزندان در حال حاضر زنده، تحصیلات و اشتغال زنان، متغیرهای مکانیزم وشبکه، تأثیر مهمی بر قصد باروری زنان دارند. نتایج رگرسیون لجستیک دووجهی نشان داد که مکانیزم های فشار اجتماعی، واگیری اجتماعی و حمایت اجتماعی به صورت مثبت، و متغیر یادگیری اجتماعی منفی، به صورت منفی بر قصد باروی زنان مورد مطالعه تأثیرگذارند. با توجه به اینکه مکانیزم های شبکه های اجتماعی با توجه به ویژگی های زندگی مدرن، در حال تغییر است، مطالعه آنها در طول زمان و مکان های مختلف، برای اتخاذ سیاست های مناسب در زمینه باروری لازم و ضروری می باشد.
معلومات باروری و تعیین کننده های آن در زنان و مردان در شرف ازدواج شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای نادرست درباره بیولوژی باروری و کاهش پتانسیل باروری با افزایش سن و تحت تأثیر عوامل محیطی، می توانند ازجمله عوامل مؤثر بر رفتارهای تأخیری در ازدواج و باروری، به خصوص در زنان باشد. هدف پژوهش حاضر، تعیین معلومات باروری و عوامل پیش بینی کننده آن، در زوجین در شرف ازدواج مراجعه کننده به مراکز مشاوره قبل از ازدواج شهر تهران است. به همین منظور، یک پیمایش مقطعی، در بین 204 زوج در شرف ازدواج که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند، انجام شد. زوج های مورد بررسی، از بین مراجعین دو مرکز ارایه دهنده خدمات مشاوره قبل ازدواج در تهران در سال 1394 و با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پیمایش شامل سه بخش بود: بخش اول، اطلاعات اجتماعی-اقتصادی و جمعیت شناختی؛ بخش دوم، پرسشنامه معلومات باروری کاردیف، که اعتبار و روایی آن تأیید شد و بخش سوم، پرسشنامه سواد سلامت بزرگ سالان در جمعیت شهری ایران. نتایج نشان داد که تنها 44درصد از زوجین، دارای معلومات باروری صحیح بوده و تفاوت مهمی در معلومات باروری دو جنس وجود دارد. تحلیل دومتغیره نشان داد که سطح تحصیلات، سطح سواد سلامت و قصد فاصله گذاری بین ازدواج و فرزند اول با معلومات باروری، رابطه ای مستقیم و معنادار دارند، درحالی که در رگرسیون خطی، پس از کنترل اثر سن، تنها متغیرهای سطح تحصیلات و سطح سواد سلامت به عنوان دو تعیین کننده مهم و معنادار معلومات باروری، نشان داده شدند. بنابراین، مداخلات آموزشی جامع، مبتنی بر محیط های آموزشی و رسانه در خصوص باروری و عوامل کاهش دهنده پتانسیل باروری، به خصوص در افرادی که سطح تحصیلات و سواد سلامت پایینی دارند، ضروری به نظر می رسد.
بررسی تأثیر نوسازی فرهنگی بر فرایند ازدواج و تشکیل خانواده دانشجویان دانشگاه های استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بسترهای مهم تغییرات ازدواج و خانواده، گسترش نوسازی و مؤلفه های مختلف آن در جامعه است. هدف این مقاله، بررسی فرایند ازدواج و تشکیل خانواده در بستر نوسازی فرهنگی می باشد. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شده و ابزار مورد استفاده، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های استان گلستان بوده و نمونه مورد بررسی، به صورت تصادفی طبقه بندی شده (با نسبت حجم معین) انتخاب گردیده است. حجم نمونه، شامل 400 نفر دانشجوی دختر و پسر مجرد و متأهل است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد مولفه های ریسک پذیری، برابری (مساوات طلبی) جنسیتی، مصرف رسانه، بازاندیشی و ریسک پذیری تأثیر مثبت (افزایشی) و مؤلفه های تقدیرگرایی و باورهای مذهبی تأثیر منفی (کاهشی) بر تغییرات ازدواج دارند. در این میان، اثرگذاری ریسک پذیری، بیشتر از سایر مؤلفه ها بوده است. همچنین، شاخص های برازش نیکویی برآمده از مدل سازی معدلات ساختاری بیان گر تأیید اثرگذاری نوسازی فرهنگی بر تغییر مؤلفه های فرآیند ازدواج است. بدین ترتیب، بخش قابل توجهی از تغییرات ازدواج و تشکیل خانواده، به ویژه در میان جوانان، تحت تأثیر تغییرات فرهنگی مرتبط با نوسازی است.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به طلاق در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق به عنوان یکی از جدی ترین آسیب های اجتماعی در سال های اخیر، گریبان گیر جامعه ایران شده و چالش های بسیاری را برای نهاد خانواده، به عنوان یکی از ارکان اصلیِ جامعه، به وجود آورده است. آمار طلاق در کل کشور از یک سو، و در کلان شهرهایی مانند شیراز از سویی دیگر، ما را بر آن داشته است که در جستجوی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در شهر شیراز باشیم. تحقیق حاضر، با رویکردی جامعه شناختی، در بین شهروندان 59-15 ساله، و متأهل شهر شیراز صورت گرفته است. نمونه مورد بررسی 380 نفر می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده است. فرضیه های تحقیق، با استفاده از نظریات مبادله، همسان همسری، نظریه نقش ها، نظریه قشربندی جنسیتی و نظریه شبکه، طراحی و به آزمون گذاشته شده اند. نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل، قادر به تببین 62 درصد از تغییرات گرایش به طلاق به عنوان متغیر وابسته تحقیق بوده اند و در این بین، به ترتیب، تصور مثبت از طلاق (404/0=بتا)، رضایت جنسی و عاطفی (184/0-=بتا)، دخالت اطرافیان (160/0=بتا) و جنسیت (زن بودن) (115/0=بتا) بیشترین تأثیر را بر گرایش به طلاق داشته اند. تصور مثبت به طلاق به عنوان مهمترین عامل، بیانگر آن است که ذهنیتِ افراد تا حد زیادی می تواند بر گرایش به طلاق مؤثر باشد. همچنین رگرسیون چندگانه نشان داد، متغیرهای همسان همسری، انتظارات برآورده نشده، مدت ازدواج، سن، تحصیلات پاسخگو و همسر، تعداد فرزند و درآمد همسر تأثیر معناداری بر گرایش به طلاق نداشته است.
مطالعه کیفی بسترها و پیامدهای خانوادگی اشتغال زنان در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود زنان به بازار کار، نقش شغلی، به عنوان نقشی جدید در مقابل نقش های سنتی همسری و مادری مطرح گردیده است. زنان با داشتن نقش های همسری، مادری و خانه داری، با پذیرفتن اشتغال، در حقیقت، مسئولیتی مضاعف را عهده دار می شوند. اشتغال زنان می تواند پیامدهای مثبت و منفی را برای خود فرد و خانواده او در پی داشته باشد. هدف این پژوهش، شناخت پیامدهای خانوادگی اشتغال زنان در شهر یزد می باشد. روش مورد استفاده، کیفی است که در چارچوب نظریه زمینه ای انجام شده است. 15 زن متأهل شاغل یزدی مشارکت کننده در این پژوهش، با روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده های مورد نیاز این مطالعه، به شیوه مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شده و با روش کدگذاری استراوس و کوربین، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مقوله نهایی حاصل از تحلیل داده ها، گرانباری نقش می باشد. مهم ترین شرایط علّی حاصل از داده ها، محدودیت زمان و فراغت است. همچنین متغیرهای "کیفیت روابط زوجین" و "مدیریت درآمد زن شاغل" به عنوان شرایط زمینه ای، و "چترهای حمایتی" به عنوان شرایط مداخله گر تعیین شد. پیامدهای اشتغال زنان متأهل، با عناوین فشار مضاعف، تضعیف نقش های زنانه، بهبود تعاملات و رضایت و آرامش استخراج گردید. راهبردهایی که این زنان برای کاهش گرانباری نقش به کار می گیرند نیز شامل: مدیریت زمان، مدیریت وظایف شغلی و حمایت گری است.
تحلیل مقطعی- سنی اثر الگوی مرگ زودرس بر درآمد از دست رفته صندوق تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواجهه صندوق های بازنشستگی با عدم توازن دریافتی ها و پرداختی ها و نگرانی از ورشکستگی آن ها در دوره ای که «پنجره فرصت جمعیتی» یا «سود جمعیتی» نامیده می شود، یک تناقض تأمل برانگیز است. درحالی که حتی در شرایط ثبات جمعیتی، عوامل مختلفی می تواند بر دریافتی ها و/یا پرداختی ها و توازن آنها اثر بگذارد، انتساب همه مشکلات به تغییرات جمعیتی ناروا است. حق بیمه دریافتی به عنوان بخش مهمی (بیش از90 درصد) از دریافتی های صندوق تأمین اجتماعی، متأثر از سازوکارهای اقتصادی- بیمه ای و جمعیتی- اجتماعی است. هدف این مقاله، برآورد و تحلیل خسارت های مالی ناشی از مرگ بیمه شدگان در سنین فعالیت برای صندوق تأمین اجتماعی است. این برآورد و تحلیل با استفاده از داده های ثبتی مرگ، داده های سازمانی مستخرج از سازمان تأمین اجتماعی و سرشماری سال های 1390و 1395، و به کارگیری جدول عمر چندکاهشی انجام می شود. نتایج نشان می دهد که چهار علت اصلی مرگ (بیماری های قلبی-عروقی، سرطان ها، غدد، تغذیه و متابولیک و حوادث غیرعمد) در مجموع، 375 هزار سال از عمر ایرانی های در سنین فعالیت می کاهد. حدود دوسوم از این سال های از دست رفته، فقط در اثر مرگ زودرس ناشی از بیماری های قلبی-عروقی و حوادث غیرعمد رخ می دهد. این تعداد سال های عمر از دست رفته، در سال 1394، برای بیمه شدگان 64-15 ساله، مجموعاً حدود 3306 میلیارد ریال به صندوق تأمین اجتماعی خسارت وارد کرده است.
مهاجرت و زباله گردی، به مثابه شیوه نوظهور زیست شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله زباله گردی امروزه به عنوان یک پدیده نوظهور در کلان شهرهای ایران با مهاجرت درهم تنیده است. این مقاله تلاش دارد تا پدیده زباله گردی را به مثابه یک شیوه زیست شهری در شهر تهران مورد کنکاش قرار دهد. روش پژوهش، مبتنی بر روش کیفی (پدیدارشناسی) و استفاده از تکنیک های مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه گروهی و مشاهده می باشد. تعداد مشارکت کنندگان در مطالعه، 40 نفر از زباله گردها می باشد و داده های پژوهش بر اساس تحلیل مضمونی مورد تفسیر قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که زباله گردها عمدتاً مهاجرند، بسیاری از آنها مهاجران افغانستانی و برخی نیز از مهاجران داخلی وارد شده به شهر تهران هستند. زباله گردها از تحصیلات پایین و تغذیه نامناسب برخوردارند. به علاوه بر اساس سنخ شناسی، افراد زباله گرد به گروه های رسمی و غیررسمی تقسیم بندی می شوند. در نهایت، بر اساس نتایج پژوهش می توان از زباله گردی به مثابه یک شیوه زیست و سبک زندگی نوظهور شهری یاد کرد که در یک دهه گذشته در اثر جریان های مختلف مهاجرتی، نمود و گسترش یافته است.