چکیده

طلاق به عنوان یکی از جدی ترین آسیب های اجتماعی در سال های اخیر، گریبان گیر جامعه ایران شده و چالش های بسیاری را برای نهاد خانواده، به عنوان یکی از ارکان اصلیِ جامعه، به وجود آورده است. آمار طلاق در کل کشور از یک سو، و در کلان شهرهایی مانند شیراز از سویی دیگر، ما را بر آن داشته است که در جستجوی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در شهر شیراز باشیم. تحقیق حاضر، با رویکردی جامعه شناختی، در بین شهروندان 59-15 ساله، و متأهل شهر شیراز صورت گرفته است. نمونه مورد بررسی 380 نفر می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده است. فرضیه های تحقیق، با استفاده از نظریات مبادله، همسان همسری، نظریه نقش ها، نظریه قشربندی جنسیتی و نظریه شبکه، طراحی و به آزمون گذاشته شده اند. نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل، قادر به تببین 62 درصد از تغییرات گرایش به طلاق به عنوان متغیر وابسته تحقیق بوده اند و در این بین، به ترتیب، تصور مثبت از طلاق (404/0=بتا)، رضایت جنسی و عاطفی (184/0-=بتا)، دخالت اطرافیان (160/0=بتا) و جنسیت (زن بودن) (115/0=بتا) بیشترین تأثیر را بر گرایش به طلاق داشته اند. تصور مثبت به طلاق به عنوان مهمترین عامل، بیانگر آن است که ذهنیتِ افراد تا حد زیادی می تواند بر گرایش به طلاق مؤثر باشد. همچنین رگرسیون چندگانه نشان داد، متغیرهای همسان همسری، انتظارات برآورده نشده، مدت ازدواج، سن، تحصیلات پاسخگو و همسر، تعداد فرزند و درآمد همسر تأثیر معناداری بر گرایش به طلاق نداشته است.

تبلیغات