مقالات
حوزه های تخصصی:
«خلق» فعل خدای تعالی است و خالقیت و خلاقیت هم صفت اوست، ولی از آنجا که خداوند آدمی را بر صورت خود آفریده و در گل او روح دمیده است، به واسطه خلیفه الله بودن باید متصف به اوصاف پروردگار و مظهر اسماء و صفات خداوندی بر روی زمین باشد. این پژوهش به دنبال آن است تا با مقایسه روند آفرینش طبیعت از منظر قرآن کریم نقشه راهی در جهت آفرینش و خلق آثار هنری و بالاخص معماری به دست آورد و در ادامه عملکرد یک معمار را در تعامل با چرخه هستی به بحث گذاشته و کلیتی نمودار گونه از روند آفرینشی وی ترسیم نماید.در این راه از روش تحلیلی- تفسیری بهره گرفته شده است که جمع آوری مطالب نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. در پایان این مطالعه نشان می دهد، همان گونه که خداوند با دمیدن روح خلاقه خود در جسم بی جان، آدمی را می آفریند؛ انسان نیز در مقام جانشین وی با دمیدن روح خلاقه خود در کالبد مواد خام و بی جان به آنها زندگی می بخشد و بدینسان هنر از انسان زاییده می شود. از سویی آفرینش همواره به صورت فرآیندی انجام پذیر است و در تمامی مراحل آفرینش همواره عناصر متضاد در کنار یکدیگر وجود داشته و نقش تکاملی برای یکدیگر دارند؛ نوعی تنوع که همگی از یک سرچشمه جاری، و با هم به تکامل می رسند. به عبارت دیگر می توان چنین بیان کرد: در آفرینش؛ خداوند با تشابه پیوستگی را نمایان ساخته و با تنزیه؛ هویت و شخصیت را به هر عنصری عطا نموده است.
الگوی چیدمان فضایی مدارس نوین مبتنی بر اصول مدارس اسلامی در راستای ارتقاء یادگیری افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهر هگیری از الگوهای معماری مدارس اسامی در راستای ارائه ی راهکارهایی برای طراحی کالبد محیط مدارس جدید، مبتنی بر ارتقاء یادگیری کاربران، هدف اصلی این پژوهش است. مدارس به عنوان مه مترین فضاهای تربیتک ننده ی نیروی انسانی، نقش به سزایی در افزایش یادگیری افراد جامعه ایفا میک ند. ازای نرو طراحی محیط هایی مناسب در راستای تکامل هم هجانبه ی دانش آموزان، یک ضرورت است. مطالعه و بررسی معماری مدارس اسامی به شناخت معیارهای کالبدی مؤثر بر طراحی مدارس مطلوب کمک خواهد کرد. تحقیق حاضر به بررسی عوامل تعیینک ننده ی چیدمان فضایی در مدارس دوران اسامی و نمود و مصدا قهای آن در مدارس جدید، با رویکرد بهبود یادگیری م یپردازد. روش تحقیق صورت تحلیلی و پیمایشی انجام شده است. جامعه ی آماری موردبررسی شامل تمامی هنرآموزان کمی - کیفی بوده و به در شهرستان زاهدان مشغول به فعالیت بود هاند. در این تحقیق از روش - و دبیرانی است که در سال تحصیلی 1394 نمون هگیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده ؛ و حجم نمونه 310 نفر بوده است. پژوهشگران با مطالعات کتابخانه ای و بررسی نمونه های مدارس دوره ی اسامی در ایران متغیرهای تأثیرگذار را استخراج نموده اند. در گام بعدی متغیرهای ب هدست آمده در پرسشنام ههای ساخت هشده، موردسنجش قرارگرفت هاند و پس از تعیین روایی و پایایی پرسشنامه از آن تحلی لشد هاند. نتایج حاصل SPSS برای سنجش دیدگاه حجم نمونه استفاد هشده است. داده های حاصل در نر مافزار بیانگر بیانگر تاثیر مثبت معیارهای چیدمان فضایی محیط مدرسه بر یادگیری کاربران است. این معیارها شامل نحوه ی گردش در فضا، انعطاف پذیری، سرانه ی فضای باز و مسقف، ارتباط فضای درون با بیرون، مبلمان و عرصه بندی است. درنهایت ؛ یافته های تحقیق ب ه صورت اصول طراحی محیط مدارس جدید در جهت افزایش یادگیری کاربران تدوین و تبیین شده است.
بررسی خانه های سنتی ایرانی از منظر پدیدارشناسان و سنت گرایان معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر پدیدارشناسانه از خانه یکی از مهمترین رویکردهای کیفی در این حوزه در ادبیات نظری معماری جهان است که در مورد خانه های ایرانی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است . در مقابل در ایران همچون بسیاری از کشورهای شرقی رویکردهای معنویت گراتری مثل نگرش سنت گرایان معنوی بیشتر مورد توجه قرار دارد . پژوهش حاضر در پی بررسی این مسئله است که معیارهای کدام یک از دو دیدگاه پدیدارشناسی و سنت گرایی معنوی با مفاهیم خانه سنتی ایرانی بیشتر همخوانی را دارد. و چگونه با استفاده از هردو نظر به عنوان نگرش های مکمل می توان به ابعاد کشف نشده ای از خانه ایرانی دست یافت . هدف از طرح این مسئله کشف معنا و مفهوم درست زندگی در خانه های سنتی به صورت تحلیلی و مبنایی به منظور اصاح روند ساخت خانه های قوطی وار و بی روح امروز است. از آنجا که مبانی این دو رویکرد شرقی و غربی که امروزه توسط طراحان ایرانی مورد توجه قرار گرفته اند تفاوتهایی دارند لازم است با بررسی عالمانه شباهت ها و تفاوت های این دو نگرش مطالعه گردد. این پژوهش ابتدا مفاهیم خانه را از منظر سنت گرایان معنوی و پدیدارشناسان معرفی می کند و سپس به بررسی کالبدی خانه های سنتی ایرانی با این دو نگاه می پردازد و در نهایت با مقایسه این دو رویکرد نظام چند لایه ای از ارزشهای خانه های سنتی ایرانی دست پیدا می کند. همچنین مبانی و شاخصه های ناهماهنگ با خانه ایرانی نیز معرفی می گردد . این تحقیق نشان می دهد که خانه های ایرانی سنتی از جنبه های مختلف پاسخگو هستند و تحلیل آنها با رویکردهای مختلف می تواند دریچه هایی نو از این هنر ارزشمند را در اختیار ما قرار دهد. برای مثال می توان به جوابگویی خانه سنتی ایرانی به ابعاد روان شناختی، وجودی و طبیعت گرا در نگرش پدیدارشناسانه و ابعاد ملکوتی، شهودی و معنوی در نگرش سنت گرایی معنوی اشاره کرد.
بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مسکن در ساختار شهر ایرانی - اسلامی مطالعه موردی مجتمع بهارستان 2 سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر به بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مجتمع بهارستان 2 سنندج با رویکرد ارتقاء سامت اجتماعی در از کوچک و دلگیر » مجتمع بهارستان « ساختار شهر ایرانی - اسامی می پردازد. مطالعات بیانگر آن است که اغلب سکنه بودن فضاها، نادیده انگاری تباینات فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه تجانس و همگرائی کم فضاهای خصوصی و عمومی ناراضی هستند. از این رو،کاهش نسبی مشکلات، ارتقاء زیست اجتماعی سا کنین و طبعاً افزایش سازگاری با رویکرد طراحی معماری هدف اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. مطالعه موجود به روش پیمایشی انجام گرفت و 30 خانوار به عنوان افراد نمونه به روش تصادفی در دسترس انتخاب شدند. عاوه بر پرسشنامه، بررسی مدارک، نقشه ها و برقراری جلسات نقد با تعدادی از سا کنین ساختمان از ابزارهای دیگر روش مطالعه بود. پس از تبیین دقیق مسائل و مشکلات، با استفاده از نقشه های دو بعدی، گزینه های مختلف ارائه و پس از بحث و بررسی و برگزاری جلسات متعدد، گزینه نهائی در چارچوب شهر ایرانی-اسامی انتخاب شد و در نهایت نسبت به طراحی جزئیات فضاها اقدام گردید. به عنوان نتیجه بر این نکته تأ کید شد که لازمه طراحی و معماری سالم توجه خاص به نیازها، خواسته ها، الگوهای اجتماعی و عمومی سا کنین به عنوان صاحبان اصلی مجتمع مسکونی می باشد. طبیعی است که با گفتگو و ایجاد تفاهم و برجسته نمودن مشترکات می توان به سهم خود به توسعه جامعه ایرانی-اسامی کمک نمود.
تفکرِ تعقلّیِ شیعی و تأثیر آن در معماری منظر دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل و تعقل، مفاهیمی هستند که همواره، از سوی فلاسفه و متفکران ، در ظرف جهان بین یهای مختلف و به تناسب تعریف از انسان و تمایز وی از سایر موجودات «حیوان»، به صورت غایتمند مورد تأمل قرارگرفته اند. «تفکرِ تعقلیِ شیعی» به عنوان عنصری متمایزک ننده از سایر اندیشه های اسامی، آثار فلاسفه شیعه را تحت تأثیر قرار داده و باعث به وجو دآمدن، تعاریفی از عوالم عقلی و نیز تجلی آن در عالم جسمانی یا محسوسات گشته است. در این میان، هنر و آثار انسان ساخت به واسطه متجلی نمودنِ انوارِعالمِ عقلی در عالم محسوسات، سیر در قوس نزولی «سیر من ا...» ، و نیز فراه مآوردن زمین ههای سیر نف سانسانی در قوس صعودی«سیر الی ا...» همواره مورد توجه بسیاری از متفکران بود هاست. در دوره صفوی ب هزعم زمین هسازی حضور تفکر شیعی، موجبات تجلی کالبدی این اندیشه در معمار ی منظر را شاهد هستیم، که با دار ابودن مفاهیم غنی، بالقوه و نیز متأثر از دیدگاه های فلسفی این دوران، توانسته است، عنصر ماندگاری را در خود تقویت کرده و به بالا بردن ادراک عقلانی منجر شود. مقاله حاضر سع ی دارد تا با اتکا به قرآن، احادیث و اندیش ههای ملاصدرا ، معمار ی منظ ر دور ه صفوی شهراصفهان را در حیطه تفکر تعقل شیعی مورد بررسی قرار داده و شاخص ها و تجلیات کالبدی آ نرا به موجب ادراک تعقلی انسان، آشکار نماید. این پژوهش با بهره گیری از مطالعات کتابخان های ، غور در مباحث فلسفی و دینی ، به دنبال ارائه ی تأویلی ب رگرفته از تفکر تعقلی شیعی در منظر دوره صفوی است. یافت ههای این پژوهش نشان م یدهند که معماری منظ رایرانی، و ب هطور شاخص باغ ایرانی، که دارای الگوی شناخت هشده و ماندگار با پیشینه تاریخی سده های مختلف است ؛ در این دوره با بهره گیری از مفاهیم برخاسته از این تفکر، به مفاهیمی چون عالم مثال، عدالت و قدر بیشتر پرداخته است.
بررسی تطبیقی شاخصه های مسکن ایرانی- اسلامی با مسکن آپارتمانی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بحث پیرامون بازشناسی هویت ایرانی اسامی در معماری معاصر کشور در سطح وسیعی گسترش یافته است. موضوع مسکن بزرگ ترین سهم را در این امر داراست که به نحوی تمام اقشار جامعه با آن در ارتباط اند. احداث یک خانه پدیده ای فرهنگی محسوب شده و شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت تأثیر فرهنگی است که به آن تعلق دارد. بی توجهی یا عدم توجه کافی مسکن با رویکرد ایرانی- اسامی باعث شده که ارز شها و سنَت های قدیمی در کالبد و سیمای مسکن زیر پا گذاشته شود، و مردم نیز از حسنات و ارزش های آن بی بهره بمانند. هدف مقاله آ گاهی به اصول معماری مسکن ایرانی در گذشته و حال شروع می گردد و در ادامه اصول معماری مسکن ایرانی با اصول اجتماعی اسام تطبیق داده می شود، تا مشخص شود کدام یک از اصول مسکن ایرانی با اصول اسامی هماهنگی دارد، پیش بینی م یگردد بدین ترتیب، اصولی برای مسکن ایرانی معاصر براساس احکام اسام استخراج گردد. این پژوهش به روش توصیفی پیمایشی و با هدف شناخت ضرور تها و نیازهای طراحی معماری ایرانی- اسامی در شرایط کنونی جامعه انجام گرفته است. جامعه آماری مربوط متخصصین و دانش آموختگان رشته معماری که از میان آن ها 150 نمونه، با روش تصادفی ساده مورد پرسش نسخه 21 روابط SPSS گری قرار گرفته اند. پس از جمع آوری اطلاعات میدانی از طریق ابزار پرسش نامه با بکارگیری نرم افزار بین متغیرهای تحقیق مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهدکه برای بازگشت به الگوی ایرانی اسامی در طراحی و اجراء مجتمع های مسکونی امروزی چهار عامل «امنیت و آسایش»، «داشتن حریم خصوصی»، «استفاده از عوامل طبیعی» و «تواضع در خانه» به عنوان شاخصه های مشترک، مسکن بر مبنای فرهنگ ایرانی- اسلامی و مسکن آپارتمانی امروز هستند.
جایگاه تحولات جمعیت و حریم در شهر اسلامی و الزامات مدیریتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرا شهرنشینی که در کشورهای جنوب باعث ایجاد مادرشهرهای چند میلیون نفری می شود، نشان دهنده ی ژرفای ناخوشی ساخت های اجتماعی اقتصادی است. یکی از مسایلی که در رابطه با سازمان یابی کالبدی- فضایی مادرشهرهای ایرانی - اسامی مورد توجه می باشد، دگرگونی کانون های روستایی و مرا کز شهری واقع در حریم آنها، در پیوند با شهر مرکزی است. از آنجا که رشد شهرنشینی به عنوان یک پدیده جمعیتی تا حدودی در ارتباط با نوع فعالیت ها در شهر صورت می گیرد، بایستی ساماندهی و صیانت از است و توسعه مرزهای کالبدی شهر با توجه به انباشت جمعیت در آن حریم مادرشهرها براساس مطالعه روابط متقابل میان اسکان جمعیت و اشتغال در چارچوب حریم تبیین گردد. پژوهش حاضر از الگوی پس رویدادی و تکوینی بهره گرفته و از نظر روش شناسی، از روش کیفی با رویکرد متکی به توصیفی- تحلیلی استفاده کرده است. این پژوهش، نخست به بررسی وضعیت موجود فعالیت و جمعیت در حریم مادرشهر تهران پرداخته و بینی جمعیت و روش های برآورد فعالیت، تحولات آتی آن ها را تشریح نموده است. سپس با استفاده از مدل های پیش نتایج پژوهش نشان می دهد که رشد جمعیت و فعالیت در گستره حریم مادرشهر تهران به صورت مسمتر ادامه دارد و کاهش تعداد سکونتگاه ها و مرا کز فعالیت در برخی از دوره های زمانی، به معنای مهاجر فرستی، زوال کانون های جمعیت و ایستایی مرا کز فعالیت نیست؛ بلکه به دلیل گسترش محدوده مادرشهر تهران، پدیده شهرشدگی زودهنگام نقاط روستایی، ادغام آنها و تغییر محدوده های آماری در سرشماری هاست. بدین ترتیب تکوین نواحی شهر- بنیاد جدید با مشکلاتی ای نزدیک، دور از انتظار نیست؛ در پایان نیز مشابه مادرشهر تهران، در سایر شهرهای بزرگ واقع در پیرامون تهران، در آینده و بر اساس یافته های پژوهش، راهبردهای مناسب به منظور مدیریت جمعیت و فعالیت در حریم SWOT با استفاده از روش مادرشهر تهران استخراج گردید.