مطالعات اسلام و روانشناسی
مطالعات اسلام و روانشناسی سال سیزدهم پاییز و زمستان 1398 شماره 25 (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور ساخت و هنجاریابی پرسشنامه معنای زندگی براساس منابع اسلامی صورت گرفت. نوع پژوهش، توصیفی−تحلیلی و به روش پیمایشی انجام شد. با بررسی آیات و روایات، 142 مورد در 35 شاخص جایگزین شد. برای بررسی روائی محتوایی از نظرات متخصصان اسلامی و روان شناسی استفاده شد که تعداد شاخص ها به 19 مورد رسید؛ سپس با انجام تحلیل عاملی بر نمونه440 نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی قم، سه عامل با عناوین «معناداری ارزشی»، «معناداری معرفتی» و «بی معنایی زندگی» به دست آمد. پایایی آزمون با سه روش «همسانی درونی»، (با آلفای کرونباخ 94%)، «دو نیمه سازی» و «بازآزمایی» بررسی و تأیید شد. روایی آن نیز با سه روش از روایی ملاکی (همگرا −واگرا− نظرخواهی از افراد خبره) و روایی سازه (اجرای تحلیل عاملی) بر کل نمونه بررسی و تأیید شد. به این ترتیب این آزمون، توانائی سنجش میزان معنای زندگی در افراد براساس منابع اسلامی را دارد.
«فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» در اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی «فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» با توجه به «اثربخشی آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه». این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی در سال 1396 در شهرستان بردسکن انجام شد و جامعه آماریِ آن شامل بیماران دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت و مرکز خدمات جامع سلامت روستایی ظاهر آباد بود. 30 نفر از بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه نگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی و آزمایش HbA1C و FBS ثبت شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد «نگرانی»، «عدم تحمل بلاتکلیفی» و «قند خون» گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش یافته است که گویای اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه» در بیماران دیابتی است. براساس نتایج، آموزش یادشده می تواند همگام و همراه با دارودرمانی در کنترل قند خون مؤثر باشد.
اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد افراد نمونه از بین همه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر قاین انتخاب شدند؛ به این صورت که از بین دانش آموزان یادشده، دو کلاس انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. از دو پرسشنامه ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با به کار بردن نرم افزار spss و آزمون کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از قصه های قرآنی بر افزایش ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی تأثیر مثبت دارد؛ بنابراین به دست اندرکاران نظام آموزش و پرورش ابتدایی سفارش می شود که از قصه های قرآنی در مدارس ابتدایی استفاده شود.
«حیای جنسی»، «خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند»؛ مقایسه زوجین متقاضی طلاق و عادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «حیای جنسی، خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند» در «زوجین متقاضی طلاق» و «زوجین عادی» شهر گرگان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پژوهش های علّی−مقایسه ای بود. از جامعه آماری زوجین متقاضی طلاق، 120 زوج با روش نمونه گیری در دسترس و از جامعه زوجین عادی 120 زوج به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های حیای جنسی−فرم خلاصه شده، خودشفقت ورزی−فرم کوتاه و سبک های دلبستگی به خداوند−فرم خلاصه شده تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مانوا استفاده شد. یافته ها نشان داد که زوجین متقاضی طلاق نسبت به زوجین عادی نمرات کمتری در آزمون حیای جنسی و سبک های دلبستگی به خداوند کسب کردند. بین دو گروه در مقیاس خودشفقت ورزی تفاوت معناداری به دست نیامد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود در مشاوره های پیش از ازدواج حیای جنسی و سبک دلبستگی به خداوند زوجین مورد ارزیابی قرار گیرد.
نقش «مثلث تاریک شخصیت»، «دل مشغولی های مادی» و «اندوه ناشی از مقایسه» در «گناهان کبیره»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش «مثلث تاریک شخصیت»، «دل مشغولی های مادی» و «اندوه ناشی از مقایسه» در «گناهان کبیره» انجام شد. در یک پژوهش توصیفی همبستگی، 566 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به «پرسشنامه هفت گناه کبیره»، «مقیاس شخصیت تاریک»، «خرده مقیاس اندوه مقایسه»، «مقیاس حسادت» و «خرده مقیاس دل مشغولی مادی»، «مقیاس حرص−قناعت» پاسخ دادند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. بعضی از یافته ها عبارتند از: 1) اندوه مقایسه، ماکیاولیسم و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده خشم هستند؛ 2) اندوه مقایسه، ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی و سایکوپاتی پیش بینی کننده حسادت می باشند؛ 3) ماکیاولیسم، اندوه مقایسه، سایکوپاتی و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده شکم پرستی هستند؛ 4) ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی و سایکوپاتی پیش بینی کننده حرص می باشند؛ 5) ماکیاولیسم، اندوه مقایسه و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده شهوت هستند؛ 6) ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی، سایکوپاتی و اندوه مقایسه پیش بینی کننده غرورند و دل مشغولی های مادی، اندوه مقایسه، سایکوپاتی و ماکیاولیسم پیش بینی کننده تنبلی هستند.
مبانی الهیاتی و نقش آن در روان شناسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مبانی الهیاتی (باورهای اعتقادی) روان شناسی اسلامی و نیز چگونگی تأثیر این مبانی در حوزه های گوناگون این دانش انجام گرفت. روش تحقیق در این پژوهش، روش توصیفی−تحلیلی است. نخست با مراجعه به منابع اسلامی به شناسایی مفاهیم اساسی و گزاره هایی پرداخته است که دربر دارنده مهم ترین باورهای اعتقادی می باشد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که باور به توحید اعم از توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید در خالقیت، توحید در مالکیت و توحید در ربوبیت تکوینی و تشریعی از مهم ترین مبانی الهیاتی است که در شکل گیری شناخت ها، هیجان ها، رفتارها و به طور کلی شخصیت افراد نقش اساسی دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که اعتقاد به قضا و قدر الهی، عادل بودن خداوند، هدایت گر بودن خداوند، هدفمند بودن آفرینش و باور به معاد از جمله مبانی اعتقادی است که باور به آنها نقش تعیین کننده در بخش توصیف و تبیین روان شناسی و نیز در بخش تجویز و کاربرد این دانش دارد.
اقتضائات آموزشی و پرورشی دوره کودکی از چشم انداز «آموزه های اسلامی» و «دانش روان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
متون اسلامی و دانش روان شناسی انجام گرفته است. پرسش اساسی این است که مهم ترین راهبردها و راهکارهای آموزشی و پرورشیِ متناسب با تحولات و ویژگی های دوره کودکی کدام است؟ در این پژوهش از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی استفاده شده است. از تتبع و ژرف اندیشی در آموزه های اسلامی و آموزه های روان شناختی−تربیتی، می توان استنباط کرد که اقتضائات مهم آموزشی و پرورشی دوره کودکی عبارتند از: 1. ارتباط صمیمی و عاطفی با کودک؛ 2. ارتباط مبتنی بر بازی و قصه گویی؛ 3. پاسخ گویی شناختی همتراز با فهم کودکان؛ 4. همتراز سازی مطالب با تحول روان شناختی کودک؛ 5. رعایت اصل تدریج؛ 6. سبک ارتباطی مبتنی بر تحول شناختی و هیجانی−عاطفی؛ 7. بهره گیری از یادگیری الگویی؛ 8. ساده سازی پیام و بهره گیری از آموزش گام به گام و تدریجی در آموزش و پرورش کودک.