آمایش سرزمین
آمایش سرزمین دوره شانزدهم بهار و تابستان 1399 شماره 1 (پیاپی 22) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شناخت نحوه توزیع امکانات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره به عنوان اولین گام در برنامه ریزی توسعه فضایی، می تواند موجب بهبود خدمات رسانی و افزایش تعادل و برابری بین مناطق شود. بنابراین، با توجه به اهمیت شناخت وضعیت مناطق، پژوهش حاضر استان های کشور ایران را که بر مبنای آخرین تقسیمات کشوری شامل 31 استان است، از نظر برخورداری از شاخص های اجتماعی تحلیل کرده است. بنابراین، پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز از سالنامه آماری سال 1395 در قالب 52 شاخص مهم اجتماعی که شامل داده های مرتبط با مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، رفاهی، آموزشی و بهداشتی است، گردآوری شده است. آنتروپی شانون، ضریب تغییرات و واسپاس به ترتیب برای وزن دهی، بررسی پراکنش و تعیین سطح توسعه یافتگی در بستر متلب به کار گرفته شدند. نتایج پژوهش توسعه نامتوازن و نامتعادل اجتماعی بین استان های ایران را نشان داد. به طوری که فقط چهار استان تهران، اصفهان، خراسان رضوی و فارس در سطح بالاتری از توسعه اجتماعی قرار دارند و استان های البرز، زنجان، چهارمحال بختیاری، سمنان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد به عنوان محروم ترین مناطق کشور از لحاظ شاخص های اجتماعی محسوب می شوند. در کل، نتایج نشان داد وضعیت توسعه اجتماعی در استان های ایران سنخیتی با عدالت اجتماعی و فضایی ندارد و نیازمند توجه و مدیریت صحیح و کارآمد است.
ارزیابی توان اکولوژیک فضای جغرافیایی شهرستان کنگاور بر پایه ویژگی های محیط طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست برای تعیین یا پیش بینی قدرت بالقوه و نوع کاربری طبیعی سرزمین است. از این رو، ارزیابی محیط زیست ابزاری برای برنامه ریزی استراتژیک استفاده از سرزمین است. در مطالعه حاضر شهرستان کنگاور با وسعت 9 / 883 کیلومترمربع با هدف تعیین توان اکولوژیک در ارتباط با کاربری شهری، روستایی و صنعتی با مدل اکولوژیکی مخدوم بررسی شد. در فرایند پژوهش، ابتدا داده ها و منابع اکولوژیکی مورد نیاز پژوهش جمع آوری، تهیه و تولید شد. پس از ساخت و ترکیب نقشه ها در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی به شیوه چندترکیبی، نقشه واحدهای محیط زیستی ساخته و با به کارگیری ویژگی های هر واحد محیط زیستی توان اکولوژیکی منطقه ارزیابی شد. برای انجام دادن این کار، شاخص ها و متغیرهایی که می توانستند در هر یک از این مدل ها دخالت داشته باشند، بررسی شد. برای طبقه بندی توان اکولوژیک منطقه در زمینه کاربری های شهری، روستایی و صنعتی، و تهیه نقشه توان طبقات مختلف، 18 پارامتر به عنوان معیار وزن دهی و تعیین توان به کار گرفته شده است. نتایج ارزیابی توان اکولوژیک شهرستان کنگاور نشان داد، پهنه ای به مساحت 26/100 کیلومترمربع (34 / 11 درصد) از شهرستان کنگاور برای کاربری شهری، روستایی و صنعتی توان مناسب برای طبقه 1 دارد. همچنین، در شهرستان، 1 / 483 کیلومترمربع (64 / 54 درصد) توان کاملاً مناسب را برای طبقه 2 دارد. با مقایسه نقشه کاربری موجود و بهینه مشخص شد، مساحت توسعه کاربری شهری در پهنه های نامناسب برابر با 5 / 2 کیلومترمربع است.
بهبود توزیع فضا- مکانی فروشگاه های زنجیره ای در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصول توسعه پایدار شهری، دستیابی عادلانه عموم شهروندان به خدمات شهری مورد نیاز است و اصولاً این مهم زمانی محقق می شود که اراضی و منابع مختلف شهری، به طور برابر میان واحدهای فضایی و اجتماعی شهر تخصیص یابد؛ کاربری های خدماتی و تجاری به دلیل اینکه مورد استفاده روزمره ساکنان شهر هستند، مکان یابی و توزیع فضایی آن ها در شهرها بسیار مهم است. توزیع مناسب فروشگاه های زنجیره ای، نقشی بسزای در کاهش هزینه های حمل و نقل، عرضه سریع کالاها و خدمات، دسترسی مناسب به پارکینگ و سایر خدمات مکمل شهری دارد. یک فروشگاه زنجیره ای از چندین فروشگاه خرده فروشی تحت مالکیت مشترک و متمرکز تشکیل می شود. هدف پژوهش حاضر بهبود توزیع فضا- مکانی فروشگاه های زنجیره ای در تبریز است. برای این منظور نخست شاخص های مکان یابی فروشگاه های زنجیره ای از طریق منابع و اسناد موجود شناسایی شده، سپس، از طریق روش تجزیه وتحلیل کمّی و فضایی با به کارگیری قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی، توزیع فروشگاه های زنجیره ای در مناظق شهری تبریز بررسی شد. برای تحلیلی جامع شش معیار به کار گرفته شد، تراکم جمعیت، نوع ارتباطات، مرکزیت، کاربری های سازگار (فضای سبز، پارکینگ، کاربری های فرهنگی، کاربری های بهداشتی و درمانی، پذیرایی و جهانگردی) تعادل محلی و شعاع دسترسی. بعد از آماده سازی لایه های مربوط به شاخص های یادشده، با به کارگیری ابزارهای تحلیلی در محیط نرم افزار Arc Map این لایه ها تلفیق شدند و لایه نهایی استخراج شد. نتایج نشان داد الگوی توزیع فروشگاه های زنجیره ای در تبریز تصادفی است و الگوی خاصی ندارد. همچنین، در مکان یابی فروشگاه های موجود معیارهای مکان یابی به نحو مطلوب مراعات نشده است.
روش امتیازدهی منطق ترجیح و ارزیابی چندمعیاره در قابلیت حفاظت منابع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی قابلیت سرزمین روشی برای شناخت طبیعت و جلوگیری از تخریب آن است. هدف مطالعه حاضر به کارگیری روش امتیازگذاری منطق ترجیح در ارزیابی تناسب سرزمین برای تعیین مناطق حساس اکولوژیکی _حفاظتی است. روش امتیازدهی منطق ترجیح از روش های بهبود یافته ارزیابی چندمعیاره در تهیه نقشه های قابلیت کاربری اراضی است. این روش شامل سه مؤلفه اصلی درخت صفات، معیارهای مقدماتی و ساختار تجمعی LSP است. معیارهای مدل حفاظت، وزن و توابع استانداردسازی معیارها با مرور منابع، ویژگی محیطی منطقه و مشورت با کارشناسان بومی و با تجربه تعیین شد. بعد از تشکیل درخت تصمیم مرحله وزن دهی و قابلیت جایگزینی معیارها و ویژگی ها انجام گرفت. ابتدا، برای هر معیار وزن تعیین شد و به هر زیرشاخه که از اتصال دو معیار و به هر شاخه که از اتصال دو زیرشاخه ایجاد می شود، وزن مجزایی اختصاص یافت. منظور از قابلیت جایگزینی یا هم بودی تعیین ویژگی ها و معیارهای مهم در تصمیم گیری است. به طوری که اثر کم یا زیاد آن ها بر تصمیم نهایی با بازه عددی مثبت و منفی تعیین شد. تلفیق معیارها با روش میانگین توان وزن دار انجام گرفت. نقشه کاربری حفاظت با دو سناریو بدون و با قابلیت جایگزینی تهیه شد. سناریوی ارزیابی قابلیت حفاظت بدون قابلیت جایگزینی ارزش حفاظتی منطقه را بهتر از سناریوی جایگزینی نشان می دهد. حساس ترین مناطق اکولوژیکی به تخریب به ترتیب رودخانه ها و اکوسیستم های آبی، گیاهان بومی کمیاب و مناطق کوهستانی با شیب زیاد و خاک کم عمق است. LSP ابزار مناسبی برای بحث و بررسی نظرات ذی نفعان، سازندگان تصمیم، برنامه ریزان و کارشناسان دیگر در برنامه ریزی سرزمین است.
ارزیابی محیط زیستی مکان های دفن زباله های شهری در استان مازندران براساس قوانین ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد جمعیت و توسعه اقتصادی جوامع انسانی، دفع زباله های تولیدی به یکی از جدی ترین معضلات شهرهای کوچک و بزرگ دنیا تبدیل شده است. دفن بهداشتی زباله در زیر خاک، روشی رایج برای رهایی از مواد زاید شهری محسوب می شود. دفن زباله اگر به صورت غیراصولی انجام گیرد، ممکن است آثار منفی داشته باشد. انتخاب محل دفن و بهره گیری از روش های مدرن دفن بهداشتی باید با درنظرگرفتن قوانین محیط زیستی هر کشور صورت گیرد. هدف مقاله حاضر، ارزیابی محیط زیستی مکان های دفن زباله های شهری در استان مازندران است، که بر اساس قوانین سازمان محیط زیست و آیین نامه اجرایی سازمان مدیریت پسماند ایران انجام گرفته است. در پژوهش حاضر از سامانه های اطلاعات مکانی برای تحلیل های مکانی، و روش تحلیل سلسله مراتبی برای رتبه بندی و وزن دهی معیارهای حاکم به کار گرفته شده است. برای رتبه بندی مکان های دفن علاوه بر مناطق مجاز، مناطق ممنوعه دفن نیز دسته بندی و امتیازدهی (شامل امتیاز منفی) شده اند. 13 محل اصلی دفن یا دپوی زباله در سطح استان مازندران شناسایی و با تولید نقشه شایستگی موقعیت مکانی، ارزیابی شده اند. نتایج نشان داد محل های عمده دفن زباله های شهری استان مازندران از لحاظ مکانی حاضر امتیاز محیط زیستی بسیار پایین بوده و کاملاً غیراصولی در مناطق ممنوعه یا با مطلوبیت پایین احداث شده اند. در نتیجه مطالعه حاضر، محل دفن زباله شهری فریدونکنار بدترین محل دفن در سطح استان مازندران از منظر موقعیت مکانی شناخته شده است.
بررسی و ارزیابی نقش توان های محیطی در توزیع مکانی – فضایی سکونتگاه های روستایی شهرستان مراغه با تکنیک AHPفازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت اکولوژیکی و توان های طبیعی، نقشی بسزا در توسعه پایدار و الگوی استقرار فضایی سکونتگاه های روستایی دارند. بر این اساس، شناخت میزان پایداری روستاها برای کاهش آثار نامطلوب شرایط محیطی و برنامه ریزی برای ارتقای وضعیت سکونتی اهمیت زیادی دارد.؛ از طرفی، می تواند مخاطرات محیطی را به حداقل برساند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و پهنه بندی وضعیت توان سنجی محیطی و وضعیت استقرار روستاهای شهرستان مراغه است. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی، و ماهیت آن کاربردی است. برای بررسی توان سنجی محیطی روستاها شاخص های ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از گسل، دسترسی به منابع آبی (رودخانه)، نوع خاک و اقلیم نتایج به کار گرفته شد. برای محاسبه وزن نسبی هر یک از متغیرها، مدل تحلیل سلسله مراتبی، و برای تلفیق لایه ها، منطق Fuzzy Overlay به کار گرفته شد. نتایج نشان داد 121 روستا (68 درصد) از نظر توان های محیطی در وضعیت پایدار قرار دارند که جمعیتی برابر با 62364 نفر (6 / 73 درصد) را در خود جای داده اند. 49 روستا (5 / 27 درصد) از روستا ها پایداری متوسطی دارند که 20516 نفر (2 / 24 درصد) در این روستاها ساکن اند و 8 روستا (5 / 4 درصد) در وضعیت ناپایدار استقرار گرفته اند و 1850 نفر (2 / 2 درصد) در روستاهای ناپایدار زندگی می کنند. همچنین، از نظر پایداری، روستاهای مرکز و غرب شهرستان مراغه نسبت به روستاهای شرقی و جنوب شرقی وضعیتی مناسب دارند. از میان شاخص های مورد مطالعه، بین مؤلفه های ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه و اقلیم با توزیع نقاط روستایی همبستگی معناداری وجود دارد.
مدل سازی خدمات اکوسیستمی مبتنی بر تغییرات پوشش و کاربری سیمای سرزمین با به کارگیری نرم افزار InVEST در منطقه حفاظت شده جهان نما (مورد مطالعه: خدمت اکوسیستمی ترسیب کربن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مزایای متعددی را که انسان ها از اکوسیستم ها به دست می آورند، خدمات اکوسیستم می نامند. ترسیب کربن به عنوان یک خدمت اکوسیستمی تنظیم اقلیم، به دلیل تبدیل و تخریب زمین برای پاسخ به نیازهای فزاینده انسان به انواع توسعه در حال کاهش است. در پژوهش حاضر با انتخاب یک سیمای سرزمین پایلوت از جنگل های هیرکانی (منطقه حفاظت شده جهان نما)، ضمن بررسی روند گذشته تا امروز تغییرات پوشش/کاربری در دوره زمانی 2018-2001، شرایط آینده سیمای سرزمین در افق زمانی 2036، با مدل ذخیره و ترسیب کربن در نرم افزار InVEST پیش بینی و تحلیل شد. میزان کربن موجود در چهار منبع ذخیره کربن شامل زیست توده روزمینی، بیوماس زیرزمینی، خاک و مواد آلی مرده به تفکیک کاربری اراضی، با تلفیق گزارش های IPCC با مطالعات میدانی و نمونه برداری استخراج شد. بررسی روند تغییر کاربری اراضی نشان داد با گذشت زمان و به تدریج از وسعت اراضی جنگلی و مرتعی که نقش شایان ملاحظه ای در ترسیب کربن دارند، کاسته شده است، به طوری که در سال 2036 رشد کاهشی 40 درصدی ایجاد شده، که به کاهش ترسیب کربن معادل 400859 تن در سرزمین منجر می شود. ادامه وضع موجود در بهره برداری از سرزمین و روند تغییر اراضی به کاهش کارکرد اکوسیستم در ذخیره و ترسیب کربن منجر می شود. در مطالعه حاضر نشان داده شد با ادغام مفهوم خدمات اکوسیستم در مباحث برنامه ریزی مکانی سرزمین و مدیریت کاربری اراضی از طریق تهیه نقشه های مکانی خدمات اکوسیستم در مقیاس منطقه ای، می توان علاوه بر توسعه منطقی کاربری های انسانی، مخاطرات اکولوژیکی آن ها را نیز به لحاظ تضمین تدارک خدمات اکوسیستم به حداقل رساند، و بدین ترتیب تصمیم بهتری در برنامه ریزی سرزمین اتخاذ نمود. همچنین، پیشنهاد می شود برای بهبود کیفیت خدمات اکوسیستمی در محدوده جهان نما از برنامه های توسعه ای و بازنگری در مرزهای حفاظت شده و مدیریت اصولی کاربری زمین در خارج از مرزهای حفاظت استفاده کرد.
تحلیل نابرابری های توزیع فضایی و جمعیتی مددجویان در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تعادلی فضایی و نابرابری های مکانی در سطوح مختلفی وجود دارند و تحقق عدالت های فضایی و اجتماعی در این سطوح منوط به ازبین بردن این بی تعادلی ها از رهگذر آمایش سرزمین است. سازمان های خدمات رسان به مددجویان و از همه مهم تر سازمان بهزیستی، ممکن است آمار و داده های زیادی از افراد تحت پوشش خود داشته باشند، اما در بسیاری موارد، داده های موجود، جنبه فضایی ندارند و صرفاً به صورت توصیفی اند. هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل های فضایی از مددجویان تحت پوشش بهزیستی در مقیاس شهر مشهد، در سطح منطقه ای و محله ای است. داده های مورد نیاز پژوهش از اداره کل بهزیستی استان خراسان رضوی و شهرستان مشهد گردآوری شد. شاخص بیضوی انحراف استاندارد، تراکم جمعیتی منطقه ای و محله ای، تراکم کرنل، مدل های سنجش خودهمبستگی فضایی مانند آماره موران عمومی، شاخص محلی پیوند فضایی برای تحلیل داده ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد مددجویان تحت پوشش بهزیستی در سطح شهر مشهد به صورت یکسان توزیع نشده است و مناطق و محله های مختلف تفاوت بارزی از این نظر دارند، بیشترین تعداد مددجویان در سطح مناطق 2، 3 و 4 مشهد می باشند که منطبق بر شمال و شمال شرقی شهر است. همچنین، در سطح محله ای، محلات شهید قربانی، طبرسی شمالی، دروی و بهمن بیشترین جمعیت مددجوی تحت پوشش بهزیستی را شامل می شود. در تحلیل کلی، با استناد به تحلیل های تراکمی کرنل انجام گرفته، می توان اظهار کرد چهار هسته تراکمی و چند هسته فرعی در مشهد شکل گرفته است. همچنین، نتایج شاخص های موران نشان داد الگوی توزیع فضایی مددجویان تحت پوشش بهزیستی در مشهد به صورت کاملاً خوشه ای است و در بخش های خاصی از مشهد که به طور عمده، منطبق بر سکونتگاه های غیررسمی شهر و حاشیه های شرقی و شمالی شهر است، به صورت خوشه ای توزیع شده اند.
ارزیابی سیل خیزی زیرحوضه های آبریز گادر بر اساس پارامترهای مورفومتری و همبستگی آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولویت بندی زیرحوضه ها از نظر پتانسیل سیل خیزی تأثیری مهم در مدیریت حوضه آبریز دارد. هدف اولویت بندی سیل خیزی در زیرحوضه ها ارائه الگویی برای کاهش خطرات سیل و ارزیابی نقش زیرحوضه ها در دبی اوج هیدروگراف سیلاب خروجی از حوضه است. در پژوهش حاضر پتانسیل سیل خیزی زیرحوضه ها بر اساس پارامترهای 12گانه مورفومتری و اولویت بندی زیرحوضه های آبریز گادر بر اساس روش ترکیبی آنالیز مورفومتریک و همبستگی آماری انجام گرفت. ابتدا، مقادیر 12 پارامتر مورفومتری و شاخص Cv محاسبه شده، و زیرحوضه ها از نظر پتانسیل سیل خیزی پهنه بندی شدند. سپس، ارتباط بین پارامترها و تعیین وزن تأثیر هر یک با روش های همبستگی تاو کندال و آنالیز مجموع وزنی (WSA) تحلیل شد. در نهایت، شاخص اولویت بندی زیرحوضه ها (SWPI) بر اساس روش ترکیب خطی وزنی (WLS) برای هر یک از زیرحوضه ها محاسبه شد. به منظور اعتبارسنجی نتایج داده های موقعیت سیل های مخرب گذشته در حوضه آبریز گادر به کار گرفته شد. نتایج نشان داد در روش پتانسیل سیل خیزی که بر اساس 12 پارامتر مورفومتری محاسبه شده، زیرحوضه های شیخان چای و صوفیان چای پتانسیل زیاد سیل خیزی، زیرحوضه چشمه دول، پتانسیل متوسط، و زیرحوضه های گدار چای و نهر نلیوان، پتانسیل کمی برای سیل خیزی دارند. در واقع، 83 / 33 درصد مساحت حوضه گادر دارای پتانسیل خطر زیاد، 28 / 14 درصد دارای پتانسیل خطر متوسط، و 88 / 51 درصد دارای پتانسیل خطر کم می باشند. نتایج پارامترهای مورفومتری و همبستگی آماری نشان داد به ترتیب، زیرحوضه های شیخان چای و صوفیان چای با مقادیر 1 / 24 و 10 / 21 اولویت دارترین زیرحوضه ها شناسایی شدند. مقایسه نتایج دو روش با شرایط مورفومتری و ژئومورفولوژی زیرحوضه ها نشان می دهد نتایجی که با تکیه بر 12 پارامتر مورفومتری حاصل شده است، تطبیق بیشتری با شرایط ژئومورفیک حوضه دارد.
مناطق ویژه علم و فناوری؛ رهیافتی نوین در توسعه پایدار (نمونه مطالعاتی: منطقه ویژه علم و فناوری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور شهر منطقه های دانش محور به موازات شکل گیری پارادایم اقتصاد دانش محور از پارادایم های مؤثر برای توسعه شهرهای پایدار آینده است. این مناطق با هدف ترکیب مؤلفه های عملکردی، کالبدی و نهادی خوشه های دانش با فعالیت های شهری در پی استفاده حداکثری از ویژگی های منحصربه فرد هر منطقه می باشند. پیش زمینه دستیابی به اهداف این مناطق در توسعه منطقه ای، برنامه ریزی فضایی-کالبدی آن ها و چگونگی سازماندهی فضایی فعالیت ها و عملکردهای آن ها در پهنه سرزمین است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که مناطق ویژه ایران به طور عام، و منطقه ویژه یزد به طور خاص، برای دستیابی به توسعه پایدار چه ملاحظات فضایی-کالبدی را باید در نظر گیرند؟ با به کارگیری روش تحلیل ثانوی بر مبنای تجزیه وتحلیل محتوای طرح های مناطق ویژه در مقیاس جهانی و مناطق ویژه کشور مهم ترین اقدامات آن ها (فضایی کالبدی، حمل و نقل، مسکن و محیط زیستی) را شناسایی و ارزیابی می کند. تدقیق نتایج مطالعات در مناطق ویژه یزد در تطابق با دیگر مناطق ویژه ایران نشان دهنده پررنگ بودن وجوه اقتصادی برنامه ریزی آن ها، توجه نسبی به مسائل محیط زیستی و توجه حداقلی به زمینه هایی نظیر چگونگی سازمان یابی فضایی و ارتباط کانون های اصلی در ارتباط با شهر و منطقه، حمل و نقل و مسکن است. ارتباط سه جانبه «سیستم نوآوری و تولید»، «عرصه های تصمیم گیری و سیاستگذاری» و «منطقه دانش محور» همراه با توجه به ویژگی های منحصربه فرد هر منطقه، بازنگری در عملکرد و تعریف جایگاه قانونی آن ها در سلسله مراتب نظام برنامه ریزی کشور، تبیین اهداف و اولویت های توسعه در قالب برنامه ای جامع، به منظور تثبیت این مناطق در توسعه پایدار شهرها ضروری است.