سفینه
سفینه سال شانزدهم بهار 1398 شماره 62 «ویژه قرآن و حدیث: پیوند ناگسستنی» (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، به تأمل در سخنی از امیرالمؤمنین7 می پردازیم که پایه مطالب مطلع یکم از مطالع ده گانه رساله القرآن و الفرقان است. در آغاز، با استناد به سه شاهد در تشریح تنزیل آیات قرآن، نشان داده می شود مشابهت میان تنزیل قرآن و کلام بشر ضروری و اجتناب ناپذیر است. سپس به معنای تأویل آیات قرآن اشاره می کنیم و در تأویل به معنی مصدری و معنای مفعولی تأمل می کنیم و در پی آن، می افزائیم که بر تأویل به معنای مفعولی، با نظر عنائی یا نظر فنایی می توان توجه کرد. مبتنی بر مفاهیم گذشته، تبینی از روایت پیشین پیشنهاد می کنیم؛ آنگاه به تعبیر امام7 که کلام خداوند را صفت او - عزّ و جلّ- دانسته اند می اندیشیم. مروری اجمالی به برخی از مباحث اسماء و صفات الهی خواهیم داشت و مبتنی بر آن، نشان می دهیم کار دلالت گری و شناسانیدن از سوی قرآن، آنگاه که صفت خداوند در نظر گرفته شود، ممکن نیست با دلالت و تعریفی که از کلام بشر رخ می دهد مشابهت پیدا کند. عدم مشابهت در این پهنه مطلق و عام است و با بُن استدلال امام7 سازگار می شود. این عدم مشابهت میان کلام خداوند و کلام بشر با تحقق مشابهت مسلم کلام الله، آنگاه که واقعیتی دانسته شود که در ساختار کلام عرب زبانان تنزل یافته، هرگز ناسازگاری ندارد. این مقاله مدعی است که مطلع یکم رساله القرآن و الفرقان مراتب تجلّی خداوند و ظهور إله از قرآن بر تالیان و مستمعان کلام الله را مورد تبیین قرار داده و تأکید کرده که با توجه به «خلافت اجتماعی قرآن (صفت خداوند) و اهل بیت:» و برخورداری انحصاری اهل بیت از جمیع مراتب این ظهور الهی، استظهار و ظهورخواهی مردمان از این تجلّی خداوندِ ازل و ابد و ارتقاء در درجات بی شمار آن، تنها با تمسک به ایشان که حجت های إله در قلمرو آفرینش اند پدیدار می شود.
بازخوانی معنای تبیین قرآن در آیه 44 سوره نحل و پاسخ به برخی اشکالها پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه 44 سوره نحل وظیفه پیامبر خاتم6 را تبیین قرآن می داند که بیشتر مفسران معنای آن را توضیح معانی قرآن می دانند. در این میان برخی از نویسندگان معنای آن را محدود به آشکار کردن لفظ قرآن میان مردم پنداشته اند. اینان به آیه 187 سوره آل عمران استناد کرده و معنای آن را آشکار کردن آیات دانسته و آیه سوره نحل را مانند آن می دانند. در این جهت به سخن شماری از دانشمندان شیعه و سنی قرنهای گذشته مانند سید مرتضی، ابن جزّی و فخر رازی نیز استناد کرده اند. در این گفتار، ادله این مدّعا بررسی و نقد شده و ضعف آنها روشن می شود.
نقد مدعای قرآنیون مبنی بر وحیانی نبودن سنت نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن بسندگان برای ردّ حجیت سنت پیامبر6، به دلایلی استناد کرده اند که یکی از آنها، وحیانی نبودن سنت نبوی است. اینان وحیانی نبودن سنت نبوی را بر پایه فرضیاتی بنیان نهاده اند که عبارتند از: اعتقاد به عدم عصمت پیامبر6، اعتقاد بر ملزم نبودن مسلمین به اطاعت از رسول خدا6 و عدم منبعیت و مصدریت سنت برای دین اسلام. لکن با دلایل عقلی و نقلی، عصمت پیامبر6 اثبات می شود؛ بسیاری از آیات قرآنی نیز بر الزام مسلمین در اطاعت از پیامبر اکرم6 حکایت دارد. منبعیت و مصدریت سنت برای اسلام نیز بنا بر عصمت پیامبر6 و ماهیت علمی ایشان، عقلا جایز بوده و برخی آیات قرآنی نیز بر استقلال سنت در تشریع، صحّه گذارده است. بنابراین پندار وحیانی نبودن سنت نبوی قابل پذیرش نیست.
ضرورت رجوع به حجج الهی: برای دستیابی به حقایق روشن و گریز از اختلاف و نارسایی های اندیشه بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم بشری علم و حکمت را به دو طبقه حکمت نظری و عملی تقسیم نموده اند، معرفت به خداوند متعال را در طبقه حکمت نظری و شرعیات و تکالیف را جزء حکمت عملی دانسته اند. فلاسفه تبیین حکمت نظری را بدون رجوع به انبیاء: به خود اختصاص داده و شأن انبیاء: را به حکمت عملی و تبیین تکالیفی از شرعیات محدود دانسته اند. از نظر نصوص وحیانی انبیاء و حجج الهی: تمام این شؤون را بر عهده دارند. شأن بسیار مهم آنان اثاره عقول و تعلیم علم الهی به بشر است و فقهاء و محدّثین را تربیت می کنند تا بشر را در مسیر معرفت خداوند متعال تربیت و هدایت کنند. بشر واجد نور عقل و علم است ولی برای دریافت علوم فطری درونی و خدادادی خود و حتی در مستقلات عقلیه خود به تذکرات و بیانات و هدایت انبیاء و حجج الهی: نیازمند است، چنانکه جهت ترقی و تعالی و رفع اختلاف به پیامبران نیاز دارد. همین دیدگاه حقیقت و نحوه رجوع به نبی و جانشینان بحق آنان: است که جایگاه علوم الهی و وحیانی را از علوم بشری تفکیک و راه ها را جدا می گرداند. در این گفتار، نیاز به نبی و جانشینان بحق او: و رجوع به ایشان برای چهار منظور بحث شده است، به ساختاری که با ساختار کلامی مباحث نبوت عامه تفاوت دارد. توفیق الهی درتوانایی دریافت وجدانی و تحمّل حقایق قرآنی و حدیثی که ضمن رعایت تقوا و پیروی عملی دقیق از فقه اکبر و اصغر تحت عنوان ایمان و یقین در انسان حاصل می گردد، با اقتدار علمی و توانایی تبیین کلامی و گفتاری روایات اعتقادی به روش آکادمیک علمی معمول تفاوت دارد. ضمن این گفتار، تفاوت دو نظام علوم بشری و علوم الهی آشکار و به بعضی از تبعات حاصل از نتایج علوم بشری در مقایسه با حقایق علوم الهی اشاره می شود.
«نقدی بر سه مقاله نقادانه بر قرآنیون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده نقدهایی بر سه مقاله از شماره های پیشین سفینه نوشته است. در این نقدها، به مطالبی مانند تفاوت عتریت با روایت، حجیت ظهور، شأن پیامبر در تبیین قرآن، تدبر در قرآن، آثار ابوالفضل برقعی، قرآن بسندگی در دین و تفسیر اشاره می کند.
ما أخلّت به المعجمات اللغویه فی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ابهاماتی پیرامون اصالت کتاب عبیدالله بن علی حلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از نهضت عمومی نگارش و کتابت احادیث در میان اصحاب، کتابهای فراوانی در دوران امامت صادقین: و پس از آن تولید شد. کتاب عبیدالله بن علی حلبی یکی از نخستین نگاشته های حدیثی است که از شهرت و اهمیت ویژه ای برخوردار است و نخستین تصنیف شیعه نام گرفته است. برخی از پژوهشگران با طرح ابهاماتی، انتساب این کتاب به عبیدالله بن علی حلبی را مورد تردید قرار داده اند. ابهامات مطرح شده پیرامون کتاب حلبی را می توان در دو قسم کلی جای داد؛ ابهاماتی که از چگونگی گزارش های فهرستی برخاسته و ابهاماتی که به محتوای روایات کتاب باز می گردد. در این نوشتار سعی شده که به روش توصیفی تحلیلی ابهامات نوع اول مورد بررسی قرار گیرد و پرسش های ایجاد شده پاسخ داده شود.
اعتبارسنجی عبارت "انا اصغر من ربّی بسنتین" از حیث سند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی از منابع، که عمدتاً منابع سنی و صوفی و گاهی منابع شیعی است، جمله «أنا أصغر من ربّی بسنتین» را به رسول خدا6 و گاهی به امیر مؤمنان7 نسبت داده اند. نگارنده بیست و پنج منبع برای این گفتار را به ترتیب زمان، از داوود قیصری متوفی 751 قمری تا معاصران آورده و آنها را تحلیل و بررسی سندی می کند. نتیجه بررسی سندی آن است که هیچ یک از این نقل ها سند ندارد، و بیشتر این ناقلان گرایش عرفانی دارند. لذا به لحاظ سندی قابل اطمینان نیست.