مقالات
حوزه های تخصصی:
منبع شناسی یکی از منابع مهم مرجع و حاوی اطّلاعات کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و دیگر منابع اطّلاعاتی است. با توجّه به حجم روزافزون انتشار منابع اطّلاعاتی، انجام پژوهش بدون منبع شناسی عملاً امکان پذیر نیست. مقاله پیش رو با هدف منبع شناسی ابومسلم خراسانی و با استفاده از روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی بر آن است تا به معرّفی آثار نوشته شده (کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و مدخل های دانشنامه ها) درباره ابومسلم خراسانی در زبان های مختلف بپردازد. مقاله حاضر در سه بخش تنظیم شده است: منبع شناسی آثار فارسی، آثار عربی و آثار لاتین درباره ابومسلم خراسانی که هر یک از چند زیرشاخه تشکیل شده است. حوزه پژوهشی مقاله حاضر تحقیقات جدید است. معرفی منابع دسته اوّل درباره ابومسلم خراسانی خود پژوهشی مستقل و خارج از حوزه پژوهشی مقاله حاضر است. لازم به یادآوری است تاکنون کتاب یا مقاله ای درباره منبع شناسی ابومسلم خراسانی نوشته نشده و این مقاله در نوع خود نخستین اثر است. همچنین در مقّدمه، به زندگانی ابومسلم خراسانی پرداخته شده است.
همکاری اقتصادی ایران و استرالیا در سال 1353 شمسی با تکیه بر اسناد
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های مهم تاریخ، روابط خارجی و دیپلماسی است. ایران به دلیل قرار گرفتن در چهارراه تمدنی همیشه با کشورهای گوناگون در ارتباط بوده است. عصر پهلوی آغاز روابط گسترده ی ایران با جای جای جهان است و این ارتباط با برخی از کشورها هم چون استرالیا برای نخستین بار صورت گرفت. روابط خارجی ایران در دوره ی پهلوی دوم را می توان بازتاب تبعیت از اصول سیاست خارجی آمریکا دانست. با افزایش هنگفت درآمد نفتی ایران، محمد رضا شاه در پی جلب همکاری و مشارکت با دیگر نیروهای عرصه ی جهانی، و البته هم پیمان آمریکا برآمد. یکی از این کشور ها، استرالیا بود. استرالیا که از یک سو در پی تأمین نفت مورد نیاز خود و از سوی دیگر با ملحق شدن انگلستان به اتحادیه ی اروپا، در صدد یافتن بازاری جدید برای محصولات خود بود، می توانست منافعی دو جانبه را برای خود و ایران به ارمغان آورد. این مقاله، به پاره ای تفاهمات صورت گرفته بین دو کشور با تکیه بر اسناد منتشر نشده، می پردازد.
تاریخ و فرهنگ ایران در دو نگاه: "نگاه از درون" و"نگاه از بیرون"
حوزه های تخصصی:
ایران زمین و تاریخ و فرهنگ کهن آن همواره از مهم ترین، حساس ترین و اثرگذارترین تمدن های جهان به شمار آمده است. از این رو نگاه به ایران و شناخت مردم و حکومت هایش ("شناخت از بیرون") به مثابه "دیگری" از سویه های گوناگون مورد توجه بزرگ ترین و نیرومندترین تمدن ها بوده است. از سوی دیگر دیرینگی و گستردگی این فرهنگ حجم زیادی از "شناخت از درون" و بازنمایی هویتی را به دنبال داشته است، که دو الگوی ایران شناسی؛ نگاه خودی و نگاه دیگری را سامان داده است. برخی "نگاه خودی" را و گروهی دیگر "نگاه دیگری" را به دلایلی ناقص، گمراه یا مخدوش (بزرگ نما یا کوچک انگار) دانسته و با تکیه بر یک نگاه، بازنمایی یک سویه را کافی می دانند. این مقاله با دیدگاه فلسفی تفسیرگرایی- انتقادی و روش پژوهش بنیادی، کوشیده است با آشکارسازی این دو دسته، ویژگی ها، توانمندی ها، کاستی ها و روش شناسی هر یک را واکاوی کند و نشان دهد این دو دسته نه تنها رویاروی هم نیستند بلکه کامل کننده و سودمند برای دیگری نیز به شمار می روند. ایران شناسی کامل نیازمند سود جستن از هر دو گونه بازنمایی است و برای آن کاوش های دوگانه با دوره های کاوش پیشنهاد شده است.
میشل فوکو در اندیشه معاصر عرب؛ با تأکید بر محمد ارکون، ادوارد سعید، فتحی التریکی، مطاع صفدی و هاشم صالح
حوزه های تخصصی:
فرآیند تاثیرگذاری میشل فوکو در بسیاری از عرصه های که در آن به تحقیق و اکتشاف پرداخته، دارای وجوه متفاوت و چندگانه است و با مفاهیم مختلف کاربردی و ابداعی، او را در زمینه میراث، حال، دانش، قدرت، عقل و نقد شناخته شده است. در گفتمان ارکون و پروژه نقد عقل اسلامی وی مفاهیمی همانند: گفتار، قدرت، عقل، مفهوم اندیشه پذیر، اندیشه ناپذیر و اندیشه نانشده را می یابیم و یا در اندیشه ادوارد سعید دو مسئله روشنفکری و قدرت وجود دارد. هنگامی که فتحی التریکی مفهوم کاملی از فلسفه را به عنوان تشخیص واقعیت در چارچوب فلسفه شریده بنیانگذاری کرد؛ مسئله دیگری و نقد مدرنیته غربی در اندیشه مطاع صفدی و گفتار و اپیستمه در چارچوب پروژه نقد عقل عربی و در گفتمان جابری، بیانگر حضور پر رنگ و نیرومند میشل فوکو در مطالعات معاصر عربی است.
نبرد نهاوند واپسین مقاومت حکومت ساسانی در برابر تازیان مسلمان
حوزه های تخصصی:
نبرد نهاوند آخرین حلقه ی زنجیره ی جنگ های ایران و تازیان مسلمان بوده که در روز 5 ربیع الاول سال 21 هجری برابر با 25 بهمن 20 خورشیدی (637 م) اتّفاق افتاده و به پیروزی اعراب منجر گردیده است. این جنگ چنان کوبنده و قاطعانه صورت گرفت که بر اثر آن کشوری به نام ایران با تمدّن اسلامی ایرانی خلق شد و دیگر هیچ وقت نظام ساسانی و کشوری پارسی به صحنه پا نگذاشت. در این پژوهش سعی شده دلایل و عوامل حاصل شدن این امر تشریح شود. اوّلین دلیل جنگ نهاوند، پیروزی تازیان مسلمان در جنگ های قبلی؛ قادسیه و جلولاء بوده که با شکست ایرانیان همراه بود و اعراب، خزائن و اموال زیادی را از شهرهای ایران غارت نمودند. دوّمین دلیل و پیشینیه ی جنگ نهاوند، عزل و برکناری سعد بن ابی وقاص از فرمانداری کوفه توسّط عمر، به دلیل قصر نشینی او بوده است که به خاطرآن مردم شکایات و نامه های زیادی را علیه سعد به عمر نوشتند. با توجّه به این دلایل، یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی، سپاه بزرگی را در نهاوند به فرماندهی مردان شاه گردآوری کرد و دور شهر را خندق کندند. تازیان مسلمان هم نیرویی فراهم نمودند و به سمت نهاوند حرکت کردند. در نزدیکی نهاوند در ناحیه ای کوهستانی دو سپاه با هم جنگیدند که در نهایت جنگ به نفع اعراب به پایان رسید. بعد از این ایرانیان دیگر نتوانستند جنگ بزرگی با اعراب داشته باشند و تمامی دروازه های ایران به روی اعراب گشوده شد، به همین علّت اعراب این جنگ را «فتح الفتوح» نامیدند. ما در این پژوهش در پی پاسخ این پرسش هستیم که چرا ایرانیان در جنگ نهاوند با توجّه به فرصت مناسب برای تجدید قوای نظامی، باز هم دچار شکست شدند. فرض ما این است که تعداد سپاهیان ایرانی در این جنگ خیلی بیشتر از اعراب بودند، آن ها دور تا دور قلعه و اردوگاه خود را خندقی بزرگ حفر نمودند و پشت سر محوطه ی خود را با سیم های خاردار محصور کردند.
بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع
حوزه های تخصصی:
حکومت بنی مزید از میان قبیله ی شیعی بنی اسد برخاسته و در شهرهای شیعه نشین جنوب بغداد و با حمایت بویهیان تشکیل شد. مهم ترین برهه ی حکومت ایشان پس از سقوط آل بویه بود که سلجوقیان سنی مذهب بر عراق مسلط شدند. شیعیانی که با حمایت بویهیان شعایر خود را ترویج نموده و مبانی فقهی مذهب خود را مستحکم ساخته بودند، دچار تنگناهایی شدند و تنها حمایت امرای مزیدی مانع تضعیف بیشتر ایشان شد. امرای بنی مزید که در اواخر حکومت بویهیان قدرت زیادی پیدا کرده بودند، با استفاده از جنگ های جانشینی ملکشاه توانستند قدرت خود را گسترش داده و به حمایت از شیعیان بپردازند. مقاله ی حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع دست اول و استفاده از تحقیقات موجود به بررسی نقش بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع و تحکیم مبانی فقه شیعه پرداخته است و به این نتیجه نائل آمده که مزیدیان از دو جهت نقش پررنگی در تشیع داشتند. از یک جهت ایشان حامی شیعیان بغداد بودند و مانع تعرض عامه سنی به آن ها می شدند و از جهت دیگر با پایه گذاری شهر حلّه و رونق بخشیدن به آن به گسترش تشیع و تحکیم مبانی فقه شیعه پرداختند، که این اثرگذاری ایشان تا قرن ها بعد نیز ادامه یافت.