مقالات
حوزه های تخصصی:
رویکرد ذهنی گرا، بر دخالت عناصر ذهنی در تفسیر تأکید دارد و بر آن است که قبل از تفسیر، معنای متن، وجود خارجی ندارد. بهترین راه مواجهه با پیامدهای نادرست رویکرد ذهنی در تفسیر متون دینی، بررسی مبانی معرفت شناسی و نظری آن است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی ارتباط آن را با سه مقولة محوری؛ «حقیقت»، «زبان» و «روش» نشان می دهد. طبق رویکرد ذهنی، حقیقتی به معنای مطابقت وجود ندارد یا نسبی است؛ روشی برای نیل بدان وجود ندارد و زبان حکایت گر از واقع نیست. بر این اساس تفسیر به معنای دستیابی به حقیقت از طریق زبان و روش ممکن نیست. درحالی که بر پایة اصول عقلایی، حقیقت به معنای ویژگی قضیه؛ زبان به عنوان ابزار ابراز معنا؛ و روش به عنوان راه وصول به آن، شالودة تفسیر متون را شکل می دهند.
تأملی دوباره در نظریة استقلال دلالی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی از برخی آیات قرآن، نظریة استقلال دلالی قرآن را استنباط کرده و آن را مبنای روش تفسیری خود قرار داده است. این مقاله درصدد تبیین این نظریه، بررسی نقش آن در روش تفسیری علامه و پاسخ به برخی نقدهاست. به باور علامه، قرآن در آن حدی که درصدد بیان آن است، به مُبینی غیر خود نیاز ندارد؛ اما تبیین جزئیات، مصادیق و بطون آیات قرآن نیازمند تبیین معصوم(ع) است؛ لکن این نیازمندی، در جهت تبیین مطالبی است که قرآن عهده دار بیان آنها نبوده است.
آیة تفسیر (نحل: 44) و جواز تفسیر اجتهادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به معانی و مقاصد آیات قرآن در گرو تفسیر آیات و تفسیر آیات، در گرو «روش تفسیر» است. در میان روش های گوناگون تفسیری، «روش اجتهادی» از معتنابه ترین روش هاست؛ زیرا در این روش، مفسر از همة ظرفیت های تفسیری برای نیل به معارف قرآن بهره می گیرد. نوشتار حاضر جواز تفسیر اجتهادی را از نگاه آیة تفسیر (آیة 44 سورة مبارکة نحل) تحلیل کرده، نشان می دهد به رغم دیدگاهی که آیة تفسیر را گواه ممنوعیت «تفسیر اجتهادی» می پندارد، این آیه نه تنها بر جواز این روش تفسیری دلالت دارد؛ بلکه از مستندات استوار قرآنی آن است.
رابطة عناصر داستانی در داستان های کوتاه قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در داستان های کوتاه قرآنی عناصر داستانی (اجزای داستان که در راستای تأمین هدف گوینده در قالب خاصی ریخته شده است) قبل از هر چیز در خدمت هدف و پیام تربیتی و هدایتی داستان است. بنابراین، از عناصر داستانی به اندازه ای بهره گرفته می شود که هدف تأمین شود. معمولاً داستان کوتاه از عناصر شروع، شخصیت و شخصیت پردازی، گفت وگو، صحنه و صحنه پردازی(زمان و مکان)، درون مایه یا اندیشه و اختتامیه تشکیل شده است. این مقاله درصدد است با روش تحلیل محتوا، به بررسی و تحلیل رابطة عناصر داستانی داستان های کوتاه در قرآن بپردازد. تمام اجزای داستان در داستان های کوتاه قرآن، دارای پیوندی زنده با یکدیگر و در راستای تأمین هدف تربیتی داستانِ مورد نظر هستند.
راز تحدیهای گوناگون قرآن از منظر استاد مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از دلیل های عقلیِ از سوی خدا بودن قرآن، آیات تحدی است. در این مقاله از رهگذر شناخت ترتیب نزول آیات یادشده و بررسی دیدگاه ها در راز تحدی های گوناگون، به تبیین دیدگاه استاد مصباح پرداخته ایم.
در باب راز تحدی ها سه دیدگاه عمده وجود دارد: 1. تحدی به نوع قرآن؛ 2. اختلاف مخاطبان تحدی یا زمان آنها؛ 3. تحدی از دشوارتر به آسان تر. دربارة دیدگاه سوم ـ که متناسب با سیر طبیعی و منطقی دعوت به مبارزه طلبی ـ است تبیین های مختلفی وجود دارد که نوعاً به دلیل ناسازگاری با روایات ترتیب نزول یا با سیاق آیه و یا به دلیل ناتوانی در رد سخن مشرکان (افترا بودن تمام سوره های قرآن)، پذیرفتنی نیست.
استاد مصباح تحدی را نخست به کل قرآن سپس به یک سوره و در نهایت به ده سوره که درمجموع همانند یک سورة کامل قرآن باشد، می داند. این دیدگاه علاوه بر سازگاری با ترتیب نزول آیات تحدی و با ذیل آیات تحدی، توانایی رد ادعای مشرکان را دارد و نیز با توصیف «عشر سور» به «مثله» و به «مفتریات» متناسب است.
ماهیت و قلمرو علمالأسماء(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ماهیت و قلمرو دانشی می پردازد که در قرآن از آن به «علم الأسماء» تعبیر شده است. این تحقیق به شیوة توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. فراگیری این علم، علت برتری انسان بر فرشتگان و نشانة شایستگی او برای خلافت خداوند در زمین است. فرشتگان توان فراگیری کامل این دانش را نداشتند و بدین علت بر عظمت مقام حضرت آدم(ع) اعتراف کردند. دیدگاه های مختلفی در تبیین این دانش ارزشمند بیان شده است؛ اما این تحقیق به این نتیجه رسیده است که علم الأسماء، شناخت تمام اسماء و صفات حسنای خداوند متعال است؛ البته در محدوده ای که برای غیرخداوند میسر است. این دانش حضوری است و شامل حقایق ملکوتی و شناخت جهان مادی می شود؛ اما با توجه به اقتضائات جهان مادی، صاحب آن از وحی و دیگر شیوه های دریافت علوم الهی بی نیاز نیست. این علم به حضرت آدم(ع) اختصاص نداشته؛ بلکه پیامبران و ائمه(ع) نیز از آن برخوردار بوده اند.
نقدی بر مقالة تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید و پاسخ آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گفت وگو و نگارش دربارة مفاهیم و علوم قرآن، امری دشوار و نیازمند توجه جدی و بررسی ابعاد مختلف و آرای متفاوت است. مقالات علمی ـ پژوهشی باید مسئله محور، مستند و مستدل باشد و با تعمق در ابعاد و زوایای مختلف یک عنوان جزئی به تولید علم کمک کند. تحلیل و نقد این گونه نوشته ها نیز کاری دشوار و محتاج تکیه بر حقایق قطعی و مسلم است. مقالة «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید»، در کنار محسنات خود، نیازمند نقد اساسی است. این نوشتار از نوع پژوهش های بنیادی است و پس از توصیف برخی از نارسایی های مقالة مذکور به این حقیقت راه یافته است که فواصل آیات در خدمت مفاهیم ارزشمند و والای آن است و به صورت مستقل موضوعیت ندارد و بیان مصداق های گوناگون برای یک واژه نه تنها عامل سرگردانی نبوده، بلکه زمینة رشد و تعالی دانش تفسیر را فراهم آورده است.